سیاستهای گانگستری ترامپ نظم جهانی را میدرد!

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، فصلی بیسابقه و آشوبناک در تاریخ روابط بینالملل را رقم زد. او که با شعار "اول آمریکا" بر مسند قدرت نشست، به جای آنکه ایالات متحده را در قامت رهبری جهانی مسئولیتپذیر حفظ کند، این کشور را به سمبل یکجانبهگرایی، خودمحوری و گستاخی دیپلماتیک تبدیل کرد. سیاست خارجی ترامپ، بر پایهی تهدیدات بیمحابا، تحقیر بیشرمانه متحدان و رقبا، و تخریب عامدانهی زیرساختهای نظم جهانی بنا شده بود؛ رویکردی که میتوان آن را "دیپلماسی گانگستری" نامید. این یادداشت، با بررسی دو خبر کلیدی، ابعاد هولناک این سیاستها و پیامدهای ویرانگر آنها را بر پیکر لرزان جهان به تصویر میکشد.
معماری ویرانی - تهدید متحدان، قربانی منافع اسرائیل
یکی از تکاندهندهترین جنبههای دیپلماسی ترامپ، استفاده ابزاری و قلدرمآبانه از روابط تجاری و سیاسی برای تحمیل دستورکارهای ایدئولوژیک، به ویژه در راستای منافع بیقید و شرط رژیم صهیونیستی بود. خبر تهدید کانادا، متحد دیرینه و همسایه آمریکا، به دلیل موضعگیری مستقل آن در قبال فلسطین، نمونهای آشکار از این استراتژی بیشرمانه است. هنگامی که «مارک کارنی»، نخستوزیر وقت کانادا، تنها از "آمادگی" کشورش برای به رسمیت شناختن فلسطین سخن گفت، ترامپ با لحنی تهدیدآمیز در پیامی عمومی اعلام کرد: "عجب! کانادا اعلام کرده است که از کشور شدن فلسطین حمایت میکند. این، کار را برای ما برای توافق تجاری با آنها خیلی سخت خواهد کرد. اوه کانادا. "
این ادبیات، نه تنها فاقد هرگونه پرستیژ دیپلماتیک بود، بلکه اصول بنیادین روابط بینالملل را زیر پا گذاشت. کانادا، کشوری با مرزهای طولانی و مشترک با آمریکا، عضو پیمانهای حیاتی، چون ناتو و شریک اصلی در توافقات تجاری نظیر نفتا (که بعدها به USMCA تغییر نام داد)، ناگهان خود را در معرض تهدیدات اقتصادی از سوی نزدیکترین متحد خود یافت. دلیل این تهدید، نه یک اختلاف تجاری عمیق، نه یک چالش امنیتی مشترک، بلکه صرفاً ابراز یک موضعگیری مستقل و مبتنی بر حقوق بینالملل در قبال منازعه فلسطین بود. ترامپ، در این صحنه، به وضوح نشان داد که حمایت بیدریغ از رژیم صهیونیستی، بالاتر از هر اصل و منافعی، حتی منافع بلندمدت آمریکا و روابط با وفادارترین شرکایش قرار دارد. این رویکرد، روابط بینالملل را به یک میدان گروگانگیری تبدیل میکند؛ جایی که استقلال تصمیمگیری کشورها با اهرمهای اقتصادی و سیاسی تهدید میشود و هر کشوری که جرأت کند از خطوط قرمز دیکتهشده توسط واشنگتن و تلآویو فراتر رود، با عواقب مخربی روبهرو خواهد شد. این سیاست، به معنای واقعی کلمه، زوال اخلاق در دیپلماسی و قربانی کردن اصول برای منافع تنگنظرانه و ایدئولوژیک بود. پیامد آن، فروپاشی تدریجی اعتماد در میان متحدان و تشویق سایر کشورها به جستجوی مسیرهای جایگزین و کمتر وابسته به ایالات متحده خواهد بود.
بیشرمی در صحنه جهانی - توهین به رقبا، تحقیر همکاران
سیاست خارجی ترامپ، نه تنها متحدان را در تنگنا قرار داد، بلکه رقبای بینالمللی و حتی شرکای نوظهور را نیز با زبانی توهینآمیز و سیاستهایی مخرب هدف قرار داد. خبر تهدید دیمیتری مدودف، نائب رئیس شورای امنیت روسیه و رئیسجمهور سابق این کشور، و همچنین تمجید از جنگ تعرفهای علیه هند، دو روی دیگر سکه این دیپلماسی مخرب را نمایان میسازد.
ترامپ در واکنش به سخنان مدودف در شبکه "سوشال تروث" نوشت: "روسیه و ایالات متحده آمریکا تقریبا هیچ مراودهای (اقتصادی) با هم ندارند. بگذارید روال همین طور باشد و به مدودف، رئیسجمهور سابق و شکست خورده روسیه که فکر میکند هنوز رئیسجمهور است، بگویید مراقب حرفهایش باشد. او دارد وارد یک حوزه بسیار خطرناک میشود. " این کلمات، فراتر از یک اظهارنظر سیاسی، یک توهین مستقیم و آشکار به یک مقام بلندپایه خارجی از طریق یک پلتفرم عمومی بود. استفاده از شبکههای اجتماعی برای تهدید و تحقیر دیپلماتیک، نمونهای بارز از شخصیسازی و بیحرمتی به عرف و پروتکلهای دیپلماتیک است. رئیسجمهوری یک ابرقدرت، به جای استفاده از کانالهای رسمی و زبان سنجیده، به لحنی گانگستری و تهدیدآمیز روی میآورد که تنها به افزایش تنشها و کاهش امکان گفتوگوی سازنده میانجامد. هشدار "او دارد وارد یک حوزه بسیار خطرناک میشود" چیزی جز تحریک آشکار و ایجاد فضایی از بیاعتمادی و خصومت بین دو قدرت هستهای نیست. این رویکرد، نه تنها امنیت جهانی را به مخاطره میاندازد، بلکه نشان میدهد که در قاموس ترامپ، روابط بینالملل میدان قدرتنمایی فردی است، نه صحنه دیپلماسی مسئولانه.
همزمان با این تهدیدات، ترامپ به تمجید از جنگ تعرفهای تازه خود علیه هند پرداخت و اعمال تعرفه ۲۵ درصدی علیه این کشور را یک موفقیت دانست. لحن تمسخرآمیز او در مورد روابط هند و روسیه نیز به اوج خود رسید: "من هیچ اهمیتی نمیدهم که هند با روسیه چه میکند. آنها میتوانند اقتصادهای مُرده خودشان را با هم به زیر بکشند، انگار که اصلا برای من مهم باشد. " این اظهارات، بیش از آنکه یک موضعگیری سیاسی باشد، توهینی آشکار به حاکمیت اقتصادی و جایگاه بینالمللی هند، به عنوان یکی از اقتصادهای بزرگ و نوظهور جهان، محسوب میشود. لقب "اقتصادهای مرده" به هند و روسیه، اوج تکبر و بیاطلاعی از واقعیتهای جهانی است. این گونه سخنان، نه تنها به روابط آمریکا با شرکای بالقوه و کشورهای غیرمتعهد آسیب میزند، بلکه نشان میدهد که "اول آمریکا" در عمل به معنای "تنها آمریکا" است. این رویکرد، به جای تشویق همکاریهای چندجانبه، کشورها را به سمت انزوا و یا حتی شکلگیری بلوکهای جدیدی سوق میدهد که در برابر سلطهگری آمریکا مقاومت کنند. این سیاست، به جای تقویت نفوذ آمریکا، عملاً آن را تضعیف کرده و راه را برای قدرتهای رقیب هموار میسازد.
پیامدهای ویرانگر: فروپاشی اعتماد و بیثباتی جهانی
الگوی سیاست خارجی ترامپ، که در این دو خبر به وضوح مشهود است، پیامدهای عمیق و ویرانگری برای نظم جهانی در پی داشت. این سیاستها، به جای حل مشکلات بینالمللی، خود به منبعی از بیثباتی و هرجومرج تبدیل شدند:
• نابودی اعتماد بینالمللی: وقتی یک کشور به تهدید و باجگیری از متحدان و بیاحترامی به رقبا روی میآورد، اعتماد، به عنوان ارز اصلی در روابط بینالملل، از بین میرود. این امر، همکاریهای چندجانبه برای مقابله با چالشهای جهانی نظیر تغییرات اقلیمی، همهگیریها، تروریسم و اشاعه هستهای را به شدت تضعیف میکند. هیچ کشوری نمیتواند به قولی از واشنگتن اعتماد کند، وقتی میداند که هر لحظه ممکن است به دلیل یک توییت یا یک تصمیم شخصی، تمامی توافقات زیر پا گذاشته شوند.
• تضعیف نهادهای بینالمللی: ترامپ، نه تنها به عرف دیپلماتیک بیاعتنا بود، بلکه نهادهای بینالمللی نظیر سازمان ملل، سازمان تجارت جهانی و حتی ناتو را نیز تضعیف کرد. با خروج از توافقات بینالمللی و نادیده گرفتن تصمیمات این نهادها، او عملاً به این سازمانها مشروعیتزدایی کرد و کارایی آنها را به چالش کشید. این تضعیف، فضایی را برای قدرتهای خودکامه ایجاد میکند تا بدون هراس از نظارت و پاسخگویی بینالمللی، به اهداف خود برسند.
• افزایش تنش و قطببندی: دیپلماسی شخصی و تهاجمی ترامپ، به جای کاهش تنش، به تحریک رقبا و تشدید قطببندیهای جهانی منجر شد. تهدید روسیه و تحقیر هند، تنها این کشورها را به سمت همکاریهای عمیقتر با یکدیگر و با سایر قدرتهای ناراضی سوق داد. این امر، به جای یک جهان متحد، به سوی جهانی چندقطبی، اما با بیثباتی بیشتر، حرکت کرد.
• کاهش نفوذ و قدرت نرم آمریکا: در حالی که ترامپ شعار "اول آمریکا" را سر میداد، در عمل، نفوذ و اعتبار آمریکا در جهان به شدت کاهش یافت. قدرت نرم آمریکا، که بر پایه ارزشهای دموکراتیک، احترام به حقوق بشر و همبستگی بینالمللی بنا شده بود، زیر سایه تهدید و تحقیر، رنگ باخت. این کاهش نفوذ، به معنای از دست دادن توانایی آمریکا در رهبری ائتلافها و حل بحرانهای جهانی است.
• ترویج پوپولیسم و یکجانبهگرایی: رویکرد ترامپ در روابط بینالملل، الگویی برای سایر رهبران پوپولیست و یکجانبهگرا در سراسر جهان شد. مشاهده اینکه یک ابرقدرت چگونه میتواند بدون رعایت عرف و قوانین، به منافع خود بپردازد، برخی کشورها را به تقلید از این رفتار تشویق کرد و صحنه جهانی را هرچه بیشتر به سمت بیقانونی و بیثباتی سوق داد.
میراث هرجومرج؛ فراخوانی برای بازگشت به عقلانیت دیپلماتیک
دوران ترامپ، یک زنگ خطر جدی برای آینده روابط بینالملل بود. سیاستهای او، نه تنها به ضرر منافع بلندمدت آمریکا تمام شد، بلکه جهانی را که به سختی پس از جنگهای جهانی برای صلح و همکاری بنا شده بود، به سمت پرتگاه هرجومرج و بیاعتمادی سوق داد. تهدید متحدان، تحقیر رقبا و تخریب زیرساختهای دیپلماتیک، نشانههای یک رویکرد بیمارگونه بود که در نهایت، همه را در معرض خطر قرار داد.
اکنون، بیش از هر زمان دیگری، جهان به رهبرانی نیاز دارد که به اصول دیپلماسی، احترام متقابل و همکاریهای چندجانبه پایبند باشند. بازگشت به عقلانیت، مسئولیتپذیری و اعتماد، تنها راهی است که میتوان از تکرار این فاجعه دیپلماتیک جلوگیری کرد و جهان را از دام سیاستهای گانگستری رها ساخت. میراث ترامپ، هشداری تلخ است که نشان میدهد چگونه یک نفر، با بیتوجهی به قواعد بازی، میتواند جهانی را به هم بریزد.
12212613