اما موضوعی که این روزها بهعنوان «خروج احتمالی آمریکا از برجام» از سوی برخی مطرح میشود را میتوان از پنجرهای جدا نگریست و آن را تحلیل کرد.
1-برای این مسئله از منظرهای مختلفی به برجام در این یادداشت نگاه میکنیم. لازم است دو فاز حقوقی مربوط به برجام را از هم تفکیک کرد:
الف) فاز اول؛ نگارش و نهاییشدن برجام مربوط است به حضور همه 7کشور در این مذاکرات؛ مذاکراتی برای بحث درخصوص جزئیات آن و نوشتن واژهها و تأیید آن. میدانیم که این نهاییشدن مذاکرات درخصوص متن برجام، بهمعنای لازمالاجرا شدن و اجرای برجام نبود و به لحاظ حقوقی، باید پروسهای دیگر را طی میکرد تا به یک سند رسمی لازمالاجرا تبدیل شود.
ب) فاز دومی که مذاکرات هستهای طی کرد، مربوط به پروسه حقوقی در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. متن مذاکرات برجام، ضمیمه قطعنامه 2231شورای امنیت است که همه کشورهای1+5 را ملزم به رعایت مفاد برجام میکند. همه اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به لازماجرا شدن مفاد برجام رأی دادهاند و براساس منشور ملل متحد باید به آن پایبند باشند.
2-در ادامه لازم است به یک موضوع دیگر اشاره کنیم و آن هم تبیین حقوقی «نوع» سند برجام است. خاطرمان هست که در زمان مذاکرات برجام و بعد از پایان آن، دو نوع نگرش نسبت به برجام مطرح بود؛
عدهای معتقد بودند که برجام یک معاهده بینالمللی بوده و عدهای دیگر معتقد بودند برجام، معاهده بینالمللی نیست اما یک سند حقوقی لازمالاجرا برای آمریکا و طرفهای دیگر است. لازم است بدانیم که اگر ما برجام را یک معاهده بینالمللی بدانیم، عبارت «خروج آمریکا از برجام» که این روزها رایج شده است، معنا پیدا میکند، اما اگر درست تبیین شود که برجام یک معاهده بینالمللی نیست بلکه یک سند حقوقی لازمالاجرای ذیل قطعنامه شورای امنیت است، میتوان گفت که «خروج آمریکا از برجام» یک اشتباه رایج است. بنابراین ما برجام را یک معاهده بینالمللی نمیدانیم چراکه:
الف) نخستین و مهمترین مسئله که یک سند بینالمللی را تبدیل به «معاهده بینالمللی» میکند، پروسه تصویب آن در مجالس و پارلمانهای کشورهای عضو است. میدانیم که هیچیک از کشورهای عضو1+5 و حتی ایران آن را بهعنوان یک معاهده بینالمللی به تصویب نرساندهاند.
ب) دومین نکته در این خصوص، مربوط به پیشبینی سازوکار لازمالاجرا شدن معاهده بینالمللی است که این مسئله نیز در برجام نیامده و موید آن است که ذیل تعریف معاهده بینالمللی تعریف نمیشود.
ج) مسئله دیگری که در معاهدات بینالمللی مرسوم است، پیشبینی «امین» است. امین در معاهدات بینالمللی کسی است که کشورهای عضو اسناد خود را به او میدهند تا او نگهداری کند و درصورت لزوم به آن مراجعه شود.
د) و آخرین مسئله هم اینکه در سابقه هیچ سند معاهده بینالمللی ضمیمهشدن به قطعنامه شورای امنیت وجود ندارد و بنابراین میتوان گفت برجام یک معاهده بینالمللی نیست بلکه ضمیمه قطعنامه لازمالاجرای شورای امنیت است که باید همه طرفها به آن پایبند باشند و اساسا خروج آمریکا از برجام معنای حقوقی ندارد و ترامپ در تعیین ادامه آن نقش ندارد. در واقع گزارش وزارت خارجه آمریکا درخصوص اجرای برجام، مربوط به قوانین داخلی آمریکاست. مرجع تعیینکننده حسن اجرای تعهدات طرفها در برجام آمریکا نیست بلکه آژانس بینالمللی انرژی هستهای است.
3-مسئله دیگر مربوط میشود به تحلیل و پیشبینی آینده برجام. کارشناسان دو احتمال را درخصوص عدمپایبندی آمریکا و یا روش دیگر مقابله آمریکا به برجام پیشبینی میکنند که هر دو لازم است بعد از این تحلیل حقوقی مورد دقت قرار بگیرد.
الف) ایالات متحده میتواند بگوید دیگر حاضر نخواهد بود به برجام پایبند باشد.
در این صورت ایران میتواند از مکانیسم پیشبینی شده در برجام برای اعتراض خود استفاده کند تا ناقض برجام را مشخص کند. تشکیل کمیته مشترک حل اختلافات، تشکیل نشست وزرا برای مشخصکردن ناقض برجام و نهایتا تشکیل کمیته شبهقضایی با حضور کشور مدعی نقض و کشور مورد اتهام و یک کشور داور، راهحلی است که برجام برای تعیینکننده متخلف پیشبینی کرده است. البته برجام درخصوص اینکه «بعد از مشخص شدن ناقض برجام باید دنبال چه راهحلی بود؟» ساکت است.
ب) پیشبینی نگارنده از نوع مواجهه آمریکا به برجام این است، آمریکا خود را بهعنوان ناقض برجام معرفی نخواهد کرد، چراکه برای او هزینه زیادی به لحاظ حقوقی دارد. آمریکا ممکن است مایل باشد تحریمها علیه ایران را برگرداند اما او بهدنبال راه جایگزین است. او مایل است به بهانه فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی ایران، تحریمهای غیرهستهای را رفتهرفته بیشتر کند. آنها بهدنبال این راه هستند که ایران خود را بهعنوان ناقض برجام معرفی کند تا تحریمها برگردد.
- استاد حقوق بینالملل
9435945