بنده یک دلواپسم، دلواپسی کار من است
کار من چون همزن است
این تخصص بهر من در حکم جای مکمن است
کار من چون همزن است
در امور مختلف بنده دخالت می کنم
یا کفالت می کنم
این دخالتها پُر از راز است و رمز است و فَن است
کار من چون همزن است
بحث برجام است یا هر بحث دیگر در میان
آشکارا و نهان
از نگاه من در آنجا رد پای دشمن است
کار من چون همزن است
گر بود رای کسی با من مغایر بی درنگ
می کنیمش زیر سنگ!
کردنش در چاله سیمان بدان که حتماَ است
کار من چون همزن است
گر کند تعریف هر جا، هر کسی برجام را
بیند او اعدام را!
بی گمان دستان او در دستهای رهزن است
کار من چون همزن است
بر صلاح مملکت من از همه آگه ترم
دیگران را مهترم
هر کسی منکر شود این نکته را اهریمن است
کار من چون همزن است
چون نشیند روی کرسی حرف من، شکر خدا
دور گردند از بلا
ورنه کار خلق با گُرز است و تیر و جوشن است
کار من چون همزن است
در مجالس داد یا فریاد جزو مشغله است
هر کجا که غلغله است
"شیو ه ای اینسان مرا چون شیره جان و تن است"
کار من چون همزن است.
مجید مرسلی. خبرآنلاین
6060
7206569