فرهنگی‌هنری 09:37 - 21 بهمن 1394
همشهری دو - روحینا مجیدی:سربازان خط مقدم انقلاب راسخانه بر عقیده خود پافشاری و خارج از بعد زمان و مکان به انقلابی‌گری خود افتخار می‌کنند.

شهر ارومیه نیز از چنین مبارزانی کم ندارد؛ مبارزانی که اگرچه همواره گمنام ماندند اما تلاش‌هایشان حتی قبل از اعلام پیروزی انقلاب در 22بهمن‌ماه سال 57، فجر را برای این شهر به ارمغان آورد. نصرالله اسداللهی، یکی از این مبارزان عاشق است که در رکاب امام موسی صدر و شهید چمران قرار گرفت تا رسم دلدادگی به دین و وطن را به جای آورد؛ مؤسس و فرمانده گروه چهارده معصوم ارومیه شد تا یکی از نخستین مبارزه‌های مسلحانه با رژیم طاغوت را کلید بزند. با او در این خصوص به گفت‌وگو نشستیم.

  • از چه زمانی روحیه مبارزه علیه رژیم سابق در شما شکل گرفت؟

من متولد 1326هستم و از کودکی به‌دلیل مشکلات مالی مجبور به ترک تحصیل شدم. از سال 46برای کار به تهران رفتم و از همان زمان به پای ثابت سخنرانی‌های روحانیون مبارز تبدیل شدم. 16سال بیشتر نداشتم که به آرمان‌های استادان و مبارزان بزرگی چون آیت‌الله طالقانی و مطهری گرایش پیدا کردم. به تمام سخنرانی‌های دکتر شریعتی و مهندس بازرگان گوش می‌کردم و از همان سن، خط و خطوط سیاسی‌گری و گرایش به انقلاب در من ایجاد شد. می‌دانستم که حکومت طاغوت فاجعه‌ای همچون کشتار سال 1342را موجب شده است اما توان تحلیل آن را نداشتم. شهید طالقانی گاهی برای صبحانه دعوتمان می‌کرد و از این فرصت برای شناساندن بیشتر اسلام و مبارزه برای استقرار حکومتی بر پایه این دین بهره‌می‌گرفت. بودن در چنین فضاهایی موجب شد تا برای تبدیل شدن به سرباز اسلام و انقلاب برنامه‌ریزی کنم.

  • شما نوجوانی 16ساله و بدون تجربه بودید. آغاز راه مبارزات‌تان از کجا بود؟

نخستین قدم در تبدیل شدن به یک مبارز انقلابی سرسپردگی است. برای موفقیت در مسیری که پیش گرفته بودم باید مبارزه فیزیکی و نظامی را می‌آموختم. با هدف فراگیری فنون نظامی در 18سالگی وارد نظام شدم. ‌2ماه دوره آموزشی خود را در شهرستان عجب‌شیر گذراندم و سپس وارد دوره تکمیلی شدم تا کار با سلاح‌هایی همچون اسلحه ضد‌تانک بازوکا، آرپی‌جی 7، مسلسل‌های A6و A4، اسلحه سنگین 106ضد‌تانک و ضد‌سنگرهای تجمعی دشمن و خمپاره‌ها را یادگرفتم. برای رسیدن به هدفم بسیار مشتاق بودم و همین امر من را به شاگرد اول کلاس تبدیل کرد تا جایی که خودم نیز آموزش می‌دادم. افسران رده بالا از من آزمون می‌گرفتند و نمره آن را به کل پادگان تعمیم می‌دادند و به مشت نمونه خروار تبدیل می‌شدم. بعد از اخذ نمرات عالی، به‌عنوان تشویقی برایم مرخصی درنظر گرفتند که نپذیرفتم. شرط کردم که باید کل آموزش تعطیل شود وگرنه قبول نمی‌کنم. دوست نداشتم حتی یک روز را برای فراگرفتن از دست بدهم. هدفی داشتم که حاضر بودم جانم را نیز فدا کنم. حمله عراق(قبل از انقلاب) و اعزام ما به مرز خسروی جهت مقابله با عراق فرصت مناسبی بود تا خودم را به‌صورت عملی نیز بسنجم. در این حین تمام کتاب‌های آموزش چریکی را که به‌دست می‌آوردم، مطالعه می‌کردم.

  • از حضورتان در لبنان و هدفتان بگویید؟

سال 53، از فرصت استفاده کردم و به‌صورت قاچاق عازم فلسطین شدم. هدف نخستم در این سفر پیوستن به گروه الفتح برای آموزش عملی دوره‌های چریکی بود. ابتدا نزد آیت‌الله طالقانی رفتم تا از ایشان اجازه بگیرم. در آن زمان، اندکی با یاسر عرفات و مبارزان آن آشنا بودم اما از امام موسی صدر اطلاعات چندانی نداشتم. به مقصد الفتح عازم ترکیه شدم که در آن کشور خدا یاری‌ام کرد تا بتوانم شناسنامه یک شهروند ترکیه‌ای فوت شده را به نام خود بزنم که برای اخذ پاسپورت جهت سفر به سوریه ضروری بود. به محض ورود به سوریه ابتدا به زیارت حضرت زینب(س) رفتم که همانجا با یک ایرانی اهل اصفهان آشنا شدم. او هم یک مبارز انقلابی بود و بعد از اطلاع از هدف سفرم مرا راهنمایی کرد تا به گروه امل که برخلاف الفتح تشکیلاتی شیعی و مذهبی در لبنان بود، بپیوندم. مسیرم را به سمت لبنان تغییر دادم و پرسان‌پرسان به امل رسیدم و با شهید چمران آشنا شدم. ایشان با من مصاحبه کردند تا از هدفم خاطرجمع شوند. در طیبه و عباسیه ماندم و آموزش‌هایم به‌صورت مشاهده عملیات بود و آنها را به‌صورت رمزی یادداشت می‌کردم. در دومین سفرم به لبنان به محض ورود، مطلع شدم امام موسی صدر در بیروت هستند. توفیق بود تا به همراه دیگر مبارزان به ملاقات ایشان بروم. بعد از نخستین ملاقات امام موسی صدر، توفیق زیارت دوباره ایشان را در منطقه بعلبک داشتم. بعد از آن به‌دلیل آغاز مبارزات و تشکیل گروه مبارزین فرصت سفر دوباره به لبنان را نداشتم.

  • شما فرمانده گروه چهارده‌معصوم(ع) به‌عنوان یکی از نخستین گروه‌های مبارزان مسلح بودید. از تشکیل این گروه بگویید؟

در سال 55بعد از تغییر تقویم شمسی به شاهنشاهی فهمیدیم که مقابله با این شاه به جز از طریق مبارزه مسلحانه امکان پذیر نیست. برای این‌کار نیاز به یک فرمانده داشتیم که امام خمینی‌(ره) به خوبی این نقش را برای تمامی مبارزان ایفا می‌کردند. 14فروردین همان سال جلسه‌ای را در خانه یکی از مبارزان انقلابی که دایی من بودند، برگزار کردیم و هسته مرکزی گروه خود را متشکل از 6مبارز انقلابی تشکیل دادیم و من نیز به‌عنوان فرمانده این گروه انتخاب شدم. اساسنامه گروه بعد از یک هفته در 14ماده توسط بنده و براساس شرایط دینی و نظامی نوشته شد. شرط عضویت در گروه، داشتن مرجع تقلید برای تمامی اعضا بود. تمام فعالیت‌ها به‌صورت محرمانه بود و تمام جوانب احتیاط را رعایت می‌کردیم. تمام اطلاعیه‌ها با عنوان اتحادالمسلمین چاپ می‌شد و ساواک هیچ‌گاه نفهمید اتحادالمسلمین همان گروه چهارده معصوم(ع) است.

  • عضوگیری و آموزش در گروه چگونه انجام می‌شد؟

از همان روز تشکیل گروه، نسبت به عضوگیری اقدام کردیم. از سال 51هیئت قرآنی راه‌اندازی کرده بودم و در آن به سخنرانی می‌پرداختم. جوانان متدین این هیئت برای عضویت در گروه انتخاب می‌شدند به‌طوری که در زمان پیروزی انقلاب 120نفر جوان نمونه شهر به‌عنوان عضو گلچین شده بودند. آموزش‌ها به جوانان به‌صورت تکی انجام می‌شد و اطلاعاتی از مشخصات اعضای دیگر گروه نداشتند. در آن زمان مغازه کوچک مکانیکی داشتم و در انتهای چاله سرویس یک اتاقک کوچک با ابعاد 3/5در 2/5و ارتفاع 2متر ساخته بودم که عایق صوتی و حرارتی داشت. برای ساخت چنین مکانی تخصصی نداشتم اما خدا یاری‌مان می‌کرد و با پرسش از دیگران فضایی امن را برای آموزش‌های نظامی به اعضای گروه تأمین کردیم. در زمان تیراندازی نیز برای احتیاط بیشتر، خودرویی را روی چاله سرویس روشن نگه می‌داشتیم.

  • اسلحه‌ها را چگونه تهیه می‌کردید؟

این اسلحه‌ها از روستاهای کردنشین مرزی تأمین می‌شد. گاهی نیز خودم به ترکیه سفر می‌کردم و بعد از خرید اسلحه آنها را به مرزنشینان تحویل می‌دادم تا در خاک ایران تحویل گروه دهند. گاهی از فرصت درگیری در روستاهای مرزی استفاده و به‌طور مستقیم اسلحه‌ها را وارد کشور می‌کردیم. اسلحه کلاش 3500تومان، سلاح کمری 1000تومان و فشنگ‌ها نیز به مبلغ10 تا 15قران خریداری می‌شد. در مجموع 60قبضه اسلحه در اختیار داشتیم. تمام نیاز مالی گروه توسط بنده و هسته مرکزی تأمین می‌شد. بعد از انقلاب 550هزار تومان بدهی داشتم که تعدادی از طلبکارها حلال کردند و طلب بقیه را نیز پرداخت کردم. خدا را شاکرم پولم را در این مسیر هزینه کردم. آن زمان اسلام در خطر بود. شاه ملعون سعی در تغییر کلمه جلاله‌ ‌الله به آریا مهر داشت و کورش را جایگزین رسول خدا(ص) کرده و اوستا را به جای قرآن برگزیده بود. باید برای دین، آبرو و شرفمان هزینه می‌کردیم؛ چه مادی و چه فکری.

  • آیا توسط ساواک دستگیر یا شناسایی شدید؟

2بار دستگیر شدم اما با توجه به اینکه با فنون بازجویی آشنایی داشتم با زیرکی مأموران ساواک را گمراه می‌کردم که در نتیجه برخلاف میلشان آزادم می‌کردند. یکی از مأموران ساواک نیز با شناسایی هیئت قرآنی، خود را به‌عنوان یکی از علاقه‌مندان به دین و شریعت معرفی کرد. در هیئت قرآنی ما نیز به روی همگان باز بود. در یکی از سخنرانی‌هایم با تعریف حکایتی سعی در کنایه زدن به حکومت داشتم که توجه و اصرار این مأمور برای تکرار دوباره حکایت اطرافیانم را هوشیار کرد و موفق به شناسایی وی شدند که این ماجرا نیز به خیر تمام شد.

  • با وجود تشکیل گروهی همچون چهارده معصوم(ع) و فعالیت مبارزانی همچون حجت‌الاسلام و المسلمین حسنی در ارومیه، چرا این شهر در تاریخ انقلاب گمنام است؟

ارومیه همیشه تحت فشارهای سیاسی، ناامنی و چپاول دشمنان و حکومت ظالم بود. در طول تاریخ، مردم ارومیه بارها شاهد کشتارهای بسیار فجیعی بودند. نمی‌توانستیم بی‌گدار به آب بزنیم و اندک امنیت موجود در این شهر را به خطر بیندازیم. حرکت‌های سیاسی و انقلابی بسیار زیادی در این شهر شکل گرفت و تأثیر بسزایی نیز در انقلاب اسلامی داشت اما عمده این حرکات به‌صورت زیرپوستی بود. ما در ظاهر ارومیه را آرام جلوه می‌دادیم اما نقش واقعی ارومیه در انقلاب مخفی و درسایه بود.

  • مهم‌ترین درگیری مسلحانه گروه چهارده معصوم(ع) کدام بود؟

ما از زمان تشکیل گروه به‌طور مستمر نسبت به آموزش اعضا اقدام می‌کردیم. در این بین از فعالیت‌های سیاسی همچون پخش اعلامیه و سخنرانی به‌ویژه در هیئت‌های مذهبی نیز غافل نبودیم. سال 1356قم قیام کرد و ما در ارومیه و روستاهای این شهر به حالت آماده باش درآمدیم. ممکن بود قدرت دولت مرکزی تضعیف شود و ما مراقب بودیم تا حادثه دیگری همچون حمله جیلولوها اتفاق نیفتد. اما مهم‌ترین درگیری مسلحانه گروه چهارده معصوم(ع) و تمام گروه‌های مبارز انقلاب حادثه دوم بهمن سال 57بود.

  • از آن روز بگویید؟

از خرداد 57تا بهمن‌ماه مردم هر روز در خیابان تظاهرات می‌کردند. 30دی‌ماه اطلاع یافتیم 10تانک از پادگان قوشچی به سمت ارومیه درحال حرکت هستند و به تظاهر‌کنندگان حمله خواهند کرد. ساعت 9شب حاج آقا حسنی که از تشکیلات چهارده معصوم(ع) با خبر بودند، احضارم کردند و دستور انتقال نیروها را به مقابل مسجد اعظم ارومیه که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های مبارزان انقلاب ارومیه بود، دادند و مسئولیت انتقال را بنده عهده‌دار شدم. حاج‌آقا‌حسنی مبارزات زمینی را بر عهده سایر گروه‌ها گذاشته و حملات هوایی را خودشان عهده‌دار شدند. اطلاعی از حجم حمله طاغوت نداشتیم، مردم نیز که از حمله رژیم به ارومیه مطلع شدند، نگران بودند اما با دیدن نیروهای انقلابی که قبل از روشن شدن آسمان در مقابل مسجد‌اعظم حضور داشتند، دلگرم شدند؛ چراکه شاهد شهادت 6نفر از همشهریانشان در تظاهرات 7دی‌ماه بودند.صبح 2بهمن‌ماه تانک‌ها از میدان انقلاب کنونی به سمت مسجد اعظم حرکت کردند که پیاده نظام نیز همراهی‌شان می‌کرد. نخستین تانک به سمت خیابان عسگرآبادی رفت، از مسجد آل اشرف یک تیرانداز گیجگاه فرمانده تانک‌ها را نشانه رفت و بعد از به هلاکت رساندن او، مبارز دیگری اسلحه او را برداشت و به داخل مسجد فرار کرد. بعد از این اتفاق 2 توپ به گنبد مسجد اعظم شلیک کردند و همین اقدام درگیری مسلحانه را به‌طور جدی کلید زد که با پرتاب یک خمپاره توسط نیروهای مبارز به داخل یکی از تانک‌ها، این تانک به‌طور کامل از بین رفت و ترس را بر لشکر انداخت. تمامی تانک‌ها مسیرشان را به سمت میدان انقلاب تغییر دادند و پیاده لشکر نیز فرار کرد. امدادهای غیبی خدا در این درگیری بسیار مشهود بود. در همین درگیری یک درجه‌دار شهربانی و 2 سرباز با سردادن شعار مرگ بر شاه به ملت پیوستند و بلافاصله لباس‌های نظامی خود را تعویض کردند. مردم پشت تانک‌ها دویدند و با شکستن درخت‌ها سد بزرگی در خیابان امام (ره) کنونی ایجاد کردند. بعد از آن حادثه تانک‌ها هیچ وقت از داخل پادگان ارتش بیرون نیامدند و شهر به‌طور کامل در اختیار نیروهای مبارز قرار گرفت. ارتش شکست خورد و می‌شود گفت پیروزی انقلاب در ارومیه 20روز قبل از پیروزی بزرگ به ارمغان آمد و فرمانده کل شهر حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسنی بودند.

  • روز ورود امام خمینی‌(ره) به ایران کجا بودید؟

برای خرید اسلحه به ماکو رفته بودم. جاده یخ زده بود و زمان برگشت ماشینمان سر خورد ولی خدا کمک کرد و در دهانه دره متوقف شد. خانه‌ای در آن حوالی بود که صاحبش دعوتمان کرد. مردی با چهره‌ای نورانی بود و دلداده امام و انقلاب. برایمان صبحانه آورد و در همان حین تلویزیون را تماشا می‌کردیم که هواپیمای امام خمینی (ره) وارد آسمان تهران شد. بلافاصله تصویری از چهره شاه را پخش و برنامه را قطع کردند. بسیار نگران بودیم. خود را به مخابرات رساندیم و تلفنی خبردار شدیم که مشکلی پیش نیامده و صاحب مخابرات از ما اجرت نگرفت. در فاصله 10روز بین ورود امام خمینی‌(ره) به تهران تا پیروزی انقلاب حتی یک ساعت هم نخوابیدم. شبانه روزی نگهبانی می‌دادیم. مانع از فعالیت افرادی شدیم که درصدد بودند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند.

  • ارتباط‌تان با شهید چمران چگونه بود؟

بعد از پیروزی انقلاب فعالیت ما با وجود ادغام با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنان با حمایت‌های مالی شهید چمران ادامه داشت. نماینده تام الاختیار این شهید بزرگوار در آذربایجان غربی بودم و در زمان بروز جنگ‌های داخلی به‌ویژه جنگ سردشت در سال 59به دستور ایشان نیروهای مبارز را به مناطق اعزام می‌کردم و خوشبختانه مانع از سقوط چنین شهرهایی شدیم. شهید چمران فرماندهی بسیار شجاع و دلیر بود. در طیبه لبنان دیدم که تانک‌های اسرائیل در حال ورود به این منطقه بودند و ایشان به‌عنوان خبرنگار خود را به لشکر تانک‌های اسرائیل رساند و وارد قلب دشمن شد و با شناسایی این وضعیت و برنامه‌ریزی عملیات مقابله، لشکر تانک‌ها بیش از 24ساعت دوام نیاورد. شرط شهید چمران برای عضویت در گروه‌ها نماز بود.

  • همسرتان با فعالیت‌های مبارزاتی شما موافق بود؟

نه تنها موافق بودند بلکه بزرگوارانه در مسیر مبارزات همراهی‌ام می‌کردند. گاهی در برخی عملیات‌های پنهانی حضور داشتند.زمان ازدواج به ایشان گفته بودم که من یک مبارز انقلابی هستم اگر هستی همراهم باش و او هم تاکنون پای حرفش مانده است. من تمام دارایی‌ام را در این راه هزینه کردم حتی 3‌ماه آخر مانده به انقلاب سرکار نمی‌رفتم. به واقع نمی‌دانم پول از کجا می‌آمد اما به برکت در کار برای خدا ایمان دارم.

  • بهترین خاطره شما از فعالیت تشکیلات‌تان چیست؟

تمام طول فعالیتم در این گروه برایم خاطره است؛ گروهی که جز دین و انقلاب هدف دیگری نداشت. از شهیدان امینی و باکری صحنه‌هایی دیدم که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. خلوص، ایمان، صداقت، پاکی و قانونمداری این شهیدان مثال زدنی است. شناسایی و دستگیری مأمور ساواکی که قصد فرار داشت یکی از خاطرات جالب است. شهید باکری به شهید امینی هشدار می‌دهد که مراقب آن مأمور باشد؛ چراکه دست بزن دارد و دندان برادر شهید باکری را شکسته است اما شهید امینی دستور تعطیلی عملیات به جهت شک در شخصی‌کردن این ماجرا را می‌دهد. شب هنگام شهید امینی خواب مأمور را می‌بیند و عملیات برای بار دوم آغاز می‌شود و در کمال تعجب خوشبختانه موفق به دستگیری این مأمور می‌شوند؛ چراکه جاسوس دوجانبه کار کرده بود و آن مأمور هم‌ زمان خروج خود از منزل را تغییر داده بود و این امر در خواب به شهید امینی الهام می‌شود.

  • هم‌اکنون چه فعالیتی دارید؟

با سابقه بیمه‌ای 15ساله که از مکانیکی دارم، بازنشسته شده‌ام و هم‌اکنون در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع‌مقدس به‌عنوان رزمنده پیشکسوت در ستاد ارکان پیشکسوتان و پژوهشگران فعالیت دارم. همیشه انقلابی خواهم ماند و برای انقلاب جانم را فدا خواهم کرد و تا آخرین قطره خون و آخرین نفس و آخرین تپش‌های قلبم در خدمت انقلاب می‌مانم. ما هنوز هم در شرایط جنگ به سر می‌بریم. خیلی دوست داشتم در صف مدافعین حرم قرار داشتم اما متأسفانه شرایط جسمانی لازم را ندارم، برای جوانان وطنم ارزش بسیاری قائلم. اینها هستند که در مقابل توفان حمله نرم ایستادگی کردند. یک گوشی همراه است و بی‌نهایت حملات فرهنگی دشمنان، باید قدرشان را بدانیم. اگر دشمن اطلاعات اشتباه می‌دهد ما باید اطلاعات درست و مورد نیاز جوانان را در اختیارشان قرار دهیم. به قول امام خمینی‌(ره) ملت ما نمونه است.


7670485
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار فرهنگی‌هنری

فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» احمد ابوالقاسمی با حضور در برنامه «جعبه سیاه» شبکه افق از نسبت فامیلی‌اش با علیرضا قربانی، خواننده کشورمان گفت.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» تصویربرداری سریال «غریبه» به کارگردانی سروش محمدزاده به پایان رسیده و به زودی روی آنتن تلویزیون می‌رود.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» حجت‌الاسلام والمسلمین خاموشی گفت: سازمان اوقاف توجه ویژه‌ای به دانش بنیان‌ها دارد و در صدد هستیم همه وقف را به صورت دانش بنیان ارائه کنیم.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» یک کارگردان گفت: سال ۸۷ ایده‌ای به ذهنم رسید که مستندی درباره کاشت، داشت و برداشت محصول شالی بسازم.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» فیلم سینمایی «آه سرد» در دومین حضور جهانی در چهل و ششمین جشنواره فیلم مسکو موفق به دریافت ۲ جایزه شد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» برنامه «کافه مستند» با پخش مستند «آقای خاص» به کارگردانی سجاد ترابی سراغ ناگفته‌هایی از زندگی محمد بنا، سرمربی اسبق تیم ملی کشتی فرنگی رفت.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» امام هادی (ع) در روایتی تأکید کرده‌اند که زائر قبر حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) همچون کسی است که حرم امام حسین (ع) را زیارت کرده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» نغمه مستشار نظامی مخمسی را در استقبال از سروده رهبر انقلاب که در آستانه عملیات وعده صادق بیتی از آن را خواندند، سروده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» منتظری نمایشگاه کتاب تهران را پنجره‌ای گشوده به تمدن ایران دانست و گفت: شعار سی و پنجمین دوره این رویداد در عین کوتاهی پیام‌ مهمی دارد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه‌ای با حضور کارگردان و بازیگران سریال «رستگاری»، از عوامل این مجموعه تلویزیونی تقدیر کرد.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است