فرهنگی‌هنری 10:17 - 11 بهمن 1393
زندگی مؤسس واحد بهداری لشکر ۲۷محمد رسول‌الله (ص) کتاب شد
چاره‌ای نبود. باید می‌رفتم آن طرف. وسط رودخانه که رسیدیم، گرداب شد. آب ما را دور خودمان چرخاند و فرو برد پایین. همان جا یک «یا محمد (ص)» گفتم. یکدفعه، انگار دستی ما را از زیر آب برداشت، گذاشت روی آب.

وقتی «یا محمد (ص)» راه نجات مجروحان شد

خبرگزاری فارس، گروه کتاب و ادبیات؛ کتاب «مرهم زخم» به زندگی سردار شهید «محمدحسین مردی ممقانی» مؤسس و فرمانده واحد بهداری لشکر 27 رسول‌الله (ص) می‌پردازد.

این کتاب دربردارنده 36 بخش با عناوینی نظیر «فالوده با چپی‌ها»، «رنجر به جای جراح»، «درمانگاه سیار»، «فرار از دست عراقی‌ها»، «دکتر نفوذی‌»،‌ «غلت روی تیغ»، «باید ازدواج کنی!»، «بیت‌المال»، «می‌خواهم بروم عاشورا»، «تربت شهید»، «گریه فرمانده» و «هندوانه‌ای که نخورد»، است.

در بخشی از این کتاب درباره «فالوده با چپی‌ها»، می‌خوانیم: دهه پنجاه، همزمان با اوج خفقان رژیم شاه، گروه‌های دیگری هم در کنار انقلابی‌های طرفدار امام، بر ضد شاه فعالیت می‌کردند؛ مثل گروه‌های چپ و مارکسیست.

این گروه‌ها برای عضوگیری در بین جوانان، تبلیغات بسیاری می‌کردند و با توجه به شعارهای کمونیستی‌شان، بیشترین تمرکز خود را بر روی کارخانه‌ها و در میان طبقه کارگر گذاشته بودند.

* حال و هوای «تبریز» در 12 بهمن سال 1357

محمدحسین که روح جستجوگری داشت، در همان کارخانه کشبافی با این گروه‌ها آشنا شد و به خاطر مشی مبارزه مسلحانه و شعارهای جذابشان در حمایت از طبقه کارگر، بهشان علاقه‌مند شد. به همین دلیل، تعدادی از کتاب‌ها و جزوه‌های فلسفی‌شان را تهیه کرده و به مطالعه آنها پرداخت. اما از آنجایی که در خانه‌ای اهل نماز و روز بزرگ شده بود، همزمان، کتاب‌های توحیدی و فلسفه اسلامی را هم می‌خواند.

ذهنش درگیر مطالب فلسفی بود؛ اما هنوز نتوانسته بود انتخاب نهایی‌اش را انجام دهد و بیشتر از اینکه حضور فیزیکی در این تشکل‌ها داشته باشد، از دور رصدشان می‌کرد. در سه چهار سال مانده به انقلاب، کار در کارخانه و مطالعه کتاب و گهگاهی هم حضور در راهپیمایی‌ها و تجمیع‌های اعتراض‌آمیز در تبریز، بیشترین وقت محمدحسین را می‌گرفت.

بالاخره امام در دوازدهم بهمن 1357 به ایران بازگشت و تظاهرات‌ها وارد مرحله جدید شد. در تبریز هم مثل شهرهای دیگر تظاهرات گسترده‌ای صورت گرفت و ده روز بعد، انقلاب به پیروزی رسید. محمدحسین، تمام این روزها را مثل بقیه مردم در کف خیابان‌ها بود و در تظاهرات و زد و خورد با نظامی‌ها شرکت می‌کرد.

پدرش که ماجرا را فهمید، آمد تبریز دنبالش. یکی دو روزی طول کشید تا توانست محمدحسین را پیدا کند. روز 22 بهمن، پیدایش کرد و دستش را گرفت و برش گرداند آذر شهر. اما محمدحسین، فردای همان روز فرار کرد و این بار آمد به تهران.

یک اتاق در مسافر خانه‌ای نزدیک خیابان ناصر خسرو اجاره کرد و بعد از آن، کار و زندگی‌اش شد اینکه در تمام سخنرانی‌های امام شرکت کند. او که سه چهار سال مشتری جزو توده‌ای‌های تبریز بود و در میتینگ‌هایشان شرکت می‌کرد، این بار، نشست پای صحبت‌های ساده و صمیمی امام. هنوز چند روزی از آمدنش به تهران نگذشته بود که انتخاب خودش را کرد و با توجه به شناختی که از تفکرات چپی‌ها داشت، راهش را پیدا کرد. او در تهران ماند؛ برای کار و نزدیکی به کانون انقلاب.

برای خانواده و رفقایش که در آذرشهر بودند، این تغییر جهت بیشتر خودش را نشان می‌داد. وقت‌هایی که محمدحسین برای دیدن خانواده‌اش به آذرشهر می‌رفت، می‌دیدند که او از هر فرصتی استفاده می‌کرد و از آنچه در تهران دیده بود، برای دوست و آشنا و فامیل صحبت می‌کرد.

اسم امام از دهانش نمی‌افتاد. طوری که اگر کسی او را نمی شناخت، فکر می‌کرد محمدحسین، سال‌ها با امام زندگی کرده یا از نزدیکان امام و انقلابی‌های درجه یک تهران است. همه ترسش هم از هم‌قطاران سابق خودش بود. می‌ترسید از اینکه چپی‌ها و توده‌ای‌ها ضربه‌ای به انقلاب بزنند. می‌شناخت‌شان.

در آذرشهر به برادرش گفته بود «ما باید قدر امام رو بدونیم. امام یه نعمت الهیه که خدا نصیبمون کرده. من با گروه‌های چپ از چند سال پیش توی تبریز و آذرشهر آشنا شده بودم. با این چپی‌ها حتی نمیشه یه فالوده خورد، از بس که از خود راضی‌اند. چه برسد که انقلاب رو دستشون بگیرن».

 

* وقتی یک «یا محمد (ص)» راه نجات مجروحان می‌شود

محمدحسین همه اقداماتی را که لازم بود تا درمان مجروحان زودتر و بهتر صورت گیرد، با جان و دل انجام می‌داد. خستگی و کمبود امکانات، مانع کارش نبود. کلمه‌های «نمی‌شود» و «نیست» را کسی از او نشنیده بود.

به وضعیت مجروحان خیلی حساس بود. احساس می‌کرد هر مجروح برادر اوست و باید هر چه در توان دارد به کار گیرد تا قدری از درد او بکاهد. در عملیات‌ها همیشه خودش تا خط مقدم می‌رفت و با آن جدیت و دقت مثال زدنی‌اش، همه چیز را کنترل می‌کرد.

در عملیات فتح‌المبین، وقتی که بانک خون واحد بهداری تیپ 27، خون کم آورده بود. محمدحسین خودش برای تهیه خون مورد نیاز رفت و بعد از چند ساعت با یک یونولیت پر از خون برگشت.

شب عملیات فتح‌المبین، از بیمارستان شهید کلانتری خون گرفتیم تا آن را با هلی‌کوپتر به اورژانس برسانیم. هلی‌کوپتر، از ترس خطر، به جای اینکه ما را در جنوب کرخه پیاده کند، در شمال کرخه پیاده کرد.

هر چه این طرف و آن طرف را گشتم، فایده‌ای نداشت. کاری نمی‌توانستم کنم. مانده بودم از کرخه چطور عبور کنم. شب هم قرار بود عملیات انجام شود و بهداری به خون نیاز داشت. دیدم تیپ 58 ذوالفقار در آن طرف کرخه مستقر است.

هر چه سر و صدا کردم، صدایم بهشان نرسید. بالاخره یکی از برادرهای تیپ ذوالفقار از آن طرف آب من را دید که دست‌هایم را تکان می‌دهم. با تیوپ شنا کرد و به این طرف آب آمد. پرسید «شنا بلدی؟» گفتم «یه مقدار خیلی کمی؛ اما نه اینکه بتوانم از کرخه رد بشم. اونم با این یونولیت پر از خون».

هر طور بود، دوتایی تیوپ را گرفتیم و به آب زدیم. چاره‌ای نبود. باید می‌رفتم آن طرف. وسط رودخانه که رسیدیم، گرداب شد. آب ما را دور خودمان چرخاند و فرو برد پایین. همان جا یک «یا محمد (ص)» گفتم. یکدفعه، انگار دستی ما را از زیر آب برداشت، گذاشت روی آب.

بر اساس این گزارش، نشر بیست و هفت کتاب «مرهم زخمی» به کوشش «مجید محمدولی» و بازبینی و ویرایش «جواد کلاته عربی» را در 146 صفحه و با قیمت 8000 تومان منتشر کرده است که علاقه‌مندان برای تهیه آن می‌توانند به مرکز پخش به نشانی، تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بعد از چهارراه ولیعصر (عج)، خیابان برادران شهید مظفر شمالی، نبش کوچه اول مراجعه یا با تلفن 66964071 تماس حاصل کنند.


5738758
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار فرهنگی‌هنری

فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» یک کارگردان گفت: سال ۸۷ ایده‌ای به ذهنم رسید که مستندی درباره کاشت، داشت و برداشت محصول شالی بسازم.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» فیلم سینمایی «آه سرد» در دومین حضور جهانی در چهل و ششمین جشنواره فیلم مسکو موفق به دریافت ۲ جایزه شد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» برنامه «کافه مستند» با پخش مستند «آقای خاص» به کارگردانی سجاد ترابی سراغ ناگفته‌هایی از زندگی محمد بنا، سرمربی اسبق تیم ملی کشتی فرنگی رفت.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» امام هادی (ع) در روایتی تأکید کرده‌اند که زائر قبر حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) همچون کسی است که حرم امام حسین (ع) را زیارت کرده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» نغمه مستشار نظامی مخمسی را در استقبال از سروده رهبر انقلاب که در آستانه عملیات وعده صادق بیتی از آن را خواندند، سروده است.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» منتظری نمایشگاه کتاب تهران را پنجره‌ای گشوده به تمدن ایران دانست و گفت: شعار سی و پنجمین دوره این رویداد در عین کوتاهی پیام‌ مهمی دارد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه‌ای با حضور کارگردان و بازیگران سریال «رستگاری»، از عوامل این مجموعه تلویزیونی تقدیر کرد.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» سینمای ایران در هفته ابتدایی اردیبهشت ماه میزبان ۵۸۹ هزار مخاطب شد و «تمساح خونی» و «مست عشق» به رقابت پرداختند.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» سرمربی فوتبال ساحلی گفت: زمانی که پنج میلیون نفر برای انتخاب «قهرمان ایران» رای می‌دهند قطعا کار رسانه ملی و عواملی است که برای این مراسم تلاش می‌کنند.
فرهنگی‌هنری
«باشگاه خبرنگاران» مدیر دفتر شعر و موسیقی سازمان صداوسیما گفت: بعد از اینکه حضرت آقا برای عملیات وعده صادق شعر سرودند، شاعران پنج کشور نیز در این زمینه شعر سرودند.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است