اما در پس تبلیغات، این واقعیت پنهان نمیماند که این همهپرسی غیراز نتیجه آری یا خیر، پیامدهای تأثیرگذار دیگری هم دارد.
بعد از 2سال برنامهریزی و ماهها تبلیغات نفسگیر، سرانجام اسکاتلندیها با اختلافی نزدیک به 10درصد، رأی به ماندن درون بریتانیا دادند.
این در حالی است که تا یک هفته قبل از روز همهپرسی، طرفداران استقلال اسکاتلند مدتی از مخالفان استقلال، جلو افتاده بودند. اکنون این رأی نه به استقلال، رهبران سیاسی انگلیس را سرمست پیروزی کرده و مردم و سیاستمداران در لندن، این نتیجه را «اعتراف به وابستگی» اسکاتلندیها به انگلیس قلمداد میکنند.
این سرمستی دیری نمیپاید و دست کم، ناظران واقعبین، حتی قبل از اعلام نتیجه انتخابات در سحرگاه جمعه، پیام این رویداد را دریافت و تحلیل کردهبودند. نفس برگزاری این همهپرسی، بدون درنظر گرفتن نتیجه آن، رویدادی پرمعنی برای لندن، بریتانیا و کل اروپا بود. اینکه اسکاتلندیها چنین خیزی برای جدا شدن از بریتانیا برداشتند و تا لحظه آخر تلاششان را کردند و اینکه معلوم شد اندکی کمتر از نیمی از مردم، دیگر این اتحاد را نمیخواهند، نشان داد که نارضایتی وجود دارد و لندن باید به این نارضایتی پاسخ بدهد.
به همینخاطر نخستوزیر و رهبران 3حزب عمده سیاسی انگلیس در روزهای قبل از همهپرسی سراسیمه به اسکاتلند رفتند و سخنرانی کردند و وعدههای بیسابقهای برای اعطای قدرت و اختیارات ویژه دادند.اما فراتر از بریتانیا، این کار اسکاتلندیها تا همین جا هم به دیگر جداییطلبان اروپا دل و جرأت استقلالطلبی دادهاست. کاتالانها سالهاست که در اسپانیا بر طبل جداییطلبی میکوبند. همهپرسی اسکاتلند، فارغ از نتیجه آن، اکنون به کاتالانهای اسپانیا این اعتماد به نفس را داده که آنها هم میتوانند همهپرسی استقلال برگزار کنند. اما آیا اکنون رأی منفی به استقلال بهمعنای پایان رؤیای اسکاتلندیهاست؟
بدون شک خیر. این همهپرسی، گسلی را در بریتانیا فعال کرده که دیر یا زود اتحاد بریتانیای کبیر را میشکافد. اساس برگزاری این همهپرسی وقتی شکل گرفت که ملیگرایان در انتخابات پارلمانی اسکاتلند به پیروزی رسیدند. اگرچه نتیجه این همهپرسی، شکست تلاشهای دوساله الکس ساموند نخستوزیر ملیگرای اسکاتلند بود، اما با این نتیجه، التهاب ملیگرایی در اسکاتلند فروکش نمیکند بلکه ملتهبتر میشود. میزان مشارکت مردم اسکاتلند در این همهپرسی نزدیک به 90درصد بود.
این مشارکت بالا نشان میدهد که این موضوع اهمیت حیاتی برای اسکاتلندیها دارد. در روزهای قبل از همهپرسی، وقتی هجوم تبلیغات انگلیس سراسر اسکاتلند را فراگرفت، ساموند در سخنان تندی، لندن را به فریبکاری متهم کرد. هرچه سخنرانیهای رهبران سیاسی لندن، تبلیغات رسانههای لندن و همچنین اظهارنظرات همپیمانان انگلیس از دبیرکل ناتو با رئیس صندوق بینالمللی پول و روسای جمهور فعلی و سابق آمریکا در مذمت و هشدار درباره استقلال اسکاتلند بیشتر میشد، لحن ملیگرایان اسکاتلند و طرفداران استقلال هم تندتر میشد.
اکنون آنها، این هجوم تبلیغاتی را باعث شکست خود در همهپرسی میدانند و این را به گوش مردم اسکاتلند هم میرسانند. در چنین شرایطی، ملیگرایی در اسکاتلند تقویت میشود و میل به جدایی و استقلال بیشتر. بنابراین پیشبینی اینکه چند سال دیگر دوباره همهپرسی استقلال در اسکاتلند برگزار خواهد شد، دور از انتظار نیست. اما حتی اگر همهپرسی استقلال دیگر در اسکاتلند برگزار نشود، لندن باید وعدههایی را که در روزهای اخیر به اسکاتلندیها دادهاست را عملی کند.
این وعدهها یعنی اختیارات ویژه سیاسی و اقتصادی، در بریتانیا شکافی با پیامدهای گسترده ایجاد میکند. وعده افزایش شمار نمایندگان اسکاتلند در پارلمان انگلیس همین حالا هم در ولز واکنشهایی ایجاد کرده و سیاستمداران این بخش از اتحاد بریتانیا زمزمه افزایش شمار نمایندگان در پارلمان یا اختیارات ویژه اقتصادی را در روزهای اخیر سر دادهاند. اختیارات ویژه در حد نیمه خودمختاری برای اسکاتلند، ولز و ایرلند و کاهش اختیارات لندن، اگر چه وضعیتی بهتر از تجزیه و استقلال است، اما سرگیجهای در این آشفتهبازار اقتصادی ایجاد میکند.
ضمن اینکه، لندن هر لحظه باید در بیم و هراس تکرار همهپرسی استقلال در یکی از این مناطق باشد. این بیم و هراس، ابزار تهدیدی برای واگذار کردن اختیارات بیشتر است. به هر حال، صبح امروز وقتی مردم و رهبران سیاسی انگلیس از خواب بیدار شوند و دیگر اثری از جشن شبانه بهخاطر نتیجه همهپرسی استقلال اسکاتلند، باقی نماند، با خود میگویند: فعلا خطر رفع شد! اما رابطه انگلیس و اسکاتلند دیگر مانند هفته گذشته نخواهد شد. بریتانیا هم دیگر آن پادشاهی مغرور گذشته نخواهد بود و باید به زندگی همراه با کابوس تجزیه، عادت کند.
4751697