گوناگون 13:53 - 01 خرداد 1396
همشهری آنلاین درس زندگی بهتـر
همشهری دو - بهاره جلالوند:فرقی نمی‌کند ۸صبح کلاس داشته باشد یا ۴بعدازظهر، همیشه سروقت و با انرژی در کلاس‌هایش حاضر می‌شود، سختگیر است و برایش اهمیت دارد درسی را که می‌دهد خوب یاد بگیری و هر جلسه هم امتحان می‌گیرد.

 شاید در نگاه اول، استادی به‌نظر برسد که تمام توجهش به درس معطوف است اما اینها تنها تصویر کوچکی از کلاس‌های درس او است. دکتر فرید اجلالی، با بسیاری از استادان دانشگاه فرق دارد، او به دانشجویانش درس زندگی می‌دهد. همیشه کلاس‌هایش را جوری برنامه‌ریزی می‌کند که اول درسش را بدهد و بعد به درس اصلی‌اش که انسان‌سازی و رشد دانشجویان است، بپردازد. برای او صداقت، مثبت‌نگری و رشد و پیشرفت اجتماعی دانشجویانش، بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد و برای این منظور، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. او با وجود گذشت 26سال از نخستین تجربه تدریسش در دانشگاه، هنوز هم مثل روزهای اول، پرانرژی است و استادی را بهترین شغل دنیا می‌داند.

افرادی که هدف خاصی را دنبال می‌کنند، یک‌شبه به آن نمی‌رسند. موفقیت مسیری است که پیچ‌و‌خم‌های زیادی دارد و باید برای آن تلاش بسیاری کرد. دکتر فرید اجلالی‌ برای اینکه به هدف خود یعنی استادی دانشگاه برسد، مسیر پر پیچ‌و‌خم و طولانی‌ای را پشت سر گذاشته است. او از سال‌های تحصیل خود و مسیری که پیموده تا بتواند استاد دانشگاه شود، چنین می‌گوید: «من فرزند چهارم یک خانواده با 6 فرزند هستم و پدرم از نخستین گروه فارغ‌التحصیلان حقوق سیاسی دانشگاه تهران و عموها و خواهرها و برادرهایم، معلم آموزش و پرورش هستند. تا سن 14سالگی من، در طالقان زندگی می‌کردیم و مرحوم آیت‌الله طالقانی به خانه ما رفت‌وآمد داشتند و به‌طور کلی محیط خانواده ما یک محیط فرهنگی و مذهبی خاص بود و من نیز به هر حال تحت‌تأثیر این محیط پرورش پیدا کردم. زمانی که دانش‌آموز دبیرستان بودم، هر وقت از کنار نرده‌های دانشگاه تهران رد می‌شدم با خودم می‌گفتم من باید روزی در این دانشگاه درس بخوانم و حتما استاد دانشگاه بشوم.

بعد از اتمام دوران دبیرستان، به‌دلیل علاقه‌ای که به رشته ریاضی داشتم، در سال 1356 و پس از قبولی در آزمون سراسری، برای ادامه تحصیل در رشته ریاضی‌محض به دانشگاه تربیت معلم رفتم. دانشگاه رفتنم، مصادف شد با ورود امام‌خمینی‌(ره) به ایران و انقلاب اسلامی و من تحت‌تأثیر صحبت‌های امام‌خمینی(ره) که معتقد بودند کشاورزی محور اقتصاد کشور است، به رشته کشاورزی علاقه پیدا کردم. به همین دلیل، در رابطه با رشته‌های مختلف کشاورزی دانشگاه کشاورزی کرج، شروع به پرس‌و‌جو کردم. آبیاری و ماشین‌های کشاورزی، بهترین رشته‌ها معرفی شدند و به همین دلیل از رشته ریاضی محض در سال دوم دانشگاه انصراف دادم و دوباره در آزمون سراسری شرکت کردم و در انتخاب اولم که آبیاری دانشگاه تهران بود، در سال 1358 قبول شدم. تحصیلم در رشته آبیاری، مصادف شد با تعطیلی دانشگاه‌ها به‌دلیل انقلاب فرهنگی و به‌همین دلیل یک وقفه در دوران تحصیلی‌ام ایجاد شد و بعد از آن وقفه، مجددا تحصیل خود را ادامه دادم تا اینکه در سال1365 مجددا در آزمون سراسری شرکت کردم و در نخستین دوره کارشناسی‌ارشد آبیاری و زهکشی بعد از انقلاب، در دانشگاه تربیت‌مدرس پذیرفته شدم و در نهایت در سال 1370، تحصیل در این مقطع به پایان رسید. شرایط به‌گونه‌ای شد که تحصیلات من در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد، حدود 14سال طول کشید. خیلی از افراد در آن دوران به‌دلیل شرایط خاصی که وجود داشت، تحصیل در دانشگاه را ادامه ندادند ولی من به‌دلیل علاقه‌ای که به تحصیل داشتم، از شرایط ناامید نشدم و تحصیلات خود را در مقاطع بالاتر ادامه دادم».

  • سال‌های دور از خانه

ادامه تحصیل، برای برخی از افراد صرفا با هدف گرفتن مدرک و وقت‌گذرانی نیست. برخی از افراد مسیر تحصیلی را با هدف خاصی دنبال می‌کنند. دکتر اجلالی برای اینکه بتواند استاد دانشگاه شود، تصمیم داشت در یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا تحصیلات خود را ادامه بدهد، او می‌گوید: «بعد از اتمام تحصیلاتم در مقطع کارشناسی ارشد، برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا، بورسیه استرالیا و فرانسه شدم و تصمیم گرفتم یکی از بهترین دانشگاه‌های فرانسه را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم و در سال 1372 به پاریس رفتم و در 2رشته خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک‌ بیوسفر و مدیریت کشاورزی در مناطق خشک و حاره‌ای در مقطع کارشناسی‌ارشد تحصیل کردم که مدرک یکی از آنها را نگرفتم. بعد از اینکه کارشناسی ارشد را به اتمام رساندم، در دانشگاه «سوربن» در مقطع دکترای رشته هواشناسی کشاورزی این دانشگاه، تحصیلات خود را ادامه دادم و همزمان با تحصیل، در دانشگاه نیز تدریس می‌کردم. بعد از اینکه تحصیلاتم در مقطع دکترا به پایان رسید، با وجود پیشنهادات کاری زیادی که به من در دانشگاه‌ها و شرکت‌های مختلف می‌شد، تصمیم گرفتم به ایران بازگردم چون احساس می‌کردم در کشور خودم می‌توانم مؤثرتر باشم و دوست داشتم معلومات علمی خود را به دانشجویان ایرانی منتقل کنم. بعد از بازگشت به ایران، استاد دانشگاه تهران شدم و تا سال 1385، در این دانشگاه تدریس می‌کردم و در سال 1385عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور شدم و پس از آن در دانشگاه‌های مختلف، به تدریس پرداختم و هم‌اکنون رتبه علمی دانشیار را دارم. تعداد 75مقاله آی.‌اس.‌آی (ISI)، علمی و پژوهشی و مقالات همایش‌های بین‌المللی و داخلی را تالیف کرده‌ام.9 کتاب علمی نیز توسط من تالیف شده است که 5عنوان از این کتاب‌ها به‌عنوان مرجع، در دانشگاه تدریس می‌شود».

  • هیچ وقت از اهدافم دست نکشیدم

برخی از افراد زمانی که در مسیر موفقیت خود با مانع مواجه می‌شوند، از ادامه راه باز می‌ایستند ولی در نقطه مقابل، افرادی هم هستند که در زمان مواجه شدن با مشکلات و موانع نه‌تنها از ادامه مسیر دست نمی‌کشند بلکه انرژی و انگیزه بیشتری برای رسیدن به هدف‌ به‌دست می‌آورند. آقای دکتر هم از گروه دوم است و می‌گوید: «وقفه‌های زیادی در مسیر تحصیل من ایجاد شد ولی هیچ وقت ناامید نشدم و چون بسیار انعطاف‌پذیر هستم، خودم را با شرایط تطبیق می‌دادم و می‌دانستم که مسیر موفقیت زمانبر است؛ به همین دلیل به مسیر خود ادامه می‌دادم و تمام تهدید‌ها را به فرصت تبدیل می‌کردم و دلم نمی‌خواست زمان را از دست بدهم. زمان تعطیلی دانشگاه‌ها هم دست روی دست نگذاشتم و در حوزه علمیه قم درس خواندم و در ‌دفاع‌مقدس هم شرکت کردم. زمانی که در سال 1361 در جبهه بودم یک روز رو به غروب خورشید ایستادم و با خودم گفتم من باید حتما در یک دانشگاه خوب خارجی تحصیل کنم و به هدفم برسم و حتی اگر مجبور باشم برای رسیدن به هدفم از بین آتش و گلوله بگذرم، این کار را خواهم کرد. مادرم همیشه می‌گفت درس خواندن مانند کندن‌چاه با سوزن است ولی حتما به نتیجه می‌رسد، مادرم سعی و تلاش فراوان پدرم را برای درس خواندن و به نتیجه رسیدن آن دیده بود و برای همین این مثال را می‌زد که واقعا هم صحبتش مصداق داشت».

  • روحیه مثبت‌نگری از کجا آمد؟

نگرش مثبت به زندگی در افراد موفق، همیشه ریشه در جایی دارد و کمتر کسی را می‌توان دید که خودبه‌خود و یک مرتبه، نگاه مثبت به زندگی پیدا کند. آقای دکتر درباره اینکه نگرش مثبت او به زندگی از کجا آمده است، چنین می‌گوید: «پدرم همیشه از وضعیت موجود شاکر بود و دیدگاه مثبتی نسبت به زندگی داشت. او از رشد و پیشرفت دیگران، بسیار خوشحال می‌شد و به‌طور کلی انسان تنگ‌نظری نبود. من هم تحت‌تأثیر پدر‌ و خانواده‌ام که مثبت‌نگر بودند، بزرگ شدم. علاوه بر این محیط زندگی‌ام یعنی طالقان نیز در این امر بی‌تأثیر نبود. طالقان تنها شهرستانی است که در آن زندان وجود ندارد و جرم و جنایتی در آن به وقوع نمی‌پیوندد و هیچ فرد زیر 50سالی بی‌سواد نیست. بیشتر ساکنان طالقان روشنفکر و تحصیل‌کرده هستند و در دانشگاه‌های خوب کشور و خارج از کشور، از گذشته تا به امروز تحصیل کرده‌اند. به هر حال من هم 14سال در این شهرستان زندگی کردم».

  • انتخاب اول و آخرم دانشگاه است

افرادی که به درجات بالای علمی دست پیدا می‌کنند، معمولا می‌توانند در بسیاری از مشاغل، جذب بازار کار شوند و درآمد بسیار خوبی هم داشته باشند اما دکتر اجلالی ترجیح می‌دهد که شغل اصلی‌اش تدریس در دانشگاه باشد چون با همین هدف هم، تحصیلات خود را دنبال کرده است. اجلالی می‌گوید: «به هر حال هر فردی که در سطح بالای علمی قرار بگیرد، قطعا می‌تواند از تخصص خود درآمد بیشتری نسبت به عضویت در هیأت علمی دانشگاه و تدریس داشته باشد و این امر برای من نیز صادق بود ولی من ترجیح دادم تا تدریس در دانشگاه را انتخاب کنم چون معتقدم تدریس در دانشگاه از جایگاه و ارزش اجتماعی بالایی برخوردار است و استادان دانشگاه می‌توانند الگوی خوبی برای دانشجویان باشند. با تدریس در دانشگاه می‌توان علاوه بر انتقال مباحث علمی، تأثیر مثبتی به لحاظ اجتماعی و اخلاقی روی دانشجویان گذاشت. به‌نظرم اگر هر استادی یک مسئله انسان‌ساز را به دانشجویانش بیاموزد، یک دانشجو پس از تحصیل خود در مقطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد، می‌تواند آن نکات را در زندگی‌اش به‌کار بگیرد و در زندگی رشد و پیشرفت کند. دانشگاه از نظر من بهترین محل تبلور عدالت در جامعه است و افراد بدون توجه به رنگ، نژاد، دین و جنسیت در کنار یکدیگر می‌نشینند و به تلاش علمی می‌پردازند. دانشگاه بستر مناسبی برای رشد افراد است به همین دلیل فکر می‌کنم شغل استادی دانشگاه یکی از بهترین مشاغل محسوب می‌شود».

  • اختلاف سنی معنایی ندارد

گاهی اوقات، اختلاف سنی بین دانشجویان و استادان، می‌تواند باعث اختلاف نظرهای زیادی شود ولی استاد اجلالی برای این منظور راهکارهایی را درنظر گرفته تا اختلاف سنی‌اش با دانشجویان، مانع از ارتباط مثبت و سازنده او نشود و دانشجویان فاصله‌ای بین خود و استادشان احساس نکنند. اجلالی می‌گوید: « اگر فضای یک کلاس خشک باشد و ارتباط عاطفی بین دانشجو و استاد شکل نگیرد، نمی‌توان آنها را به درس یا یادگیری مسائل مهم زندگی ترغیب کرد. برای این منظور باید دغدغه‌های نسل جدید را شناخت و به روز بود تا دانشجویان اختلاف سنی خود و استادشان را چندان احساس نکنند، برای این منظور تمام مسائل اجتماعی را دنبال می‌کنم؛ برای مثال، مقام معظم رهبری امسال را سال اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال نامگذاری کرد‌ه‌اند و به همین دلیل سعی کرده‌ام در کلاس‌ها به این موضوع مهم نیز بپردازم. هیچ استادی نمی‌تواند تا زمانی‌که با دانشجویانش ارتباط نگیرد، علم خود را به دانشجویان انتقال بدهد».

  • توانمندی‌هایتان را بالا ببرید

عصرجدید، توانمندی‌های زیادی را می‌طلبد که گاهی برخی از دانشجویان نسبت به این مسئله توجه چندانی ندارند و گاهی برای اینکه توانمندی‌های خود را ارتقا بدهند، نیاز به یک تلنگر دارند. دکتر اجلالی در این رابطه می‌گوید: «همیشه به دانشجویانم می‌گویم که تا جای ممکن، توانمندی‌های خود را ارتقا بدهند و حتما به زبان انگلیسی تسلط پیدا کنند. علاوه بر این، گرفتن گواهی‌نامه و یادگیری چند نرم‌افزار تخصصی را به آنها توصیه می‌کنم. همچنین همیشه از دانشجویان می‌خواهم که کارآموزی را جدی بگیرند چون در کشورهای توسعه‌یافته، کارآموزها هویت یک مرکز به‌حساب می‌آیند، البته این مسئله هنوز در کشور ما جانیفتاده است. گاهی اوقات دانشجویان اظهار می‌کنند که به رشته‌ای که در آن تحصیل می‌کنند علاقه‌ای ندارند در چنین شرایطی به آنها توصیه می‌کنم که رشته تحصیلی خود را تغییر بدهند چون انسان بدون علاقه و نداشتن رضایت درونی، نمی‌تواند موفق باشد».

  • توقف تلخ

گاهی اوقات شرایط برخی از دانشجویان به‌گونه‌ای می‌شود که امکان ادامه تحصیل برای‌شان فراهم نیست. استاد دلسوز، در مواجهه با چنین شرایطی می‌گوید: «چون دید مثبتی به زندگی دارم، خاطرات منفی‌ ندارم ولی برایم هیچ‌چیز ناخوشایندتر از این نیست که دانشجویی با وجود علاقه به تحصیل به‌دلیل شرایط اقتصادی، ازدواج، فوت بستگان و... مجبور به ترک تحصیل شود. وقتی دانشجویانی را می‌بینم که با چشم پر از اشک قصد ترک تحصیل را دارند‌، واقعا این صحنه غم‌انگیز در ذهنم می‌ماند البته تا جای ممکن سعی می‌کنم به چنین دانشجویانی کمک کنم تا به دانشگاه بازگردند».

  • وقایع مهم زندگی‌تان را ثبت کنید

همه افراد از موفقیت‌هایشان انگیزه می‌گیرند و اگر بتوانند این موفقیت‌ها را در شرایط مختلف زندگی بارها و بارها مرور کنند، حتما با توان بیشتری به سوی موفقیت‌های جدید، حرکت خواهند کرد. دکتر اجلالی به این مسئله اهمیت ویژه‌ای می‌دهد و می‌گوید: «وقایع مهم زندگی‌ و موفقیت‌هایم را در یک دفتر ثبت کرده‌ام و با مرور این وقایع مهم و مثبت، احساس رضایت و آرامش پیدا می‌کنم و با انرژی بیشتری به سمت موفقیت بعدی حرکت می‌کنم. به دانشجویانم هم در کلاس درس می‌گویم که چنین دفتری را برای خودشان درست کنند و از تأثیرات مثبت آن بهره ببرند».

  • مدرک‌گرا نباشید

برخی از افراد با این بهانه که اگر درس بخوانیم کاری برای‌مان پیدا نمی‌شود، سراغ درس و دانشگاه نمی‌روند و نگاه ناامیدانه‌ای نسبت به تحصیل در دانشگاه دارند. دکتر اجلالی می‌گوید: «اگر کسی تنها با دیدگاه مدرک‌گرایی بخواهد درس بخواند، مسلما چنین نگرشی خواهد داشت که بعد از درس خواندن شغلی برایش وجود ندارد و قطعا لذتی هم از درس خواندن نخواهد برد. اگر افراد با هدف رشد و افزایش توانمندی خود تحصیل کنند، احساس رضایت درونی خواهند داشت و همین مسئله باعث می‌شود که حتی در بسیاری از موارد بتوانند برای خود پس از تحصیل، کارآفرینی کنند در واقع مدرک تحصیلی، یک ابزار محسوب می‌شود».

  • از جایگاهم راضی هستم

برخی از افراد نسبت به کاری که انجام می‌دهند رضایت درونی ندارند و گاهی از روی اجبار و نیاز کاری را انجام می‌دهند اما استاد‌اجلالی، جزو این دسته از افراد نیست و می‌گوید: «از اینکه استاد دانشگاه هستم احساس رضایت درونی دارم و اگر بتوانم تأثیر مثبتی بر‌دانشجویان داشته باشم احساس رضایتم دو‌صد‌چندان می‌شود. فکر می‌کنم به جایگاهی که در زندگی می‌خواستم رسیده‌ام و هدف‌های بسیار دیگری دارم که برای آنها برنامه‌ریزی کرده‌ام و برای رسیدن به آنها نهایت تلاشم را خواهم کرد».

  • کلاسی که در آن، نمره حرف اول را نمی‌زند

دغدغه بسیاری از افرادی که درس می‌خوانند نمره است و شاید کمتر کسی باشد که به غیراز نمره و درس به چیز دیگری در کلاس فکر کند. استاد باتجربه، تنها به نمره و درس توجه ندارد و تمام دغدغه‌اش این است که دانشگاه و کلاس درس، علاوه بر بار علمی، بار معنوی و اجتماعی نیز برای افراد داشته باشد؛ به همین دلیل کلاس‌های درسش را به شیوه‌ای متفاوت برگزار می‌کند. او می‌گوید: «هر دانشجویی که با من درسی را گذرانده، می‌داند که استاد سخت‌گیر، منظم و دقیق و جدی‌ای در زمینه درس هستم اما این مسئله مانع از این نمی‌شود که ارتباط خوبی با دانشجویانم نداشته باشم. دانشگاه نخستین جایی است که فرد می‌تواند در آن هویت مستقل خود را شکل بدهد و دانشگاه در واقع یک هویت ملی دارد که افراد با فرهنگ‌های مختلف، سطح اقتصادی و اجتماعی متفاوت، در آن حضور پیدا می‌کنند و افراد از یکدیگر تأثیر می‌گیرند. در چنین شرایطی یک استاد دانشگاه باید این تفاوت‌ها را درک کند و محیطی را برای دانشجو ایجاد کند که او احساس آرامش داشته باشد و بداند دانشگاه متعلق به او ا‌ست. از آنجا که نگاهم به کلاس و دانشگاه یک نگاه خانوادگی است و دانشجویان را مانند فرزندان خودم می‌دانم، کلاس را تنها به درس و نمره محدود نمی‌کنم و در قالب چارچوب‌ها و مقررات دانشگاه تا جای ممکن در کنار درس به مسائل اساسی زندگی به‌ویژه مسائل اجتماعی روز می‌پردازم.» یکی از دغدغه‌های مهم دانشجویان، کسب نمره است به‌گونه‌ای که بارها دیده می‌شود که از جلسه اول شروع درس، درباره نمره از استاد خود سؤال می‌کنند و مسائل دیگر‌ برایشان چندان دغدغه به‌حساب نمی‌آید.

دکتر اجلالی یک تغییر و تحول بزرگ در این مسئله به‌وجود آورده است و به دانشجویانش می‌آموزد که نهایت تلاش خود را داشته باشند ولی تنها دغدغه آنها نمره نباشد. او می‌گوید: «هیچ دانشجویی را با نمره تهدید نمی‌کنم حتی اگر دانشجویی با کلاس درس سازگاری نداشته باشد، نمره او را کم نمی‌کنم و سعی می‌کنم با رفتارم باعث شوم که اگر فرد رفتار نادرستی داشته است، خودش از کارش پشیمان شود و با کلاس تطبیق پیدا کند. هیچ وقت برای غیبت کردن سر کلاس از کسی نمره کم نکرده‌ام ولی برای آن دسته از دانشجویانی که در کلاس حاضر شده‌اند، نمره تشویقی درنظر گرفته‌ام. اما به دانشجویان توصیه می‌کنم که نه‌تنها در کلاس درس من بلکه در همه کلاس‌ها حتی کلاس‌های درسی که چندان به آنها علاقه ندارند، حاضر شوند و هیچ درسی را کوچک نشمارند چون برنامه‌ریزی برای تنوع در دروس، حاصل 250سال تجربه بین‌المللی است و باعث رشد و پرورش استعدادها خواهد شد. اگر دانشجویی بنا بر هر دلیلی درس نخوانده باشد و نمره امتحانی خوبی نگرفته باشد، درصورتی که صادقانه بگوید که نتوانسته است برای امتحان درس بخواند، به او ارفاق می‌کنم و به صداقت دانشجویان بیش از نمره بها می‌دهم. هر جلسه از دانشجویانم امتحان می‌گیرم و بالاترین نمره آنها را به‌عنوان نمره میان‌ترم درنظر می‌گیرم. به‌طور کلی روش مدیریت کلاسم یک روش مثبت و تشویقی است و تنبیه در آن جایی ندارد. خوشبختانه دانشجویان هم متقابلا در این فضا خوب درس می‌خوانند و نتیجه مثبت اطمینان‌ به آنها را می‌بینم».


9117399
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است