مارون که روزگاری نه چندان دور به طغیان گری و سیلاب هایش مشهور بود حالا دیگر رمقی ندارد.
تراز مخازن بر سر راهش پایین و پایین تر می روند و امروز که انباشت آب دشت سد مارون به یک ششم ظرفیت خود رسیده است به این صرافت افتادیم که همه سال های خشکسالی را در خواب سپری کرده ایم و به امید بازگشت به سالهای پرآب با مصرف منابع آبی تیشه به ریشه خود زدیم.
وقتی که بدون نیاز به هیچ گونه دانش مهندسی و ابزاری تنها با چشم انسانی می توان حجم تهی سد را دید چرا باید به کشاورز آن منطقه وعده تامین آب برای کاشت صد درصدی را داد؟
این حرکت به مانند یک شوخی می ماند که یک سر آن نابودی زندگی کشاورز است و باید راهکارهای واقع بینانه ارائه داد.
عباراتی چون بحرانی بودن وضعیت آب و تغییر اقلیم خوزستان می بایست از بیش از یک دهه پیش به ادبیات برنامه ریزان و سیاست گذاران استان، علی الخصوص مدیران منابع آب وارد می شد تا امروز به چنین فقری دچار نشویم.
شاید اگر اصلاح الگوی کشت و روش های آبیاری هم روبانی برای افتتاح داشت اهتمام بیشتری از مسوولان را در این بخش می دیدیم.
مقایسه آمارهای کشورهای پرآب و توسعه یافته جهان که چندان هم متاثر از تغییر اقلیم نیستند با ارقام کشورمان، نشان از برخورد علمی با موضوع آب دارد و نگاه بلند برای خطر کم آبی را گوشزد می کند.
چندی پیش یکی از مسوولین استانی در گفت و گو با پیک راوی سدها را مسبب گرد و خاک های استان معرفی کرده بود و عقیده داشت در سال های پیش حکمت خدا بوده که هرچند سال یک بار سیلاب ها زمین ها را مرطوب می کرد و باعث میشد خاک خیس خورده آن به هر بادی بلند نشود.
اگر دیروز می شنیدیم که سدسازی نمود پیشرفت علوم مهندسی ماست امروز از مسوولین امر می شنویم که سدسازی ها بلای جان طبیعت و کشاورزی ما شده است و روبروییم با سرمایه ای از کشور که در زندانی از بتن و آهن اسیر شده و هم راه آب را به رویمان بسته و هم راه نفس هایمان را.
3004/6064
5944452