به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلامآباد، 31 جولای سال 1988، دو انفجار، «سرینگر» پایتخت تابستانی کشمیر را لرزاند. اگر چه هیچ کس کشته نشد اما این بمبگذاریها توسط جبهه آزادی جامو و کشمیر آغاز شورشی بود که به سرعت تبدیل به نقطه کانونی تروریسم جهانی شد.
در آن زمان، تعداد کمی از مردم در خارج از منطقه از این موضوع اطلاع داشتند. در فوریه سال 1989 آخرین نیروهای شوروی از افغانستان خارج شدند. تغییر جنگ افغانستان از جهاد به هرج و مرج در دهه 1990 باعث قیام ناگهانی در کشمیر شد و یک دهه جنگ بیش از 50 هزار کشته بر جای گذاشت.
همزمان با خارج شدن روسها از کابل بسیاری از مجاهدین خارجی و جنگجویان اسلامگرا نیز از آنجا خارج شدند و به کشمیر رفتند.
این سرزمین زیبا شورشهای دورهای برای چند دهه را تجربه کرده است. زمانی که تمام نیروهای آمریکایی تا دسامبر 2014 و نیروهای آموزشی آنان تا 2 سال بعد از افغانستان خارج شوند، این امکان وجود دارد که کشمیر دوباره تبدیل به کانون تروریسم جهانی شود.
اگرچه کشمیر در دهه گذشته نسبتا آرام بوده اما مجددا تنشها رو به افزایش است. در روز دوم سپتامبر هند اعلام کرد که 3 شبهنظامی «جیش محمد» وابسته به گروههای تروریستی مستقر در پاکستان را در این منطقه هدف قرار داده است.
10 روز قبل از آن، سربازان هندی و پاکستانی در امتداد خط کنترل که کشمیر را به 2 قسمت هند و پاکستان تقسیم میکند، تبادل آتش کردند. این حمله منجر به کشته شدن تعداد زیادی غیر نظامی شد.
هند ادعا کرد که یک تونل نفوذی در زیر مرز نظامی کشف کرده است. در اکتبر 2013 ژنرال «بکرام سینگ» فرمانده ارتش هند، پاکستان را به نفوذ دهها شبنظامی در سراسر خط کنترل متهم کرد (بزرگترین جنبش در یک دهه گذشته).
ساکنان هندی جامو و کشمیر اغلب قربانی درگیریهایی بودهاند که توسط بازیگران خارجی ایجاد شدهاند؛ نیروهای امنیتی هند، سازمان اطلاعات پاکستان و گروههای تروریستی مستقر در پنجاب پاکستان.
ظاهراً دهلی نو موجب بیشتر شورشهای اخیر بوده و نیروی نظامی آماده برای این کار استخدام کرده است. پس از تحمیل حکومت نظامی در سال 1990، چند صد هزار نفر سرباز و نیروهای شبهنظامی را به عنوان یک ارتش اشغالگر استخدام کرد.
به خاطر نقض حقوق بشر و حضور امنیتی سنگین شورش فروکش کرد و از سال 2002 انتخابات دولتی معتبر برگزار شد. اما پیروزی حزب «بهارتیا جاناتا» یک حزب ناسیونالیست در انتخابات هند به رهبری «نارندرا مودی» میتوانست زخمهای ترمیم شده را دوباره باز کند.
مودی و حزب وی خواهان بازسازی رادیکال رابطه بین کشمیر و سایر نقاط هند است. حزب بهارتیا جاناتا وعده داده تا 100 هزار هندو که در اوایل دهه 1990 از کشمیر اخراج شدند را برگرداند. تلاشی که نیاز به یک نیروی امنیتی گسترده و عمدتا هندو دارد.
مودی برای حفظ تعادل در دولت نیاز به کسب اعتبار شخصی در مورد کشمیر، حقوق اقلیتها و مسائل مسلمانان دارد. در زمانی که وی سر وزیر «گجرات» بود پلیس نتوانست از کشتار هزار مسلمان در قتل عام سال 2002 جلوگیری کند. مودی در طول مبارزات انتخاباتی سال 2014 از طرح پذیرش پناهندگان هندو از بنگلادش حمایت کرد اما به ناچار پناهندگان مسلمان را نیز پذیرفت.
اگر وی به اقدامات تحریک آمیز به جای خویشتنداری روی آورد، دور جدیدی از شورش در کشمیر آغاز میشود.
در طول دهه 1990 شورشها علیرغم برخی تحرکات دهلی نو به خاطر حمایت اسلامآباد کاهش یافت. پاکستان در اواخر دهه 1980 و 1990 از گروههای شبه نظامی کشمیری بومی، مانند جبهه آزادی جامو و کشمیر و حزب المجاهدین پشتیبانی کرد.
از اواسط دهه 1990 به بعد سرویس اطلاعاتی پاکستان (ای اس آی) بیشتر حمایت خود را معطوف گروههای مستقر در پاکستان مانند «لشکر طیبه» و «جم» کرد.
آی اس آی اسلحه، بودجه، و پناهگاههای امن برای تربیت و استخدام جنگجویان فراهم میکند. به منظور تسهیل در نفوذ شبهنظامیان به کشمیر، واحدهای ارتش پاکستان به منظور پوشش دادن جنبش نیروها در سراسر خط کنترل، جنگ توپخانهای با همتایان هندی خود به راه انداختند.
اسلامآباد ممکن است سیاست خود را از کشاندن شبهنظامیان به کشمیر برای ممانعت از بیثبات کردن پاکستان توسط مبارزان افغان از سر گیرد. در طول دهه 1980 در افغانستان، پشتونها، تاجیکها، هزارهها و دیگر جوامع قومی به طور معمول در گروههای شبهنظامی مجزا اما در برابر یک دشمن مشترک، اتحاد جماهیر شوروی میجنگیدند.
پس از خروج شوروی، این هدف مشترک از بین رفت. جنگهای افغانستان در طول دهه 1990 نه تنها بین مسلمانان بلکه در میان شبهنظامیان مسلمان نیز رخ داد. پشتونها از مناطق مرزی پاکستان برای حمایت از برادران قومی خود میجنگیدند اما برای پنجابیها که تحت عضویت در گروههایی مانند لشکر طیبه و جم بودند این درگیری بیشتر شبیه به یک نزاع و جدال قومی بود تا جهاد.
با این حال، در کشمیر خطوط نبرد مشخص بود. مسلمانان آزار دیده بر علیه نیروی اشغالگر غیرمسلمان میجنگیدند. پاکستان تغییر مسیر مجاهدین از افغانستان به کشمیر را تسهیل کرد و آن را یک موقعیت برد برد میدید چرا که هند را درتعادل نگه میداشت و از بازگشت این گروههای مرگبار به پاکستان جلوگیری میکرد.
امروزه همین مهاجرت ممکن است پس از خروج نیروهای آمریکایی صورت گیرد. هنگامی که نیروهای آمریکایی افغانستان را ترک کنند جنگجویان پنجابی و دیگر جنگجویان خارجی ممکن است دقیقا همان محاسبه دو دهه پیش را انجام دهند و پاکستان به همان دلایل دهه 1990 ممکن است به آنان کمک نماید.
ارتباط بین وقایع در افغانستان و کشمیر برای هند و پاکستان مهم است اما اهمیت آن برای آمریکا چیست؟ به این دلیل که گروههای تروریستی فعال در کشمیر در طول 1990 اهداف خود را به سمت شهروندان و منافع غرب گسترش دادهاند.
لشکر طیبه با استفاده از جنگ کشمیر از یک گروه ناشناخته شبهنظامی به یکی از خطرناکترین سازمانهای تروریستی در جهان رشد یافته است. آنان تهدید خود را به شهروندان آمریکا در حمله 2008 در بمبئی که 4 آمریکایی کشته شدند نشان دادند.
در ایالات متحده در حال حاضر جایزه 10 میلیون دلاری برای یابنده «حافظ سعید» بنیانگذار لشکر طیبه در نظر گرفته شده است.
جم در سال 2000 از گروههای پیشرو که برای بیش از یک دهه فعال بودند، تشکیل شده است. یکی از این گروهها ممکن است 5 گردشگر غربی در کشمیر در سال 1995 را ربوده و به قتل رسانده باشند.
بلافاصله پس از تاسیس جم ممکن است این گروه در سال 2002 با القاعده در ربودن و به قتل رساندن «دانیل پرل» روزنامه نگار آمریکایی در کراچی همکاری کرده باشد.
«عمر سعید شیخ» یکی از نزدیکان «مسعود ازهر» بنیانگذار جم در حال گذراندن حبس ابد در زندانهای پاکستان به خاطر قتل پرل میباشد.
لشکر طیبه و جم هر دو در افغانستان ریشه دارند اما تنها پس از تغییر تمرکز خود به کشمیر موجب نگرانی ایالات متحده شدهاند. پیش از واقعه 11 سپتامبر بسیاری القاعده را به عنوان یک نیروی مزاحم و نه یک تهدید امنیت ملی در نظر میگرفتند، استراتژیستهای آمریکایی یک گام عقبتر از این گروه که از سودان به افغانستان و از آنجا به پاکستان مهاجرت کرده بودند. حتی در ماه می 2014 داعش شاخهای از القاعده بود که در ماه آگوست خود را دولت اسلامی خواند و کنترل بسیاری از نقاط عراق و سوریه را در دست گرفت.
داعش در حال حاضر تهدیدی است که «چاک هیگل» وزیر دفاع آمریکا آن را خطرناکتر از القاعده و فراتر از هرچیزی که تابه حال دیده شده توصیف میکند.
ممکن است هیچ گروهی در کشمیر تبدیل به یک داعش جدید نشود اما چند ماه پیش هیچ کس فکر نمیکرد که داعش تبدیل به یک تهدید جهانی شود. یک پیش بینی احتمالی با توجه به تجربه گذشته این است که احتمال دارد پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، مبارزان جهادی نیز از افغانستان به کشمیر بروند.
پاسخ مناسب به این احتمال به همکاری یا تقابل دهلی نو و اسلامآباد بستگی دارد. درسی که برای برنامهریزی استراتژیک از دهه 1990 میتوان گرفت این است: آنچه در کشمیر اتفاق افتد در خود کشمیر باقی نمیماند.
منبع: فارین پالیسی
انتهای پیام/
4769987