فارن افرز: استراتژی آمریکا برای مقابله با چین ناقص است
باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار - در سالهای اخیر، ایالات متحده و همپیمانانش تلاشهای بسیاری برای تنوع بخشیدن به زنجیرههای تأمین و کاهش وابستگی به چین انجام دادهاند. این تلاشها شامل سرمایهگذاری در زیرساختها و استفاده از مشوقهای اقتصادی همچون قانون CHIPS و IRA بوده است. با این حال، این اقدامات برای تغییر مسیر زنجیرههای تأمین به کندی پیش میروند و چالشهای زیادی دارند. یکی از مشکلات اصلی این است که قیمتهای پایین کالاهای چینی به طور مداوم تأثیرگذار است و این موضوع باعث میشود که محصولات تولیدی در ایالات متحده و کشورهای همپیمان، که عمدتاً به دلیل هزینههای بالاتر در مقایسه با چین تولید میشوند، برای بسیاری از کشورها جذابیت کمتری داشته باشند. در این شرایط، چین قادر است با کاهش بیشتر قیمتها از طریق یارانهها، محصولات خود را حتی ارزانتر از قبل عرضه کند و در نتیجه تلاشهای ایالات متحده برای کاهش وابستگی به چین، دچار شکست شود.
در این راستا، فارن افرز به یک ابزار قدرتمند برای مقابله با تهدیدات چین اشاره میکند: توافقات تجاری. در مقایسه با مشوقهای مالی و یارانهها، توافقات تجاری از کارایی بالاتری برخوردارند و میتوانند هزینههای تجارت با کشورهایی که ایالات متحده آنها را به عنوان همپیمانان استراتژیک میشناسد، کاهش دهند. از آنجایی که چین پس از پیوستن به سازمان جهانی تجارت (WTO) توانسته است با کاهش موانع تجاری و کاهش هزینههای تجارت، به طور قابل توجهی موقعیت خود را در زنجیرههای تأمین جهانی تقویت کند، توافقات تجاری میتوانند مسیر معکوسی ایجاد کنند که تجارت با همپیمانان و کشورهای دوست ایالات متحده را تسهیل کند و از نفوذ چین در این بخش بکاهد.
توافقات تجاری چندجانبه مانند «توافق جامع و پیشرفته شراکت ترانسپاسفیک» (CPTPP) میتوانند ابزارهای مؤثری در این زمینه باشند. با پیوستن ایالات متحده به این توافق، میتوان مزایای قابل توجهی از جمله کاهش تعرفهها، تسهیل قوانین گمرکی و تقویت مقررات استانداردهای زیستمحیطی و حقوق مالکیت معنوی به دست آورد. اما ایالات متحده در گذشته از این توافق خارج شده است و اگر این روند ادامه یابد، این کشور با ضررهایی مواجه خواهد شد. کشورهای عضو CPTPP از مزایای تجاری قابل توجهی برخوردار خواهند شد که این موضوع میتواند تجارت ایالات متحده را به طور جدی تحت تأثیر قرار دهد. پژوهشها نشان میدهند که ایالات متحده به دلیل عدم پیوستن به این توافق، سالانه میلیاردها دلار از دست میدهد، و برخی از بخشها، مانند کشاورزی، به طور خاص آسیب دیدهاند.
در این زمینه، چین نیز به دنبال پیوستن به این توافق است تا از این مزایا بهرهبرداری کند. در صورتی که چین به این توافق بپیوندد، دیگر امکان پیوستن ایالات متحده وجود نخواهد داشت و چین ممکن است با اعمال قدرت خود، دیگر کشورهای عضو را از پذیرش ایالات متحده منصرف کند. علاوه بر این، چین به سرعت در حال گسترش حضور خود در توافقات تجاری جایگزین مانند «شراکت اقتصادی جامع منطقهای» (RCEP) است که پیشبینی میشود تجارت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار دهد و به ضرر صادرکنندگان این کشور باشد.
اگر ایالات متحده به دلیل مسائل سیاسی یا اقتصادی نتواند به توافقات چندجانبه بپیوندد، باید به سمت راهحلهای دیگری حرکت کند. به عنوان مثال، دولت ترامپ میتواند با استفاده از تجربیات حاصل از توافق USMCA (توافق ایالات متحده-مکزیک-کانادا) که در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ به نتیجه رسید، به دنبال توافقات تجاری مشابه با کشورهای پیشرفته باشد. این توافقات میتوانند به کشورهای همپیمان ایالات متحده دسترسی بهتری به بازارها و منابع کلیدی بدهند، در حالی که از کیفیت و استانداردهای تولید نیز محافظت میکنند.
علاوه بر این، دولت میتواند به سمت توافقات تجاری دوجانبه یا بخشمحور حرکت کند. توافق تجاری با تایوان میتواند یک نمونه از این نوع توافقات باشد که موجب کاهش تعرفهها و افزایش صادرات ایالات متحده به تایوان خواهد شد. همچنین، ایجاد یک «باشگاه خریداران» برای منابع معدنی حیاتی میتواند به تقویت تأمین این منابع از کشورهای غیرچینی کمک کند و در عین حال استانداردهای محیطزیستی و ایمنی را حفظ کند.
در نهایت، تغییر استراتژی از استفاده از تعرفهها به سمت توافقات تجاری چندجانبه و دوجانبه میتواند به ایالات متحده کمک کند تا امنیت اقتصادی خود را تقویت کند و نفوذ چین در زنجیرههای تأمین را کاهش دهد. این نوع رویکرد نهتنها منافع اقتصادی پایدار برای ایالات متحده به همراه دارد، بلکه موجب کاهش هزینههای تولید و تجارت با کشورهای همپیمان خواهد شد. اگر ایالات متحده این مسیر را در پیش گیرد، میتواند در برابر رقابت اقتصادی چین مقاومت بیشتری نشان دهد و همزمان به تقویت روابط تجاری و اقتصادی با سایر کشورهای جهان بپردازد.
منبع: فارن افرز
12144551