چگونه آثار اسکار وایلد را بخوانیم؟

باشگاه خبرنگاران جوان- اسکار وایلد یکی از درخشانترین نویسندگان ادبیات انگلیسی در سده نوزدهم است که آثارش تلفیقی از طنز، زیباییشناسی، انتقاد اجتماعی و ژرفاندیشی فلسفی به شمار میآیند. مطالعه آثار وایلد، سفری است به دنیایی که در آن زبان، ابزار شوخطبعی است و در هر موقعیت طنزآمیز، حقیقتی تلخ پنهان شده است.
آثار وایلد با نگاهی منتقدانه و لحنی که به تندی میرسد به ریاکاری اجتماعی، میتازد و خواننده را به تأمل درباره زیبایی، حقیقت و هویت فردی دعوت میکنند. او با سبک منحصربهفرد خود، مفاهیم عمیق را در پوششی از طنز و طعنه بیان میکرد و به همین دلیل مطالعه آثارش، نیازمند توجه به لایههای چندگانه متن است.
اندیشه اسکار وایلد
وایلد نماینده مهم جنبش «زیباییگرایی» بود. او باور داشت که «زندگی باید مانند هنر باشد» و ارزش زیبایی، فراتر از هر ارزش اخلاقی یا اجتماعی است. وایلد با این دیدگاه، هنری را ستایش میکرد که هدفی جز خود نداشته باشد؛ «هنر برای هنر».
در عین حال، وایلد با ظرافتی خاص، از درون همین نگاه زیباشناختی، جامعه زمانهاش را به نقد میکشید. او ریاکاری طبقه متوسط، فشارهای اخلاقی و نظام تربیتی و اجتماعی ویکتوریایی را با لبخند زیر سؤال میبرد. آثار وایلد، بهویژه نمایشنامهها و جملات قصارش، سرشار از «تناقضهای ظاهری» است؛ جملههایی که در ظاهر خندهدارند، اما در عمق، ساختارهای فکری را به لرزه درمیآورند.
در اندیشه وایلد، فرد باید خود را بشناسد و در برابر فشارهای جامعه مقاومت کند. اما این شناخت، نه از راه ریاضت و رنج، بلکه از راه زیبایی، لذت، و شهود هنری ممکن میشود. شخصیتهای او اغلب میان «آنچه هستند» و «آنچه باید باشند» در نوساناند و خواننده را با مسائلی، چون اخلاق، هویت، عشق، فریب و واقعیت روبهرو میکنند.
اولین نسخه کامل آثار اسکار وایلد منتشر شده در ۱۹۰۷، همراه با دستخط نویسنده
با طنز جدی برخورد کنید؛ وایلد از طنز بهعنوان ابزاری برای بیان جدیترین انتقادهای خود استفاده میکرد. جملات او اغلب حاوی گزارههایی فلسفی و نقدهای تند اجتماعیاند. در خواندن آثارش، طنز را ساده و سطحی نگیرید؛ هر شوخی، مفهومی پنهانی و استعارهای درونی دارد.
جملات قصار را یادداشت کنید؛ وایلد استاد جملههای به یادماندنی و طعنهآمیز است. آثار او پر از نقلقولهایی است که همزمان هم زیبا و هم چالشبرانگیزند. میتوانید بخشهایی از آنها را در دفترچهای یادداشت کرده یا در گوشه کتاب علامت بگذارید.
با پیشزمینه نقد تاریخی بخوانید؛ بسیاری از آثار وایلد واکنشی به فضای سرکوبگرانه جامعه ویکتوریایی در انگلستان هستند. شناختن این زمینه تاریخی، به فهم عمیقتر طنز و انتقاد اجتماعی او کمک میکند.
ظرافتهای زبانی را دنبال کنید؛ نثر وایلد، آهنگین و گاه شاعرانه است. هنگام خواندن، به بازیهای زبانی، ایهامها و دوپهلو بودن دیالوگها توجه کنید؛ او استاد گفتوگوی پرمعناست.
از کجا شروع کنیم؟
برای خواندن وایلد، میتوانید از آثار نمایشی و داستانهای کوتاهتر آغاز کنید و سپس به سراغ نوشتههای بلندتر یا متون نظری او بروید:
شاهزاده خوشبخت و داستانهای نوجوانان: مجموعهای از قصههای زیبا، نمادین و اخلاقی برای کودکان و بزرگسالان. داستانهایی، چون «شاهزاده خوشبخت»، «بلبل و گل سرخ» یا «دوست وفادار» با زبانی شاعرانه و مضمونی عمیق، از اولین گامها برای ورود به جهان وایلد هستند. داستانهایی مثل شاهزاده خوشبخت برای بزرگسالان هم میتواند خواندنی باشد.
تصویر دوریان گری: تنها رمان وایلد، و از مهمترین آثار قرن نوزدهم و درباره جوانی زیباست که برای حفظ جوانی و خوشچهرگی خود، روحش را میفروشد. اثری درباره فساد، هویت، اخلاق، هنر و وسوسههای مدرنیته.
اهمیت ارنست بودن: مشهورترین نمایشنامه طنز وایلد، داستانی کمدی درباره دروغ، عشق و طبقات اجتماعی. این اثر نمونهای کامل از مهارت وایلد در طنز اجتماعی است.
باد بزن خانم ویندرمیر: نمایشنامهای کمدی در چهار پرده که در جامعه آداب دان و باب روز لندن میگذرد و در آن پیروزی احساس بر قیود و تعصب اجتماعی به نمایش گذاشته میشود.
سالومه: نمایشنامهای شاعرانه با فضای شرقی و نمادین، درباره غرایز انسانی، قدرت و مرگ. این اثر در اصل به زبان فرانسوی نوشته و توسط خود وایلد به انگلیسی ترجمه شد.
نقدها و مقالات: بهویژه «سوسیالیسم و فردگرایی» و «زوال دروغگویی»، «منتقد به مثابه هنرمند» آثاری تحلیلی هستند که جنبههای فکری، زیباییشناختی و اجتماعی اندیشه وایلد را روشن میکنند.
جلد نخستین نسخهای از کتاب «تصویر دوریان گری» ۱۸۹۱
رویدادهای تاریخی و شخصی در زندگی وایلد
اسکار وایلد (۱۸۵۴–۱۹۰۰) در دوران سلطنت ملکه ویکتوریا زیست؛ دورانی که ظاهری اخلاقی و سختگیر داشت، اما در باطن پر از ریا و فساد بود. وایلد در میانه جنبش زیباییگرایی، علیه معیارهای خشک زمانهاش شورید و با ظاهری آراسته، جملاتی جسورانه و رفتاری غیرمتعارف، خود را به عنوان نویسندهای متفاوت تثبیت کرد.
زندگی شخصی وایلد نیز بر آثارش تأثیر عمیق گذاشت، وقتی به جرم رفتار خارج از هنجارهای اجتماعی به زندان افتاد؛ زندگی و روحیهاش دگرگون شد. «نالههایی از زندان ردینگ»، اثری است که در آن با صدایی شکسته و اندیشمندانه از این دوره سخت، مساله انسان، گناه، رنج و بخشش سخن میگوید.
وایلد پس از آزادی از زندان، مدتی در فقر و انزوا در فرانسه زندگی کرد و در ۴۶ سالگی درگذشت. اما میراث ادبی او همچنان زنده است و آثارش با صدای متمایز، طنز تیز و دغدغههای انسانی، در دل خوانندگان جای دارد.
خواندن وایلد تجربهای منحصربهفرد است؛ سفری به دنیایی که در آن زیبایی، فریب، حقیقت و نقد اجتماعی در هم تنیدهاند. در آثار او، طنز سلاحی برای افشاگری، و هنر، راهی است برای بیدار کردن حس آزادی و فردیت. اگر با ذهنی باز، چشمانی دقیق و نگاهی تأملگر سراغ آثارش بروید، وایلد نه فقط میخنداند، بلکه به ژرفترین لایههای ذهن و جامعه نقب میزند.
اسکار وایلد که بود؟
اسکار فینگل ا. فلاهرتی ویلز وایلد که به نام هنری اسکار وایلد معروف است، زاده ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ و درگذشته ۳۰ نوامبر ۱۹۰۰، شاعر، داستاننویس، نمایشنامهنویس و نویسنده ایرلندی داستانهای کوتاه بود. اسکار وایلد در شهر دوبلین ایرلند متولد شد. پدرش سر ویلیام وایلد مردی فرهنگ دوست بود و به چشم پزشکی اشتغال داشت. او بعدها به مقام چشم پزشک مخصوص ملکه نیز نایل شد و یکی از عتیقهشناسان برجسته ایرلند بود. مادرش جین وایلد با نام مستعار اسپرانزا، شاعر سرشناس و مترجم آثار الکساندر دوما و لامارتین بود. اسکار وایلد تحصیلات ابتدایی را در دهکده اینسکیلن واقع در شمال ایرلند دنبال کرد و در دانشگاههای ترینیتی، مگدالن و آکسفورد به تحصیل پرداخت.
وی در سال ۱۸۸۴ با کنستانس لوید ازدواج کرد و به ترتیب در سالهای ۱۸۸۵ و ۱۸۸۶ صاحب دو فرزند پسر شد. وایلد مجموعه داستان «شاهزاده خوشبخت» را برای دو پسرش نوشت. وی در سال ۱۸۹۵ طی دادگاهی متهم به رفتار خارج از هنجارهای اجتماعی و به تحمل دو سال زندان محکوم شد. این مساله در بدنامی و طرد شدن از جامعه و مرگ زودرس او دخیل بود. در سال ۲۰۱۴ مرلین هلند تنها نوه اسکار وایلد محاکمه او را در تئاتری بر اساس متن دستنویس مباحثات دادگاه روی صحنه برد.
اسکار وایلد در سال ۱۹۰۰ در گمنامی در شهر پاریس دیده از جهان فروبست. امروز همه کتاب هایش را میخوانند و از آنها لذت میبرند؛ ولی در زمان حیات او این گونه نبود.
مردم در دهه ۸۰ میلادی «تصویر دوریان گری» را کتابی پر از ایدههای شیطانی میدانستند، ولی اسکار وایلد جایی نوشته بود: «کتابها محتوای خوب یا بد ندارند؛ آنها یا خوب نوشته شدهاند یا بد.» وی از بیماری مننژیت رنج میبرد و نقل است که یکی از دردناکترین مرگهای دنیا را داشته است.
وی در بستر مرگ به جیمز ویسلر، نقاش کتاب تصویر دوریان گری میگوید: «تنها آرزویم این است که حرفم را میفهمیدند.» و ویسلر جوابی بس شگفتآور و هوشمندانه میدهد: «آنها خواهند فهمید اسکار! آنها خواهند فهمید.»
منبع: ایرنا
12207963