هفت لقمه گرم برای حالِ خوبِ روزهای سرد

باشگاه خبرنگاران جوان - ایستادهاید در آشپزخانه. بخار از دهانه قوری بلند میشود و بوی دارچین، خانه را پر کرده. پشتِ پنجره، باد، برگها را از شاخهها میتکاند و زمین را زرد و طلایی میکند. پاییز، با لباسِ نسکافهایاش آمده تا بگوید: «وقتِ غذاهای گرم است؛ وقتِ آرامشِ خوراکی». پس بیایید با هم هفت لقمه از این فصل بخوریم؛ هفت تکه گرمایی که از دلِ علم بیرون آمده و از قلبِ مادربزرگها گذشته است.
کدو حلوایی؛ خورشیدِ نارنجیِ قابلمه
وقتی پوستش را میبُرید، صدای نرمی میآید؛ وقتی تکههایش را در سوپ میریزید، بخارش مثل مه صبحگاهی از قابلمه بالا میرود. کدو فقط غذا نیست، آغوشی است که از خاک آمده تا جانتان را گرم کند. در یک عصر سرد، قاشقِ سوپ کدو را که به لب میبرید، انگار تکهای از آفتاب را نوشیدهاید.پژوهشهای دانشگاه هاروارد میگویند بتاکاروتنِ موجود در آن، سیستم ایمنی را تقویت میکند و پوست را آرامتر نگه میدارد.
سیب؛ لبخندِ سرخِ درخت
سیب را که برمیدارید، عطر خنک و شیرینش معنای کودکی میدهد. صدای گاز زدنش، مثل خندهای زلال است وسط سکوتِ بعدازظهر. دارچین را که رویش بپاشید، بگذارید دو دقیقه در فر بپزد؛ خانه پر از بوی پاییز میشود. پژوهشها در EatingWell نوشتهاند که سیب، با ویتامین C و آنتیاکسیدانش، مثل سربازی است برای بدن در برابر سرما و التهاب. و من میگویم: سیب، تنها میوهای است که وقتی میخوریاش، انگار خاطره میجَوی!
سیبزمینی شیرین؛ داغ و دِلسوز
رنگش نارنجیِ عمیق است، مثل غروبِ آبان. اگر در فر بپزیدش، شیرینیاش آرام از دلِ پوست بیرون میزند؛ طعمی دارد میانِ خاک و شکر. در مقالهای از Healthline آمده که ویتامین A و فیبرِ بالای این ریشه دوستداشتنی، هم بدن را قوی میکند و هم دل را آرام. گرمایش در جان مینشیند، بیصدا، درست مثل لبخندِ کسی که مدتها است دلتنگش بودهاید.
سبزیجات ریشهای و برگهای سبز؛ خاکِ پخته، دلِ زنده
روی تخته چوبیِ آشپزخانه، هویجها را ردیف کردهاید. چغندرها سرخند و کلمپیچ، برگهایش را مثل مادرانهترین پتو دور خودش پیچیده. وقتی در فر بو داده میشوند، عطرشان تا حیاط میرود. مطالعات EatingWell میگویند سبزیجات پاییزی با فیبر و آنتیاکسیدانهایشان، به قلب و سیستم ایمنی کمک میکنند تا فصل سرد را با آرامش رد کنیم. من اما فکر میکنم: هر لقمهشان، یادآورِ خاکِ گرم است؛ جایی که همهچیز از آن آغاز شد.
انار؛ دانههای نور در دامنِ شب
پوستش را باز میکنید، مثل صندوقچهای از عقیقهای سرخ. دانههای انار، شرمزده از سرخیشان، به کفِ دستت میغلتند و اگر کمی نمک به این زخمهای سرخ بپاشی که غوغا میشود. پژوهشهای EatingWell نوشتهاند که آنتیاکسیدانهایش از قلب محافظت میکنند و التهاب را فرو مینشانند. اما هیچ پژوهشی نمیتواند بگوید چرا وقتی انار میخوریم، دلمان روشنتر میشود. شاید چون هر دانهاش شبیه امید است: کوچک، قرمز، و زنده.
قارچ و حبوبات؛ قاشقِ قوت
بخارِ خوراکِ عدس و قارچ، مثل مهی آرام بر پنجره مینشیند. این غذاها از دلِ خاک آمدهاند تا ما را سیر کنند، نه فقط شکم، که جانمان را. در پژوهشی از MDPI Journal (۲۰۲۳) آمده که ترکیب پروتئینهای گیاهی با قارچ، التهابات بدن را کاهش میدهد و قند خون را متعادل نگه میدارد. اما من به تجربه میدانم: هیچ چیز مثل بوی عدسِ داغ در شبِ بارانی، آدم را زنده نمیکند.
گردو، بادام و دانههای گرم
در کاسه سفالی، چند دانه گردو و بادام بریزید. با چای دارچینی همراهشان کنید؛ صدای شکستنشان مثل تقتقِ هیزم است در بخاری. مطالعات Harvard Health نشان دادهاند که چربیهای مفیدِ این مغزها برای مغز و قلب عالیاند، و به تنظیم خلقوخو کمک میکنند. و من باور دارم: این دانهها، جوهرِ آرامشاند. تکههایی کوچک از هوشِ طبیعت.
نتیجه یک عصرِ گرم و آرام
پاییز، فقط درختی نیست که برگ بریزد؛ یک سفره است که زمین برایمان پهن میکند تا بخوریم، تا گرم شویم، تا آرام بگیریم. و هر لقمه از این هفت غذا، مثل بخاری کوچک در دلِ ماست؛ گرمایی که از خاک آمده، و به جان برمیگردد.
منبع: فارس
12237419
مهمترین اخبار وبگردی











