به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، نفسهای انتخابات آمریکا به ساعت رسیده و تا آخر هفته با پایان فرایند رأیگیری و شمارش آرا، رئیسجمهور منتخب این کشور اعلام خواهد شد. با توجه به ابعاد قدرت آمریکا و مداخلاتش در سراسر جهان، نتیجه انتخابات علاوه بر داخل این کشور، برای کشورهای دیگر هم اهمیت زیادی دارد. اگر دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق و نامزد حزب جمهوریخواه رأی بیاورد، تعدادی از دولتها مانند رژیمصهیونیستی و روسیه خوشحال شده و چین، اروپا و ایران ناخرسند خواهند شد. تهران به طور کلی تفاوت زیادی میان دو حزب آمریکا قائل نیست؛ اما به دلیل دستور ترامپ برای ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، شخص وی مغضوب ایران است. ایران نتیجه تعامل با دموکراتها را در دوره بایدن دیده و میداند آنها نیز رویکرد تندی دارند. کشتار نزدیک به 50 هزار نفر طی یکسال اخیر در منطقه زیر سایه دموکراتها رخ داده است.
مجموعه قدرت
سیاست خارجی در آمریکا به شدت متأثر از منافع کلی این کشور است که در هماهنگی با اجزای مختلف قدرت در این کشور مانند نهادهای دولت عمیق (ساختارهای نظامی و اطلاعاتی)، شرکتهای خصوصی ثروتمند و احزاب تعیین و به اجرا درمیآیند. به عنوان نمونه در زمان ترامپ که نگرانیها در اروپا نسبت به تعهد آمریکا به امنیت این قاره افزایش یافت، هایکو ماس، وزیرخارجه وقت آلمان تأکید کرد این تغییر توجه از زمان اوبامای دموکرات آغاز شده بود. علیرغم فشار سنگین نهادهای قدرت، احزاب که در سیاست رسمی در ویترین قدرت قرار میگیرند، روشهای مختلفی را برای رسیدن به اهداف کلی بر اساس ذائقهشان در پیش میگیرند که سازنده تفاوت میان دولتهای مختلف است.
نکات
روی کارآمدن ترامپ یا هریس، فضای متفاوتی در سیاست خارجی آمریکا ایجاد میکند که در برخی حوزهها این تفاوتها، عمیق تلقی میشوند. در خصوص تفاوت سیاست خارجی این دو فرد بر اساس خاستگاه حزبی و بعضاً شخصیت فردی، نکاتی وجود دارد که در ادامه آمده است.
1- حزب دموکرات نماینده صنایع تسلیحاتی است و به همین دلیل نیازمند تنش و جنگهایی است که مصرف اسلحه و مهمات را افزایش دهد. در مقابل جمهوریخواهان در دوره کنونی به نماینده شرکتهای فناوری تبدیل شدهاند که به جای تولید و فروش گسترده، بیشتر بر توسعه فناوریها تمرکز دارند. به زعم شرکتهای فناوری آمریکا، توسعه فناوریها ضمن کاستن و جلوگیری از بروز شکاف میان واشنگتن و رقبایش، باعث برتری این کشور بر دشمنان میشود. در برابر این دیدگاه، دموکراتها صرفاً بر افزایش تولید سلاحهای مبتنی بر فناوریهای فعلی و قبلی تأکید دارند.
2- دموکراتها فارغ از نیت اصلی آمریکا، به لحاظ نحوه تعامل نسبت به چین، رقابت و نسبت با روسیه، دشمنی را انتخاب میکنند. جمهوریخواهان بر این عقیدهاند که نمیتوان به طور همزمان با چین و روسیه درگیر شد و با توجه به در اولویت قرار داشتن مهار پکن، میتوان با روسها در این زمینه همکاری کرد. واشنگتن به ویژه در دوره «ریچارد نیکسون»، رئیسجمهور آمریکا در دهه 1970، این فرمول را به شکلی دیگر به اجرا درآورد. در آن دوره که خطر روسها در چهارچوب اتحاد جماهیر شوروی فوریتر بود، دولت جمهوریخواه وقت باب ارتباطات عیان و گسترده را با چین باز کرد. این مسئله باعث شد تا ضمن کاهش بار مقابله همزمان با دو کشور قدرتمند، آمریکا همکاری یکی از این کشورها را علیه دیگری به دست آورد. این همکاری باعث شده بود چینیها حتی در جنگ افغانستان و آشوب در آسیای میانه فعالیتهای همسویی با آمریکاییها داشته باشند.
3- دموکراتها به دنبال درگیرسازی روابط اقتصادی بین کشورها برای کنترل آنهایند. در مقابل جمهوریخواهان، اطمینانپذیری را جستوجو میکنند. برخلاف دموکراتها که به دنبال ایجاد وابستگی برای کنترل دولتهای دیگرند، جمهوریخواهان معتقدند این وابستگی میتواند علیه خود آمریکا نیز عمل کند. آنها به طور خاص بر چین متمرکزند که از نگاهشان به دلیل وابستگی اقتصادی متقابل، هرگونه تنبیه پکن میتواند برای واشنگتن نیز زیانبار باشد. حجم و ارزش روابط تجاری دو کشور به حدی بالاست که عدهای معتقدند برای تعیین مصرف نفت روزانه آمریکا، باید بخشی از مصرف چین را نیز محاسبه کرد. واشنگتن اگر منابع تأمین نفت چین را ناامن کند، با افزایش قیمت نفت و بالارفتن هزینههای تولید در این کشور، بازار کالاهای مصرفی آمریکا نیز شاهد رشد قیمت خواهد شد. این وابستگی تا جایی است که دولت ترامپ با اعمال تعرفه بر کالاهای ساخت چین باعث رشد قیمت کالاها و افزایش تورم در این کشور شد تا همزمان با پکن، مردم و مصرفکنندگان آمریکایی نیز مجازات شوند.
4- هریس ادامه رهبری آمریکا بر جهان را در اشکال سنتی خود دنبال میکند که نیازمند صرف هزینههای گزاف است. هرچند مجموعه حاکمیتی آمریکا به این نتیجه رسیده که باید هزینههای اعمال قدرت بر جهان را کاهش دهد اما در این مسیر حزب دموکرات کُند عمل کرده و حزب جمهوریخواه رویکرد تندتری دارد. ترامپ و همحزبیهایش معتقدند برای بازیابی قدرت مانور آمریکا در جهان، باید این کشور در قسمتهایی از تجارت، خوداتکا شود زیرا در غیر این صورت، دیگر دولتها برای واشنگتن تعیین تکلیف خواهند کرد.
5- رویکرد دموکراتها سازش کوتاه و میانمدت با بحرانها و مهار آنها برای حلوفصل نهایی است، درحالیکه جمهوریخواهان روشهای ضربتی را برای حلوفصل مشکلات در کوتاهمدت میپسندند. ترامپ برخلاف بایدن و هریس، درصدد حلوفصل سریع قضایا است. بر همین اساس بود که وی در دوره ریاستجمهوریاش با راهاندازی کارزار فشار حداکثری، ادعا کرده بود این کارزار میتواند تا 6 ماه آینده باعث فروپاشی ایران شود. استفاده حداکثری از ابزارها و انتظار برای کسب سریع نتیجه، نگاه ضربتی و بیصبرانه جمهوریخواهان را نشان میدهد.
6- دموکراتها به دنبال تحقیر روسیه و پوتین هستند؛ اما ترامپ به دنبال امتیازگیری از روسها با ستایش رئیسجمهور روسیه است تا بتواند مابهازای همین ستایش، دستاورد کسب کند. ترامپ پیش از این فکر میکرد با دست دادن با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، وی حاضر خواهد شد تنها به همین دلیل برنامه هستهای کشورش را به عقب براند.
7- ایران برای جمهوریخواهان اهمیت بیشتری نسبت به دموکراتها دارد. این اهمیت تا جایی است که در نگاه ترامپ بین جنگ اوکراین که با اروپا مرتبط است و جنگ غزه که با رژیم ارتباط دارد، دومی مهمتر تلقی میشود. علت این تمرکز جمهوریخواهان بر ایران میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. نخست آنکه ترامپ، روسیه را به چشم یک همکار هم میتواند ببیند و از این رو اهمیت چندانی برای جنگ اوکراین قائل نبوده و حتی آن را شاید بر ضد منافع آمریکا تشخیص دهد.
دوم آنکه بهزعم ترامپ، ایران نسبت به چین و روسیه قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی کمتری دارد و میتوان آن را در زمانی کوتاه به تسلیم وادار کرد تا واشنگتن بتواند با فراغ بال به چین و پس از آن بر روسیه تمرکز کند.
سومین مسئله نفوذ مسیحیان اوانجلیست با دیدگاههای رادیکال در حزب جمهوریخواه است؛ درحالیکه حزب دموکرات با جمعآوری اقلیتها، کمتر از این قشر مذهبی سفیدپوست تندرو، متأثر است. این مسیحیان سفیدپوست نگاهی تاریخی و تمدنی به ایران داشته و در رفتار با تهران، کینه جنگهای گذشته امپراتوریهای هخامنشی، اشکانی و ساسانی را با یونانیان و امپراتوری روم، در نظر دارند. به نظر میرسد آنها حتی در خصوص برآمدن اسلام و خارج کردن شامات، آناطولی و شمال آفریقا از سلطه مستقیم غرب نیز کینه داشته باشند. این نگاه تاریخی و تمدنی باعث میشود در نگاه این طیف از طرفداران و اعضای حزب جمهوریخواه، ایرانهراسی برجستهتر از روسهراسی باشد.
8- جمهوریخواهان برخلاف برداشتها، به معنای کامل مدافع انزواگرایی نیستند. ترامپ قصد دارد هژمونی آمریکا را برجهان حفظ کند؛ اما میداند این کار همانند گذشته نباید با صرف هزینههای سنگین صورت بگیرد. بر این اساس وی خواهان کاهش هزینههای مستقیم آمریکا در جهان است؛ اما با تأمین آن از منابع دیگر مشکلی ندارد. به همین دلیل است که وی به دولتهای مختلف فشار میآورد تا هزینه استقرار نظامیان آمریکایی در کشورهایشان را پرداخت کنند. او اگر انزواطلب بود، این نظامیان را به خانه بازمیگرداند.
9- جمهوریخواهان درخصوص ایران، نگاهی به نقشه انتخاباتی آمریکا هم دارند. حزب دموکرات ضمن جلب نظر اقشار تحصیلکرده و لیبرال سفیدپوست، موفق شده نظر اقلیتهای یهودی، سیاهپوست، اسپانیاییتباران و مسلمانان را نیز به خود جلب کند. به عبارتی دیگر، حزب دموکرات و جمهوریخواه سفیدپوستان را با یکدیگر تقسیم کردهاند، اما دموکراتها با یارگیری از اقلیتها از رقیب خود سبقت گرفتهاند. بر همین اساس جمهوریخواهان با ترامپ به دنبال اختلال در نقشه انتخاباتی و پایگاههای رأی حزب دموکرات برآمدهاند. ترامپ در انتخابات 2016 موفق شد آرای سفیدپوستان کارگر در اقشار پایین را بهدست آورد؛ این درحالی بود که آنها به طور سنتی پایگاه رأی دموکراتها به حساب میآمدند. او در گامهای بعدی به دنبال کسب آرای یهودیان بود که سهچهارم آنها در انتخاباتها به شکل سنتی به حزب دموکرات رأی میدهند. رئیسجمهور سابق آمریکا با وجود تمام تلاشها از جمله با طرح صلح ابراهیم، انتقال سفارت آمریکا به قدس و به رسمیت شناختن الحاق جولان اشغالی به خاک رژیم ناموفق ماند تا در انتخابات 2020، 77 درصد یهودیان به بایدن رأی دهند. جمهوریخواهان میدانند اگر نتوانند نقشه انتخاباتی آمریکا را تغییر دهند، قادر نخواهند بود طعم قدرت در کاخسفید را همانند رقیب خود به طور کامل بچشند.
از انتخابات ریاستجمهوری سال 1992 به بعد، جمهوریخواهان تنها در انتخابات سال 2004 توانستهاند حائز اکثریت آرا شوند. جورج بوش پسر با اشغال افغانستان در سال 2001 و اشغال عراق در سال 2003، بهعنوان یک چهره کشورگشا در انتخابات 2004 تنها 3 میلیون رأی بیشتری از رقیب خود آورد. طی 32 سال و با برگزاری 8 انتخابات ریاستجمهوری، جمهوریخواهان تنها در یک مورد آن هم با اشغالگری و کشورگشایی رأی ملی بیشتری از رقیب خود کسب کردهاند. جورج بوش پیش از اشغال دو کشور، در انتخابات سال 2000 با وجود آرای ملی کمتر نسبت به ال گور، رقیب دموکرات خود با معجزه آرای الکترال پیروز انتخابات شده بود.
همچنین باید توجه داشت از سال 1988 طی مدت 36 سال آمریکا 6 رئیسجمهور به خود دیده است که تاکنون 3 نفر از آنها تکدورهای شدهاند که از این میان 2 نفر جمهوریخواهاند. عدد واقعی در این حوزه 2 رئیسجمهور است زیرا جورج بوش پدر و ترامپ برای دور دوم در انتخابات حاضر شده و شکست خوردند درحالیکه بایدن به دلیل کهولت سن از حضور در انتخابات انصراف داده است. ترامپ در روزهای اخیر مشکل جمهوریخواهان در کسب اکثریت آرای ملی را به صراحت بیان کرده است. به گزارش تارنمای «هیل»، نامزد جمهوریخواهان در یک گردهمایی در ایالت ویرجینیا گفته است: «ایالتهایی مانند کالیفرنیا به دست آوردن رأی مردم را سخت میکنند. وقتی دموکراتها نیویورک، ایلینویز و کالیفرنیا را در اختیار دارند، به طور خودکار آرای مردمی به یک دموکرات میرسد، به دست آوردن رأی مردم در چنین شرایطی سخت است؛ چراکه آنها سه ایالت بزرگاند.»
ترامپ بر همین اساس کوشیده بر آرای یهودیان و اسپانیاییتبارها تمرکز کند. او پس از خدمات گسترده خود به رژیمصهیونیستی، ادعا کرده بود یهودیانی که در انتخابات به وی رأی ندهند باید مغزشان مورد معاینه قرار گیرد. او همچنین درصدد کسب حمایتهای گستردهتر در میان محافظهکاران اسپانیاییتبار است.
ترامپ شاید بهدلیل آنکه همراهیاش با نتانیاهو نتوانست آرای یهودیان آمریکایی را به سبد آرای او تزریق کند، در دور جدید برخورد متفاوت و از بالا به پایینی با او دارد. رئیسجمهور سابق آمریکا هرچند در ماههای اخیر حاضر شد با نتانیاهو دیدار کند؛ اما در این دیدار برخورد نسبتاً سردی با وی داشت.
10- نگاه دموکراتها به رهبری آمریکا بر جهان یکضرب است، ولی ترامپ آن را به شکل دوضرب پیاده میکند. به عبارتی دیگر، جمهوریخواهان درصدد اعمال حاکمیت آمریکا در سراسر جهان به شکل همزمان و مستقیماند، اما ترامپ در ابتدا خواهان محکم کردن و تثبیت رهبری آمریکا در جهان غرب و در محدوده آمریکای شمالی است تا پس از آن، قدرت جهانی واشنگتن را اعمال کند. از نگاه او، تا زمانی که آمریکا در غرب و در میان همسایگانش محترم شمرده نشده و رهبریشان را برعهده نداشته باشد، رهبریاش بر جهان غیرممکن است.
11- ترامپ و جیدی ونس معاونش برای انتخابات 2024 در روزهای اخیر در جریان مصاحبهها و سخنرانیهای خود گفتهاند جنگ با ایران برخلاف منافع آمریکاست و باید در این مسیر از دیپلماسی استفاده شود. به نظر میرسد دلیل بیان این سخنان، فضای داخلی آمریکاست که روی کارآمدن ترامپ را اتفاقی میدانند که در پیامدش جنگ این کشور با ایران نیز رخ خواهد داد. از این رو ترامپ و معاونش با تشخیص این نگاه، درصدد رفع اتهام جنگطلبیشان علیه ایرانند تا مانع از رویگردانی بخشی از آرا شوند.
با این وجود نحوه تعامل تراپ با ایران مشخص نیست. او پس از آنکه بایدن از تلآویو خواست به تاسیسات هستهای و نفتی ایران حمله نکند، تاکید کرد اتفاقا نتانیاهو باید اول به تاسیسات هستهای حمله کند. هرچند این گفته در قالب رقابتهای انتخاباتی بیشتر قابل تحلیل است اما دارای بخشهای دیگری هم است. ترامپ با این اظهارنظر قصد داشت بایدن را شخصی ضعیف جلوه داده و خود را قدرتمند بنمایاند اما ماجرا به این مسئله ختم نمیشود.
ترامپ با اشاره به موضع جو بایدن، در پاسخ به سوالی درباره حمله رژیم به ایران گفته بود: «آنها این سؤال را از او پرسیدند، جواب باید این میبود: اول به نیروی هستهای ضربه بزنید و بعد به بقیه ماجرا رسیدگی کنید.» صحبت نامزد جمهوریخواهان از اینکه حمله به تاسیسات هستهای ایران باید گام اول باشد و پس از آن به دیگر ابعاد پرداخته شود، افشا میکند وی درصورت روی کارآمدن درصدد تضعیف ایران در زدوخوردهای نظامی خواهد بود؛ هرچند این اقدامات زیر سقف جنگ صورت گیرد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
12112905