استفن والت: ترامپ آمریکا را نابود میکند

باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدی تبار - فارن پالیسی در گزارشی به قلم استفن والت به وضعیت امریکا در دوران ترامپ پرداخته است. در ادامه این گزارش را مطالعه میکنید. اگر شما از خوانندگان دائمی این ستون باشید، میدانید که من اغلب به انتقاد از اقدامات ایالات متحده در عرصه جهانی میپردازم. من فکر میکنم که ریاستجمهوری جورج بوش پسر یک فاجعه در سیاست خارجی بود؛ هشت سال دوران باراک اوباما ناامیدکننده بود، دوره اول دونالد ترامپ یک آشوب تمام عیار بود و چهار سال ریاستجمهوری جو بایدن با اشتباهات استراتژیک و اخلاقی زیادی لکهدار شد. اما افسوس، ترامپ و منصوبانش کمتر از سه ماه زمان بردند تا همه آنها را در ناتوانی در سیاست خارجی از بین ببرند. و این حقیقت حتی اگر ماجرای Signalgate ( سیگنال گیت ) هیچگاه اتفاق نمیافتاد، باز هم صدق میکرد.
برای روشن شدن: من فکر نمیکنم که ترامپ به نمایندگی از یک قدرت خارجی عمل میکند یا اینکه عمدی میخواهد ایالات متحده را ناامن و کمثبات کند؛ او فقط به نظر میرسد که چنین میکند. میتوان گفت که او از این "راهنمای پنج مرحلهای برای خراب کردن سیاست خارجی ایالات متحده" پیروی میکند.
مرحله اول: منصوب کردن تعداد زیادی از چاپلوسها و وفاداران.
اگر میخواهید یک کشور را خراب کنید، باید ابتدا مطمئن شوید که هیچکس نمیتواند مانع شما از انجام کارهای احمقانه و زیانبار شود. پس باید افرادی را منصوب کنید که ناتوان، کاملاً وفادار، به شدت وابسته به حمایت شما، یا فاقد شجاعت یا اصول باشند و هر کسی را که ممکن است مستقل، اصولی و ماهر در کارش باشد، از دایره تصمیمگیریها حذف کنید.
همانطور که والتر لیپمن به درستی گفته است: "وقتی همه مانند هم فکر میکنند، هیچکس خیلی زیاد فکر نمیکند." و این باعث میشود که یک رهبر اشتباه به راحتی کشور را به بیراهه ببرد. فقدان مخالفت به ژوزف استالین کمک کرد تا اقتصاد شوروی را بد اداره کند، به مائو تسهتونگ اجازه داد تا "جهش بزرگ به جلو" را راهاندازی کند و این امکان را فراهم کرد که آدولف هیتلر جنگ علیه بقیه اروپا اعلام کند. فقدان مخالفت داخلی قوی به بوش کمک کرد که در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کند. اگر میخواهید سیاست خارجی کشورتان را خراب کنید، نادیده گرفتن صداهای مخالف و تکیه بر چاپلوسها اولین گام خوب است. در واقع، مرحله اول برای کل برنامه ضروری است: اگر قرار است کارهای احمقانه زیادی انجام دهید، نمیخواهید کسی باشد که بتواند به شما اعتراض کند یا شما را محدود کند.
مرحله دوم: انتخاب درگیری با هر چه بیشتر کشورها.
سیاست بینالملل ذاتاً رقابتی است، به همین دلیل است که کشورها بهتر است با تعداد زیادی شریک عمدتاً دوستانه و تعداد کمی دشمن روابط داشته باشند. بنابراین، سیاست خارجی موفق سیاستی است که بیشترین حمایت را از دیگران بدست آورد و تعداد مخالفان خود را به حداقل برساند. ایالات متحده با جغرافیای بسیار مساعد خود در به دست آوردن حمایت از متحدان مهم در دیگر نقاط جهان موفق بوده است و این کار را بسیار بهتر از بیشتر دشمنان خود انجام داده است. یکی از کلیدهای موفقیت آن این بود که حتی در حالی که نفوذ عظیمی داشت، خود را بیش از حد تهاجمی یا تهدیدآمیز نشان نمیداد. در مقابل، آلمان ویلهلمینی، اتحاد جماهیر شوروی، چین مائویستی، لیبی و عراق تحت حکومت صدام حسین همه رفتارهای جنگطلبانه و تهدیدآمیزی در پیش گرفتند که موجب شد همسایگانشان و دیگران علیه آنها متحد شوند. همه قدرتهای بزرگ گاهی به سختی بازی میکنند، اما یک قدرت بزرگ هوشمند مشت خود را در دستکشی مخملی میپیچد تا از ایجاد مخالفتهای غیرضروری جلوگیری کند.
اما ترامپ چه کار میکند؟ در کمتر از سه ماه، دولت ترامپ به طور مکرر به متحدان اروپایی ما توهین کرده است؛ تهدید به تصرف سرزمین یکی از آنها (دانمارک) کرده است؛ و درگیریهای بیموردی با کلمبیا، مکزیک، کانادا و چندین کشور دیگر به راه انداخته است. ترامپ و معاون رئیسجمهور جی. دی. ونس علناً رئیسجمهور اوکراین ولادیمیر زلنسکی را در دفتر بیضی اذیت کردهاند و مانند روسای مافیا، مدام تلاش میکنند اوکراین را مجبور به امضای قرارداد حقوق معدنی در ازای ادامه کمکهای ایالات متحده کنند. با هیاهوی زیاد، دولت ایالات متحده آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده را از بین برده است، از سازمان جهانی بهداشت خارج شده است و به وضوح نشان داده است که دولت بزرگترین اقتصاد جهان دیگر تمایلی به کمک به جوامع کمبرخوردار ندارد. آیا میتوانید راه بهتری برای خوشحال کردن چین با مقایسه پیدا کنید؟
و سپس هفته گذشته، ترامپ به راحتی هشدارهای مکرر اقتصاددانان از طیفهای سیاسی مختلف را نادیده گرفت و تعرفههای عجیبی را بر روی فهرست طولانی از متحدان و دشمنان اعمال کرد. حکم بازار وال استریت در مورد تصمیم ناآگاهانه ترامپ آنی بود — بزرگترین سقوط دو روزه تاریخ بازار سهام ایالات متحده — در حالی که پیشبینیهای رکود اقتصادی افزایش یافت. این تصمیم دیوانهوار نه پاسخی به یک وضعیت اضطراری بود و نه بهطور اجبار از طرف دیگران به کشور تحمیل شد؛ بلکه یک جراحت خودخواسته بود که میلیونها آمریکایی را فقیرتر خواهد کرد، حتی اگر آنها هیچ سهمی در بازار سهام نداشته باشند.
مرحله سوم: نادیده گرفتن قدرت ملیگرایی.
ترامپ دوست دارد خود را به عنوان یک ملیگرا پرشور نشان دهد (اگرچه به نظر میرسد بیشتر به ثروت شخصی علاقه دارد تا کمک به کشور به طور کلی)، اما او نمیداند که کشورهای دیگر هم احساسات ملیگرایانه بسیار قوی دارند. وقتی ترامپ مدام به رهبران دیگر کشورها توهین میکند، تهدید به تصرف سرزمین آنها میکند یا حتی صحبت از الحاق آنها میکند، او احساسات ملیگرایانه زیادی را تحریک میکند و سیاستمداران این کشورها به سرعت متوجه میشوند که ایستادگی در برابر او باعث محبوبیت بیشترشان در داخل میشود.
مرحله چهارم: نقض هنجارها، رها کردن توافقها و غیرقابل پیشبینی بودن.
رهبران حکیم کشورهای قدرتمند میدانند که هنجارها، قوانین و نهادها ابزارهای مفیدی برای مدیریت روابط با یکدیگر و کنترل کشورهای ضعیفتر هستند. قدرتهای بزرگ قوانین را هنگام نیاز تغییر میدهند یا به چالش میکشند، اما انجام این کار بیش از حد یا به طور دلبخواهی باعث میشود که دیگر کشورها به دنبال شریکهای مطمئنتر باشند. کشورهایی که به عنوان نقضکنندگان دائمی قوانین شناخته میشوند، مانند کره شمالی یا عراق تحت حکومت حسین، به عنوان خطرناک شناخته میشوند و احتمالاً از طرف جامعه بینالمللی طرد یا مهار خواهند شد.
مرحله پنجم: تضعیف بنیانهای قدرت آمریکا.
در دنیای مدرن، قدرت اقتصادی، توانایی نظامی و رفاه جمعیت یک کشور عمدتاً بستگی به دانش دارد. پیشرفتهای علمی و فناوری آمریکا دلیل اصلی برتری آن در اقتصاد جهانی و قدرت نظامی قدرتمندش است. رئیسجمهوری که میخواهد ایالات متحده بزرگ باشد، بنابراین همه کارهایی که میتواند انجام میدهد تا آن را در خط مقدم پیشرفت علمی و نوآوری نگه دارد.
ترامپ چه میکند؟ علاوه بر منصوب کردن افرادی بیاطلاع در پستهای کلیدی دولتی — من منظورم رابرت اف. کندی جونیور است — او به طور آشکار به نهادهایی که موجب ایجاد دانش و پیشرفت علمی در ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم شدهاند، حمله کرده است.
در نهایت، رژیم ترامپ بیشتر آنچه را که در مورد چگونگی اتخاذ تصمیمات و سیاستهای جهانی میدانیم نقض میکند. این رژیم تفکر گروهی را ترویج میدهد و اطاعت کورکورانه از رهبر را بر بحثهای صادقانه سیاست ترجیح میدهد. این رژیم قدرت ملیگرایی را نادیده میگیرد و اشتباهاتی را میکند که ایالات متحده را فقیرتر، ضعیفتر، کماحترامتر و کمنفوذتر در سطح جهانی میسازد.
و این، خانمها و آقایان، همانطور که میگویند، راهی است که یک کشور را در سیاست خارجی خراب میکنید.
12177733