
باشگاه خبرنگاران جوان - به نقل از میدل ایست مانیتور (Middle East Monitor)، امارات متحده عربی با بهرهبرداری از خلاء قدرت غربی، به یک قدرت مخفیانه و بازیگر اصلی در آفریقا تبدیل شده است. این کشور با تأمین مالی و تسلیح شبهنظامیان پروکسی در لیبی و سودان، بیثباتی و نقض قوانین بینالمللی را در سراسر قاره آفریقا صادر میکند.
ژئوپلیتیک نوین خلیج فارس؛ امارات و استراتژی پنهان تغذیه درگیریها در آفریقا
تحلیلهای منتشر شده در میدل ایست مانیتور بهطور قاطع نشان میدهد که امارات متحده عربی (UAE) طی سالهای اخیر، یک تغییر استراتژیک عمده در سیاست خارجی خود اعمال کرده و از یک بازیگر عمدتاً اقتصادی به یک قدرت نظامی-سیاسی فعال و جاهطلب در منطقه وسیعتر خاورمیانه و شمال و شرق آفریقا تبدیل شده است. این تغییر نقش، ناشی از درک دقیق ابوظبی از خلاء قدرت ژئوپلیتیک است که پس از کاهش تدریجی حضور نظامی و سیاسی قدرتهای سنتی غربی، بهویژه ایالات متحده و فرانسه، در قاره آفریقا پدید آمده است.
امارات، بر خلاف قدرتهای امپریالیستی سنتی که متکی بر نیروی نظامی مستقیم بودند، استراتژی متفاوتی را در پیش گرفته است که عمدتاً بر عملیات پنهانی، استفاده از نیروهای پروکسی (نیابتی)، و بهکارگیری منابع مالی عظیم خود برای نفوذ سیاسی و نظامی متمرکز است. این کشور به جای درگیر شدن مستقیم در جنگها، به تأمین مالی، تسلیح و آموزش گروههای شبهنظامی محلی روی آورده تا منافع استراتژیک و اقتصادی خود را در مناطق کلیدی آفریقا پیش ببرد. هدف نهایی این استراتژی، تثبیت دولتهای همسو، تضمین امنیت مسیرهای تجاری دریایی و هوایی، و کسب دسترسی ممتاز به بنادر و منابع طبیعی است. این اقدامات، نه تنها ثبات داخلی کشورهای آفریقایی را به شدت تهدید کرده، بلکه چالشی جدی برای قوانین و هنجارهای بینالمللی ایجاد نموده است.
این رویکرد امارات، یک الگوی نوین از "مداخله غیرمستقیم" را نشان میدهد که در آن، مسئولیتپذیری بینالمللی تقریباً به صفر میرسد، در حالی که نفوذ سیاسی و نظامی به حداکثر خود میرسد. خلاء قدرت غربی، فضایی ایدهآل برای این نوع استراتژی فراهم آورده است؛ جایی که نظارت بینالمللی ضعیف است و امکان اجرای عملیات پنهان با ریسک نسبتاً پایین فراهم است.
لیبی و سودان: دو نمونه بارز از تغذیه جنگها
مداخله امارات در لیبی و سودان، برجستهترین نمونههای این استراتژی پنهانی هستند که توسط میدل ایست مانیتور مورد تحلیل قرار گرفتهاند.
الف. حمایت از خلیفه حفتر در لیبی:
در لیبی، که پس از سرنگونی معمر قذافی درگیر یک جنگ داخلی طولانی شد، امارات متحده عربی به یکی از حامیان اصلی نیروهای جنگی خلیفه حفتر (مستقر در شرق لیبی) تبدیل شد. حمایت امارات شامل انتقال سامانههای تسلیحاتی پیشرفته، از جمله پهپادهای شناسایی و تهاجمی، تجهیزات نظامی سنگین، و ارائه پشتیبانی لجستیکی و مالی گسترده بود. این حمایت، که اغلب در تناقض آشکار با قطعنامههای سازمان ملل متحد درباره تحریم تسلیحاتی لیبی قرار داشت، باعث تقویت چشمگیر موقعیت حفتر شد و در نهایت، طولانیتر شدن درگیریها و افزایش تلفات غیرنظامیان را در پی داشت. هدف استراتژیک امارات در لیبی، ممانعت از روی کار آمدن دولتهایی بود که به اخوان المسلمین یا جریانهای اسلامگرای سیاسی نزدیک بودند و به جای آن، تثبیت یک رژیم سکولار و قوی همسو با منافع ابوظبی بود.
ب. نقش حیاتی در جنگ داخلی سودان (حمایت از RSF):
در سودان، امارات نقش حتی حیاتیتری در دامن زدن به جنگ داخلی جاری ایفا کرده است. این کشور از طریق تأمین مالی و تسلیح نیروهای واکنش سریع (RSF) به رهبری محمد حمدان دقلو (حمیدتی) – که در برابر نیروهای مسلح سودان (SAF) میجنگند – به وضوح در ادامه درگیریها نقش مستقیم دارد. منابع موثق و گزارشهای اطلاعاتی متعدد، از جمله گزارشهای مورد استناد میدل ایست مانیتور، حاکی از آن است که امارات از مسیرهای هوایی و فرودگاههایی در کشورهای ثالث برای انتقال سلاح و تجهیزات پزشکی به نفع RSF استفاده کرده است. این حمایت از RSF نه تنها خونینترین جنگ داخلی سودان را پس از سالها بیثباتی تضمین کرده، بلکه باعث بحران انسانی فاجعهبار و نقض گسترده حقوق بشر، بهویژه در دارفور و خارطوم، شده است. منافع امارات در سودان عمدتاً به کنترل بنادر دریای سرخ و دسترسی به منابع طلای این کشور مربوط میشود.
ابزارهای غیرمتعارف: مزدوران، واگنر و پایگاههای لجستیکی
استراتژی امارات در آفریقا فراتر از تأمین مالی گروههای محلی است و شامل استفاده از ابزارهای غیرمتعارف و پیچیده برای پنهانکاری مداخلات خود میشود.
الف. استخدام نیروهای خارجی (مزدوران کلمبیایی):
امارات در سالهای اخیر به استخدام و استفاده از مزدوران خارجی، بهویژه نیروهای نظامی بازنشسته از کشورهای آمریکای لاتین مانند کلمبیا، روی آورده است. این مزدوران به عنوان نیروی پیادهنظام در لیبی، یمن و سایر مناطق درگیر در آفریقا به کار گرفته شدهاند. این اقدام، به امارات اجازه میدهد تا بدون به خطر انداختن جان شهروندان خود و بدون پاسخگویی سیاسی مستقیم، به اهداف نظامی خود دست یابد. استفاده از مزدوران کلمبیایی (و سایر ملیتها) یک لایه انکار و پنهانکاری ایجاد میکند و نقض قوانین بینالمللی توسط دولت امارات را دشوارتر میسازد.
ب. بهرهگیری از گروه واگنر:
مداخلات امارات همچنین با بهرهگیری از گروههای شبهنظامی بینالمللی، مانند گروه واگنر روسیه، گره خورده است. در لیبی و سودان، شواهد نشان میدهد که امارات از طریق حمایت لجستیکی یا مالی، به طور غیرمستقیم از حضور و فعالیتهای واگنر حمایت کرده است. این رابطه تعاملی، منافع مشترک امارات و روسیه را در بیثباتسازی مناطق کلیدی و تضعیف نفوذ غرب در آفریقا تأمین میکند.
ج. مسیرهای هوایی و فرودگاههای ترانزیت (چاد و سومالی):
بخش مهمی از این عملیات پنهانی، استفاده استراتژیک از فرودگاهها و پایگاههای هوایی در کشورهای آفریقایی برای انتقال سلاح، مهمات و مزدوران به مناطق درگیری است. گزارشهای میدل ایست مانیتور به استفاده از فرودگاههای در چاد (که به عنوان یک نقطه ترانزیت حیاتی برای سودان عمل میکند) و همچنین پایگاههایی در سومالی و سایر نقاط شاخ آفریقا اشاره دارد. این فرودگاهها به عنوان "شریان حیاتی" برای تغذیه درگیریها عمل میکنند و اجازه میدهند تجهیزات نظامی بدون ردیابی مستقیم و تحت پوشش پروازهای بشردوستانه یا تجاری منتقل شوند.
پیامدهای نقض قوانین و بیثباتی منطقهای
مداخلات امارات در آفریقا، بهوضوح شامل نقض آشکار قوانین بینالمللی و هنجارهای حقوق بشر است.
•    نقض تحریمهای تسلیحاتی: حمایت مداوم از حفتر و RSF، نقض مستقیم تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل متحد است که با هدف جلوگیری از دامن زدن به درگیریها وضع شدهاند.
•    تشدید بیثباتی: بهکارگیری نیروهای نیابتی و مزدوران خارجی، دولت-ملتهای ضعیف آفریقایی را بیش از پیش بیثبات کرده و به رواج پدیدهای به نام "جنگهای پروکسی" دامن میزند که پایان دادن به آنها بسیار دشوار است. این امر، بحرانهای پناهجویی، قحطی و توسعهنیافتگی را تشدید میکند.
•    پاسخگویی صفر: استراتژی پنهانکاری امارات، مشکل پاسخگویی را در سطح بینالمللی عمیقتر میکند. از آنجا که این کشور نیروهای نظامی رسمی خود را مستقیماً درگیر نمیکند، تحت پیگرد قرار دادن آن به دلیل نقض حقوق بشر یا قوانین جنگی تقریباً غیرممکن است.
چشمانداز آینده ژئوپلیتیک آفریقا
تحلیلهای میدل ایست مانیتور نتیجه میگیرد که امارات متحده عربی، با استفاده از خلاء غرب و قدرت مالی خود، موفق شده است تا به یک قدرت مخفیانه و زیرزمینی تبدیل شود که نفوذ آن در جنگهای داخلی آفریقا غیرقابل انکار است. این استراتژی، هرچند منافع کوتاهمدت امارات را تضمین میکند، اما در بلندمدت، منطقهای آشفته، پر از بازیگران مسلح غیردولتی و مرزهای متزلزل را به ارث میگذارد. تا زمانی که جامعه بینالمللی فشار کافی برای پایان دادن به تأمین مالی و تسلیح شبهنظامیان اعمال نکند و مکانیسمهای نظارتی مؤثر را در مورد استفاده از فرودگاههای ترانزیت فعال نسازد، آتش جنگها در لیبی، سودان و سایر مناطق آفریقا، همچنان با سوخت خلیج فارس، سوزان باقی خواهد ماند. این وضعیت، یک تهدید جدی برای ثبات جهانی و حاکمیت قوانین بینالمللی است.
12239920
مهمترین اخبار بینالملل











