از جنوب لبنان تا روستایی دورافتاده که همه مردانش زندان بودند

باشگاه خبرنگاران جوان - روز نخست جشنواره «سینماحقیقت» در پردیس ملت با شور و رفتوآمدی آشنا، اما همچنان پرهیجان آغاز شد. جمعیت قابلتوجهی در راهروها و سالنها پرسه میزد؛ فیلمسازان، خبرنگاران و دانشجویان علاقهمند هرکدام گوشهای ایستاده و مشغول گفتوگو بودند.
گروههای کوچک و خودجوش در هر طرف موج میزد؛ گروهی درباره مستندی که قرار بود بهزودی نمایش داده شود بحث میکردند، گروهی دیگر تجربههای سالهای گذشته سینماحقیقت را مرور میکردند و برخی نیز دنبال فرصتی برای احوالپرسی با چهرههای آشنا بودند.
نخستین فیلمی که دیدم «در معرکه» ساخته وحید فرجی بود؛ مستندسازی که نامش با روایتهای جنگی و ثبت لحظههای خط مقدم گره خورده است. این بار، اما به جنوب لبنان رفته و روزهای پس از شهادت سید حسن نصرالله را از زاویه زندگی یک خانواده لبنانی روایت کرده بود؛ خانوادهای که فرجی سالها با آنها ارتباطی نزدیک دارد. همین نزدیکی، به فیلم عمق انسانی ویژهای بخشیده بود. هیچچیز تصنعی نبود؛ روزمرگی، اضطراب و امید، کاملاً واقعی و قابل لمس روایت میشد.
مستند بعدی «مُک» بود؛ «مُک» درخت خرماست. فیلم روایت یک روستا و زنی را دنبال میکرد که شوهر و مردان خانوادهاش بهدلیل درگیری با مواد مخدر در زندان بودند. با وجود موضوع مهم و بالقوه تأثربرانگیز، خط روایی فیلم انسجام لازم را نداشت؛ انگار میان روایت داستانی و مستند کلاسیک معلق مانده بود. مخاطب بهسختی میتوانست وارد فضای فیلم شود و پیگیری قصه دشوار بود. برخی لحظهها حتی از رئالیسم فاصله میگرفت و حس میشد کارگردان در پی بازسازی چیزی است که باید بهطور طبیعی روایت میشد.
پس از آن، مستند «مِریام» ساخته علی صدرینیا روی پرده رفت؛ روایتی درباره چرایی مقاومت در لبنان و روزهایی آکنده از شهادت و فقدان. فیلم با وجود سادگی، بار عاطفی و معنایی سنگینی داشت و توانسته بود از زاویهای انسانی و شخصی به موضوعی سیاسی و تاریخی نزدیک شود.
آخرین فیلمی که دیدم «هویدا» ساخته محسن کریمیان بود و البته پرتره صوتی. با توجه به گستره آرشیوهای تاریخی مربوط به شخصیت هویدا، انتظار میرفت فیلم ساختار روایی تازهتری ارائه کند و شاید در فرم نیز دست به جسارت بزند تا مخاطب را همراه خود نگه دارد. اما نمایش فیلم خلاف این انتظار پیش رفت. در ردیف اول نشسته بودم و تنها چند دقیقه از آغاز فیلم گذشته بود که متوجه شدم دو نفر سمت راستم و سه نفر سمت چپم با چشمان بسته نشستهاند؛ نه از سر تأمل، بلکه از سر خستگی یا عدم درگیری با روایت. فیلم نتوانسته بود انرژی لازم را برای همراهکردن تماشاگر ایجاد کند و این ضعف در سالن کاملاً محسوس بود.
با این حال، حضور مخاطبان در چهار سالن مربوط به نمایش آثار مستند قابلتوجه بود. نمیتوان گفت جا برای سوزن انداختن نبود، اما بخش زیادی از صندلیها پر بود و راهروها هم حالوهوایی شلوغ داشتند.
روز اول جشنواره با همین فراز و فرودها به پایان رسید؛ روزی که نشان داد سینماحقیقت همچنان بستری مهم برای شنیدهشدن صداهای متفاوت و روایتهای کمتردیدهشده است، حتی اگر همه آثار نتوانند در اوج بایستند.
منبع: فارس
12248964
مهمترین اخبار وبگردی











