به گزارش روزچهارشنبه روابط عمومی دانشگاه یزد 'جولین دانیل توماس' افزود: بر اساس تغییرات ایجاد شده در عرصه های هنر و اقتصاد در دهه های اخیر، رشد فزاینده ای در بازار هنر در بخش های کوچکتر رخ داده است.
وی که در نشستی علمی تخصصی تعدادی از پژوهشگران علوم اجتماعی دانشگاه یزد سخن می گفت، به تشریح آخرین یافته های خود در زمینه جامعه شناسی هنر معاصر و بررسی تغییراتی که در دهه های اخیر در نحوه عرضه آثار هنری به وقوع پیوسته است، پرداخت.
دانیل توماس که در حوزه جامعه شناسی هنر فعالیت دارد، بر عرضه این محصولات در بازار های هنری و شیوه های مختلف عرضه آن تاکید کرد.
وی در ادامه به تشریح فرضیه خود که بر اساس یک مدل مبادله ای شکل گرفته استبه تفاوتهای موجود در حوزه جامعه شناسی میان هنر ایران و غرب پرداخت.
این محقق آلمانی درخصوص چرخه بازشناسی هنرمندان که در 100 سال اخیر اتفاق افتاده است، گفت: در عرصه هنر، ارزش اصلی از نوع ارزش نمادین است اما امروزه ارزش نمادین آثار هنری تحت تاثیر ارزش اقتصادی آن قرار گرفته است.
وی در ادامه بحث خود از تحولات عمده در هنر معاصر صحبت کرد و گفت: از مهم ترین آنها می توان به اقتصادی شدن هنر، جهانی شدن هنر، دیجیتالی شدن هنر و پیوندی شدن هنر اشاره کرد.
وی اضافه کرد: در بحث جهانی سازی هنر مساله ای که مطرح است و هنر غرب را در بر می گیرد این است که هر اثری که مربوط به جوامع غیرغربی باشد چندان مورد توجه قرار نمی گیرد.
وی خاطرنشان کرد: بحث جهانی شدن به گستره نهادهای اجتماعی که در زمینه هنر فعالیت دارند مربوط می شود و کانون تمرکزشان بر جوامع غربی است مثل موزه های مطرح جهان، گالری های بزرگ که اغلب در کشورهای غربی است.
دانیل توماس تصریح کرد: دیجیتالی شدن هنر(الکترونیزه کردن هنر) می تواند به هنرمندان ناشناس کمک کند تا بیشتر مطرح شوند.
این پژوهشگر آلمانی ادامه داد: دسترسی بالای نهادهای اجتماعی با هنرمند و بحث دموکراتیزه کردن هنر این است که همه بتوانند به شکل یکسان به آثار هنری دسترسی داشته باشند.
وی دسترسی همه مخاطبان به آثار هنری را از جمله مزایای دیجیتالی شدن هنر بر شمرد و گفت: نمونه عینی این فرآیند، گالری های آنلاین است که هنرمند می تواند آثارش را عرضه کند و آن را به فروش برساند.
این پژوهشگر آلمانی یاد آور شد: بحرانی درحوزه اهمیت نقد هنری در اوایل قرن بیستم به وجود آمده است که کدام هنر به جامعه عرضه شود یا اینکه کدام هنر در نمایشگاه به نمایش درآید و از این دهه به بعد نقش صاحبان موزهها و نمایشگاههای هنری بیشتر مورد توجه قرار می گیرند.
وی اضافه کرد: صاحبان موزهها با انتخاب خودشان روی ذائقه و انتخاب مخاطبان اثر می گذارند و آنها هستند که به مردم می گویند چه چیزی را انتخاب کنند و چه چیزی بخرند.
وی در ادامه تاکید کرد : تغییرات عمده مفاهیم هنری از سال 1960میلادی به بعد در غرب، تغییر از سوژه به تجربه و هنرمند به تولید کننده است.
وی گفت: تحقیق انجام شده درخصوص مدل مبادله جدید برای عرضه آثار هنری ارتباط هنرمند با جامعه را تسهیل می کند و فضای لازم برای عرضه آثار هنری را برای مردم و گروه های مختلف فراهم می آورد.
وی در بخشی از این نشست یادآور شد:در این مدل که (Producer Art fair) یا به عبارت دیگر از تولید به مصرف نام دارد، تمرکز به جای گالری، روی هنرمند است.
به گفته وی برای ورود به این نمایشگاه هیات داوری که متشکل از 100هنرمند مطرح است ، آثار هنری را بررسی و ارزیابی می کنند و اثری که مورد تایید آنهاست به نمایشگاه راه پیدا می کند، از این طریق آثار هنری بدون واسطه به دست مخاطب می رسد.
همچنین حسین افراسیابی، رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد ابراز امیدواری کرد: چنین نشست هایی در آینده با دعوت از محققان و اندیشمندان مطرح ملی و بین المللی ادامه یابد تا از این طریق بسترهای لازم برای توسعه همکاری های علمی و تحقیقاتی فراهم شود.
وی اضافه کرد: رابطه جامعه و هنر محور اصلی بحث در جامعه شناسی هنر است ودر دهه های اخیر نحوه عرضه آثار هنری در جامعه دچار تغییراتی شده است.
افراسیابیهدف اصلی این نشست ها را آشنایی با مسائلی خواند که در حوزههای جامعه شناسی امروز جهان مطرح است.ک1
2047
4846100