ویژگیهای نوروز:
ایران تمدنی کشاورزی و روستایی داشته است. در آن طبقه دهگانان ارزش ولایی داشتند.
قلمروهای حوزه نوروز از جمله ایران در کمربند اقلیم نیم خشک کره زمین قرار دارند.
آب از اهمیت خاصی برخوردار است.
سال نو مقارن با برابری شب و روز(اعتدال ربیعی) آغاز زنده شدن زمین و فصل کشت و کار است
همه اقلام سفره هفت سین، از محصولات کشارزی و حاصل دسترنج دهقان است
نوشدن
جهان با نوشدن دلها همراه است. قهرها آشتی می کنند و کوچکترها به دیدار
بزرگترها می روند و از بیماران عیادت می شود. به خانه عزیز از دست رفتگان
می روند و نوعید را به آنها سرسبزی می دهند.
طبیعت در رسیدن به بهار
خانه تکانی کرده و درختان برگهای خود را ریخته و مرتع علف های خشک را به
دست باد داده و اکنون هنگام جایگزینی پوشش کهنه با پوشش نوست. انسانها خانه
های خود را تمیز و از کهنگی و فرسودگی می زدایند و دلهاشان را از کینه.
طبیعت
لباس نو می پوشد، درختان سبز می شوند و چراگهها، دامهن کوهها سبز می شوند و
کشتزارها سبز می شوند: فراش باد صبا را بفرمود تا فرش زمریدن بگستراند و
در مهد زمین بنات نبات رات برویاند.(گلستان سعدی)
نوروز و تحرک
- نوروز از جبنه های متفاوتی سبب تحرک و نشاط و شادابی می شود:
اقتصادی و تجاری:
- تعداد جمعیت حوزه نوروز به حدود 350 میلیون نفر بر آورد می شود.
- جابجایی مردم از شهری به شهری دیگر، و در درون شهری موجب افزایش فعالیت حمل و نقل و گردش مالی می شود.
- گردشگری درون کشوری و برون کشوری رونق می گیرد.
- رستوران و هتلداری در مراسم نوروز رونق می گیرد.
- پوشیدن لباس نو سبب رونق تولید و تجارت و خدمات بخش پوشاک می شود.
- خانه تکانی موجب دورانداختن لوازم کهنه و جایگزینی آن با لوازم نو و بدنبال آن خرید لوازم و اثاثیه منزل می شود. هم صنعت و هم تجارت رونق می گیرد.
- تهیه شیرینی و آجیل مصرفی 350 میلیون نفر سبب تحرکی عظیم در بخش تولیدات مواد غذایی می شود.
- ملزوماتی هم چون شمع، ماهی، هفت سین و گل و گلدان و سبزه نیز کسب و کار ایجاد می کند.
- تولید و مصرف مواد آتشزا نیز در همین زمینه دیده می شود.
- در موسم نوروز کسب و کار و خدمات رونق می گیرد.
- شستشوی لوازم منزل و پوشاک به رونق این بخش کمک می کند.
- رنگ آمیزی در و دیوار خانه ها نیز به اشتغال و درآمد زایی منجر می شود.
تحرک روحی و روانی مردم:
- سبب نشاط و سرزندگی می شود
- سبب افزایش حس هویتی و افزایش غرور ملی می شود
- به همگرایی ملتها منجر می شود.
- دید و بازدیدها موجب نزدیکی مردم به هم می شود و حس وحدت ملی را تقویت می کند
- با نگرش به بزرگی و اهمیت نوروز و نقش فرهنگی گسترده آن که در بین ملل مختلف شرق گرامی داشته می شود، آیا می توان از آن به عنوان یک عامل فرهنگی- سیاسی برای برقراری گفتمان بین فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی در راستای همگراییهای منطقه ای بهره گرفت؟
- در غرب نمونه های زیادی از آئینها از جمله کارناوالهای مذهبی و فستیوالهایی که با اهداف نزدیکی فرهنگها برپا می شود در راستای دیپلماسی فرهنگی بکار گرفته می شود.
- برای نمونه می توان از جشن کریسمس و جشن ژانویه در سال نو مسیحی یاد کرد. در سراسر جهان مسیحیت این جشنها و آئینها گرامی داشته می شود.
نقش نوروز در ایجاد وحدت در بین ملل قلمرو نوروز
- با وجودی که جهان مسیحیت شامل یک دین و مذاهب گوناگون است، ولی کشورها، ملل، تمدنها و فرهنگهای گوناگونی را در سراسر گیتی در بر می گیرد.
- آیا نوروز که یک آیین است و سابقه تمدنی آن به سه هزار سال می رسد و دیرپا تر از مسیحیت است، می تواند چنین نقشی را ایفا کند؟
- در این گفتار سعی بر این است که ضمن شناخت نوروز و جنبه های مادی و معنوی آن و گستره جغرافیایی آن به سوالهای مطرح شده پاسخ داده شود.
نام ایران
سه مفهوم از نام ایران برداشت می شود:
یکم: ایران سیاسی
ایران
به منزله یک واحد سیاسی-کشوری در غرب آسیا به مساحت 1.6 میلیون کیلومتر
مربع دارای حکومت «جمهوری اسلامی»، عضو سازمان ملل، دارای مرزهای سیاسی
معین و شناخته شده بین المللی. از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس محدود می
شود. از شرق با پاکستان و افغانستان همسایه است. از شمال شرقی با
ترکمنستان، از شمال با دریای خزر و از شمال غربی با جمهوری آذربایجان،
ارمنستان و ترکیه همسایه است. از غرب باکشور عراق همسایه است.
دوم: فلات ایران
فلات
ایران منطقه گسترده جغرافیایی و زمین شناختی در قاره آسیا (اورآسیای
مرکزی) در نیمکره شمالی است. این فلات در آسیای جنوبی، آسیای جنوب غربی و
قفقاز گسترده شده است و از سرزمینهای کم ارتفاع مجاور خود قابل تمایز است.
فلات ایران تقسیمی جغرافیایی بر پایه وجوه تاریخی است. این منطقه، زیستگاه
اقوام ایرانی و محدوده اصلی کشور ایران در دورههای مختلف تاریخی بوده
است.
بلندترین قله فلات ایران تیریچ میر با بلندی ۷۶۹۰ متر در پاکستان
است. فلات ایران جزء مهمترین فلاتهای آسیائی-اروپائی است؛ از آن جا که
رشته کوههای آن مرزهای سیاسی دوران معاصر را شکل دادهاند و نیزرشته کوه
البرز در آن جای گرفته است.
دامنه این سرزمین وسیع از سلسله جبال
زاگرس در شمالغربی تا رشته کوههای سلیمان در مشرق امتداد دارد و از شمال
به قفقاز و دریای خزر و تمام امتداد آمودریا تا سرچشمه آن رودخانه و از
جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود میشود و به این ترتیب بین درههای
حاصلخیز فرات و دجله از یک طرف و از سوی دیگر رودخانه سند فلات مرتفعی به
شکل مثلث وجود دارد که از اطراف توسط کوهها و ارتفاعات بزرگ محاصره شده
است.
سوم: ایران فرهنگی
ایران به
منزله یک قلمرو فرهنگی و حوزه تمدنی شامل ایران سیاسی(جمهوری اسلامی
ایران)، افغانستان و بخشی از پاکستان(سند و پنجاب و بلوچستان)، شمال
هند(کشمیر)، شمال غربی چین(سین کیانگ=ترکستان شرقی)، ماوراء النهر یا آسیای
مرکزی(تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان)، منطقه قفقاز(آذربایجان، ارمنستان،
گرجستان)، جمهوری های داغستان و اوستیای شمالی(در ترکیب فدراسیون روسیه)،
آسیای صغیر(آناتولی= بخش شرقی ترکیه امروزی)، بخشی از بین النهرین(عراق)،
بحرین.
حوزه تمدنی ایران:
حوزه تمدنی
ایران به منطقه وسیعی اطلاق می شود که با توجه به سابقه تاریخی آن فرهنگ و
تمدن مشترکی در آن شکل گرفته و در منطقه ساری و جاری شده است. این فرهنگ و
تمدن مشترک مجموعه ملتهای این منطقه را به یکدیگر پیوند زده و آنها را به
صورت مجموعه ای دارای یکپارچگی فرهنگی شکل داده است. ملتهای این حوزه در
طول تاریخ به رغم یکپارچگی فرهنگی آن تجزیه های مختلفی را تجربه کرده اند.
اما به رغم این تجزیه ها و جدائی ها با توجه به فرهنگ و تمدن مشترک خود میل
به همگرایی در بین آنان وجود داشته که در برخی از مراحل تاریخی و تحت
تاثیر عوامل مختلف این گرایش تضعیف و در برخی مراحل تاریخی تقویت شده است.
نوروز جشن بزرگ حوزه تمدنی ایران
نوروز
آیینی است کهن و ماندگار با تاریخی شکوهمند که در گسترة جغرافیایی جهان
ایرانی از غرب چین تا آناتولی، از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا
بینالنهرین در غرب و از سین کیانگ و آسیای مرکزی در شمال شرق تا دامنه های
شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمال غربی را شامل میشود که
دورتا دور ایران زمین را به عنوان خاستگاه تمدن ایرانی در بر می گیرد.
این
آیین کهن و ارزشمند با جشن ها و مراسم ارزشمند علاوه بر ایران زمین در همة
جمهوری های آسیای مرکزی و استان سین کیانگ در غرب چین با شکوه تمام برگزار
می شود.
اقوام و مللی که نوروز را برپا می دارند:
ایرانی
ها، تاجیکها، افغانها، ترکمنها، ازبکها، قره قالپاقها، قزاقها و قرقیزها،
آذریها، ترکهای شمال قفقاز از جمله ترکهای دربند در داغستان، و کردهای
ترکیه، عراق و سوریه، ایزدیهای ارمنستان و عراق، تاتها و تالشهای قفقاز و
بلوچهای آسیای مرکزی و ترکهای آناتولی همه در باور به این آیین شکوهمند در
برگزاری آن با هم سهیمند و از مراسم «میر نوروزی» در قزاقستان تا کردستان
عراق، تا سبز کردن گندم در تمامی این گسترة عظیم تا پختن سمنو در جای جای
این قلمرو در پیشباز به نوروز باستانی و عید نوزایی طبیعت و دگرگونی جان و
تن و نبات و جماد به هم می پیوندند و تازه میگردند.
پیدایش نوروز
در
ادبیات فارسی جشن نوروز را مانند بسیاری از آیین های دیگر، رسم ها، فرهنگ
ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن
چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، ابن
مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی - اسطوره ای آنان بی گمان
ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی
جمشید می دانند.
محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز دادگری جمشید
دانسته است: «جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم ، شما
نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید ، تا من آن کنم. و آن
روز که به مظالم (مجلسی که به شکایت مردم در باب ظلمهایی که بدانان شده،
رسیدگی می شده) نشست ، روز هرمز بود از ماه فروردین ؛ پس آن روز رسم
کردند.» ابوریحان بیرونی، پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند:
«چون جمشید برای خود گردونه بساخت ؛ در این روز بر آن سوار شد، و جن و
شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و
مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند پس این روز را عید گرفته و برای
یادبود آن روز تاب می نشینند و تاب می خورند.»
جشن نوروز پیش از جمشید
نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند،
یادآور می شود که، آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه
پیش از آن هم نوروز ، بزرگ و معظم بود. به نوشته گردیزی: «جمشید جشن نوروز
را به شکرانه این که خداوند گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و
سیصد سال بر این جمله بود، برگزار کرد و هم در این روز بود که جمشید بر
گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت، به حرب دیوان و سیاهان، و با ایشان حرب
کرد و همه را مقهور ساخت. خیام می نویسد که «جمشید به مناسبت باز آمدن
خورشید به برج حمل نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که
آفتاب را دو دور بوده، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز به اول
دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند باز آمدن،
چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت (آن را) نوروز
نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا
کردند.»
ویژگی های انسانی نوروز
جشنها و
آئینهای نوروزی در خود اندیشه ها و آرمانهای انسانی و یزدانی بهمراه داد
که توانست پس از گسترش اسلام جزو معدود آداب و رسومی باشد که پابرجا ماند.
این
آئینهای زیبای نوروزی که برخی در پیشواز از نوروز، برخی در ایام نوروز و
برخی دیگر در بدرقه نوروز در گستره ای وسیع در بین مردمان گوناگون برگزار
می گردد و دامنه آن نه تنها محدودتر بلکه سال بسال گستره تر شده و دول
جدیدالاستقلال بازمانده از شوروی را فراگرفته و به عنوان جشنی دولتی برای
بازیابی هویت سیاسی مردم و اندیشه سیاسی دولتها شناخته شده از زیبایی،
شکوه، عظمت و قداست خاصی برخوردار است.
به نظر می رسد که این آیین ها
توانایی آن را دارند که ملل و اقوام گوناگونی را که بدان باور داشته و همه
ساله آن را پاس داشته و برپا می دارند، بهم نزدیک سازد. اگر این فرض در نظر
گرفته شود این وظیفه را کدام کشور یا ملتی می تواند به انجام رساند؟
نام
این جشن و آیین در بین همه مللی که آن را برگزار می کنند از هر زبان و
نژاد همان «نوروز» نامیده می شود و هیچگاه نام آن به زبانهای دیگر مردمانی
که آن را برگزار می کنند و حتی به زبانهای محلی ایرانی نیز ترجمه نشده است.
این مورد از دیگر وجوه ماندگاری و جاودانگی آن است.
علل ماندگاری نوروز
از علل ماندگاری نوروز آن است که این آیین مردمی است و در قلب مردم و در بین مردم و در خانواده برگزار می شود.
خانواده
خاستگاه پاسگاه و پروردگاه نوروز است به همین جهت آن را ماندگار و جاوید
ساخته است. چون خانواده کوچکترین واحد اجتماعی و پس از جمعیت از بیشترین
تعداد برخوردار است، نوروز را توانسته است در طول تاریخ نگهدارد، شکوه بخشد
و به نسلهای بعدی منتقل نماید.
این رمز جاودانگی و ماندگاری نوروز را باید در جاودانگی و ماندگاری نهاد خانواده در جامعه شرق جستجو کرد.
نوروز از معدود آئینهایی است که در آن رابطة انسان و طبیعت و پاسداری از محیط زیست متجلی میشود.
آئینهای
نوروزی آن چنان در دل مردم نشاط میآفریند که از گذشته دور تا کنون نه
تنها از بین نرفته بلکه بر شکوه آن افزوده شده است. کمتر آئینی را میتوان
یافت که ضمن برخورداری از جنبههای مردمی توانسته باشد بر روح و جان مردم
ریشه دواند.
آئینی است توحیدی که هم ویژگیهای مردمی و انسانی در آن
وجود دارد و هم آئین دینی و مذهبی پنداشته میشود. این آئینها که از دورة
باستان در قلمرو امپراتوری ایران پدیدار شد، شکل گرفت و جاودانه شد، پس از
اسلام نیز به حیات روحانی خود ادامه داد.
دین اسلام هر آنچه روشها،
باورها و آیینهایی که مخالف با اندیشههای اسلامی بود، در قلمرو خود منسوخ
کرد. ولی نوروز با تمام قدرت خود ماندگار شد. راز این ماندگاری چیزی نبود
جز ویژگیهای آئینی آن که مظاهر شرک و بت پرستی در آن نبود.
هر چند ایران زمین سرزمین بت پرستی نبود. اینجا همیشه تاریخ سرزمین توحیدی بوده است.
قلمرو جغرافیایی نوروز
قلمرو
جغرافیایی حوزه نوروز در ناحیه کم آب کره زمین واقع شده است. این قلمرو
منطبق است با عرض های بین مدار راس السرطان(23 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی)
تا مدار 50 درجه عرض شمالی در نیمکره شمالی و نصف النهارات 20 درجه تا 80
درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ، نیمکره شرقی.
در اینجا آب ارزش بسیار دارد و حیات انسان و طبیعت مستقیما بدان وابسته است و با یکدیگر پیوند عمیق دارند.
آب:
در
کتیبه بیستون آمده است که اهورمزدا این سرزمین را از خشکسالی، جنگ و دروغ
در امان نگاهدارد. آب از دیگر عناصر مهم نعمتهای خداوندی است(و هر چیز زنده
را از آب قرار دادیم-قرآن کریم) که در عرصه جغرافیایی حوزه نوروز گرامی
داشته می شود و تنگ بلور با آب زلال و ماهی قرمز نشان زندگی و حیات شاداب
است. در آیین زرتش گفته آمده است: هر کس در آب تف بیاندازد گناهکار است.
دین اسلام نیز ارزش زیادی به آب قائل است و بهشت وعده داده شده خداوند یکتا
در قران کریم جایی است که نهرهای فراوان آب زلال در آن جاری است و باران
نعمت الهی است که به امر خداوند بر زمین می بارد و به اذن پروردگار دانه را
در خاک می رویاند و تازه شدن طبیعت در هر سال بعد از زمستان سخت، نشانه و
نمادی از رویش و حیاتی دوباره برای انسان و نشان رستخیز است.
آئین نوروزی سپاسگزاری بدرگاه یزدان است، به پاس نعمت هایی که در اختیار انسان گذاشته است.
با
نگاهی به آئینهای نوروز از جمله خانه تکانی پیش از عید، چارشنبه آخر سال،
سفره هفت سین، مراسم تحویل سال، دید و بازدیدهای نوروزی، دیدار از
بزرگترها، سرکشی به بیماران، یاری رساندن به تنگدستان، آشتی دادن کسانی که
با هم قهر بوده اند، اهدای عیدیانه، و مراسم سیزده بدر، همه به نحوی با
روابط انسان و طبیعت و روابط بین انسانها وابسته ست.
آیین های پیشواز از نوروز:
- خانه تکانی
- نوروز خوانی
- چارشنبه سوری
- تهیه سمنو
- سفره هفت سین
- سال تحویل
آیینهای های نوروزی:
- میرنوروزی
- دید و بازدید
- بازیهای نوروزی
آیینهای بدرقه نوروز:
سیزده بدر و چارده بدر
- خانه تکانی؛ نخست درهم ریختگی ، سپس نظم و نظافت
- بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
- فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
- تمام خانه برای نظافت زیر و رو میشد. در بعضی از نقاط ایران رسم بود که حتا خانهها را رنگ آمیزی میکردند و اگر میسر نمیشد، دست کم همان اتاقی که هفت سین را در آن میچیدند، سفید میشد.
- اثاثیهی کهنه را به دور میریختند و نو به جایش میخریدند و در آن میان شکستن کوزه را که جایگاه آلودگیها و اندوههای یک ساله بود واجب میدانستند.
- ظرفهای مسین را به رویگران میسپردند. نقرهها را جلا میدادند. گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک میکردند. فرش و گلیمها را از تیرگیهای یک ساله میزدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان، فروهرها (ریشهی کلمهی فروردین) در این روزها به خانه و کاشانهی خود باز میگردند، اگر خانه را تمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال میشوند و برای باز ماندگان خود دعا میفرستند و اگر نه ، غمگین و افسرده باز میگردند. از این رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشک و عنبر میسوزاندند و شمع و چراغ میافروختند.
نوروزخوانی یا بهارخوانی
این
آیین در هر منطقه ای با نام ویژه ای انجام می شود. البته در برخی نقاط
کاملا به فراموشی سپرده شده ولی در مناطق دیگری مانند استان های شمالی هنوز
اجرا می شود. می توان گفت حاجی فیروز یا عمونوروز خود یک نوروز خوان است.
در
استان مازندران معمولا 15روز قبل فرارسیدن عید، نوروز خوانان به روستاها
می روند و با خواندن اشعار و ترانه های محلی سال نو را مژده می دهند.
در
بین این گروه یک نفر ساز می زند و دیگری می خواند و نفر سوم که کوله کش یا
بارکش خوانده می شود به در خانه اهالی رفته و از آنها هدیه دریافت می کند.
آیین بهارخوانی در سالهای گذشته بیشتردر نواحی شمالی و جنوبی استان البرز،
مازندران، گیلان، تالش و دیلمان، کومش و طالقان رواج داشت ولی اکنون به
شکل پراکنده در روستاهای دوردست این مناطق مشاهده میشود.
در بین این
گروه یک نفر ساز می زند و دیگری می خواند و نفر سوم که کوله کش یا بارکش
خوانده می شود به در خانه اهالی رفته و از آنها هدیه دریافت می کند.
آیین
بهارخوانی در سالهای گذشته بیشتردر نواحی شمالی و جنوبی استان البرز،
مازندران، گیلان، تالش و دیلمان، کومش و طالقان رواج داشت ولی اکنون به شکل
پراکنده در روستاهای دوردست این مناطق مشاهده میشود.
درآذربایجان
شرقی بیشتر نوروزخوانی ها مخصوص «سایاچی» ها بود که در روستاها و شهرها
آمدن نوروز را مژده می دادند. دو سه روز مانده به عید، جوانها به در خانه
ها رفته، در می زدند و پشت در شعری میخواندند، یکی از آنها دامنی به تن
داشت تا هدایای مردم را در دامنش جمع آوری کند.
مراسم نوروزخوانی در مازندران
نوروز
خوانان معمولا" پانزده روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به داخل روستاها
میآیند و با خواندن ترانههای محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده
میدهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر
ساز میزند، نفر دیگر که به آن کوله کش (بارکش) میگویند به در خانههای
مردم میرود.صاحب خانه نیز با دادن پول ،شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود، و
کشمش و .... از آنان پذیرایی میکند .
نوروز خوانی در تالش
در
این آیین باستانی چاووش خوانان محلی تالش با خواندن اشعاری در وصف بهار در
خیابان ها و معابر ، رسیدن نوروز باستانی را به مردم خبر می دهند و آنها
را برای میزبانی بهار آماده می سازند.
پیچیدن صدایی حزین و دل انگیز ترنم فرا رسیدن فصلی از تحول و نورستگی و طراوت و شادابی را در گوشه و کنار شهر خبر می دهد.
با این آواها و نواهای فرح بخش ، تالشان این کهن فرهنگان گوشه شمال غربی گیلان زمین به استقبال سال جدید و نوروز باستانی می روند.
در
آذربایجان غربی نوید سال نو را «تکم چی» ها بر عهده داشتند. «تکم» در زبان
آذری یعنی «بُز نرِ من» و به گرداننده این آیین «تکم چی» می گفتند.
تکم
چی پیکره چوبی بزی را که پوست بزغاله بر آن کشیده بود و دو شاخ برسرش
گذاشته بود، به همراه یک نفر دیگر (توبره کش) به روستاها می رفتند و با
چرخاندن بزچوبی و خواندن اشعاری در حالی که کودک و بزرگ در پی آنها روان
بودند، مژده فرارسیدن نوروز را می دادند و ازمردم هم هدیه می گرفتند.
چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری به روایت شاهنامه فردوسی
سور
به معنای میهمانی و جشن می باشد. براساس سروده های پیروز پارسی، حکیم
فردوسی، سیاوش فرزند کاووس شاه در هفت سالگی مادر را از دست می دهد. پادشاه
همسر دیگر را برمی گزیند، سودابه که زنی زیبا و هوسباز بود عاشق سیاوش می
شود.
سودابه در اندیشه بود تا به گونه ای سیاوش را به کاخ خویش می
کشاند. سودابه مهر و عشق خود به سیاوش را باو می گوید و همزمان به او نزدیک
می شود و او را در آغوش کشیده و می بوسد.
سیاوش با خشم و اضطراب و
دلهره به نامادری خود می گوید که او را مانند مادر می داند و از این کار
شرم دارد. سیاوش خشمناک از جای برخاسته و عزم خروج از کاخ سودابه را می
کند. سودابه که از برملا شدن واقعه بیم دارد و فریاد می کند و درست بسان
افسانه یوسف و زلیخا دامن پاره کرده و گناه را به سیاوش متوجه می کند.
در
پی جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از
سیاوش توضیح می خواهد. سیاوش به پدر می گوید که پاکدامن است و برای اثبات
آن آماده است تا از میان آتش عبور کند. آتشی هنگفت افروخته می شود. سیاوش
به تندرستی و چاپکی و چالاکی به همراه اسب سیاهش از آتش عبور کرده و تندرست
از آن بیرون می آید.
این اتفاق و آزمایش عبور از آتش در بهرام شید (سه
شنبه) آخر سال روی داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید (جمعه یا آدینه)
جشن ملی اعلام شد و در سراسر کشور پهناور ایران به فرمان کیکاووس سورچرانی و
شادمانی برقرار شد و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره
ایرانیان واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را به یاد سیاوش و پاکی او
با پریدن از روی آتش جشن می گیرند.
- پاس دارم آتش جاوید را
- یادگار فطرت جمشید را
- چند روزی مانده بودش تا به عید
- آمد آتش در چنین روزی پدید
- بهر او آتشگهی آراستند
- از پلیدی و سیاهی کاستند
- پس ازآن هر روز در روزی چنین
- جشن سوری بوده در ایران زمین
- تا که آتش را پرستاری کنیم
- از اهورا طلب یاری کنیم.
- هفت سین
- سبزه
در
مراسم نوروز سبزکردن گندم در یک بشقاب جزو سنت معمول است که در تمام
کشورهایی که در حوزه نوروز قرار دارند بدون هیچ گونه تفاوتی انجام میگیرد.
سبزی گندم نشانه احترام به طبیعت و رستنی است. از طرفی گویای این
واقعیت است که برای پاسداری از نعمات الهی باید آن را عزیز داشت. در آئین
زرتشت آمده است که «هر کس که گندم میکارد راستی میافشاند». زحماتی که
دهقان برای رویاندن گندم می کشد عبادت شمرده می شود.
سمنو (سومنک/سومه لاک)
- سمنو نماد برکت و روزی با حرمت تمام به عنوان عنصر اصلی آئین های نوروزی در تمام گستره جغرافیایی نوروز در کنار سبزه از واجبات سفره نوروزی و هفت است. در آسیای مرکزی سمنو را در خانه ها می پزند و آن را بین دوستان و همسایگان به عنوان احسان توزیع می کنند.
- در تاجیکستان زنان و دختر هنگام تهیه سمنو دسته جمعی می خوانند:
- سمنک در جوش، ما کفچه زنیم،
دیگران در خواب، ما دفچه زنیم!
- سمنک بوی بهار است،
- سمنک رمز بهار است،
- عید نوروزی مبارک!
- عید نوروزی مبارک!
- سمنک در جوش ما کفچه زنیم،
- دیگران در خواب ما دفچه زنیم!
سمنو عنصر حیات بخش سفره هفت سین
سمنو
که یکی از عناصر اصلی سفره هفت سین است، از آرد جوانه گندم تهیه میشود
همان گندمی که با خوردن آن آدم از بهشت رانده شد و در زمین مستقر و سرآغاز
حیات بشر در زمین شد.
سمنو سرشار از ویتامین «ئی» است که اکسیدانی قوی و بی اثر کننده رادیکالهای آزاد در بدن است.
سمنو
علاوه بر آن دارای انواع ویتامینهای «بی» است که مصرف آن ضمن تأمین کالری
برای حفظ جوانی، سلامتی و رفع افسردگی بسیار مفید بوده و ضد پیری است.
در این حوزه گندم و در نهایت نان دارای ارزش مادی و معنوی بسیار است.
حرمت گندم و نان
- تکه نان را کسی زیر پا نمیگذارد.
- نان کسی را نمیبُرّند و به گرسنه نان میدهند و هزاران پند و امثال حکم در باره نان گفته شده است.
- گندم سبز زینت بخش سفره هفت سین است. هم نعمت و هم سبزی است.
- از قول پیامبر اسلام گفته شده است که نگریستن به رنگ سبز بینایی را تقویت میکند، چیزی که امروزه جهان علم بدان باور رسیده و آن را توصیه می کند.
- آئین نوروز چنان با اسلام در آمیخت و با آن عجین شد که امام ششم شیعیان آن را آئینی مبارک و مقدس برشمردند و پیروان خود را به برگزاری و بزرگداشت آن دعوت کردند.
سیب میوه ای بهشتی
- سیب یکی از سالم ترین و مفیدترین میوه هایی است که دارای آهن زیادی است.
بنا
به روایات مذهبی این میوه بهشتی قبل از آفرینش انسان در بهشت وجودداشته
است. این میوه خوش طعم به رنگها، اندازه ها وطعم های مختلفی وجود دارد که
از نظر طبی خواص مشابهی دارند.
عطاران قدیم شربت ها ودم کرده های
گوناگونی از سیب را برای درمانهای مختلف تجویز می کرده اند که معروفترین
آنها (شربت سیب شاه شاپور) می باشد که در ترکیب آن از گل گاوزبان، زعفران،
سنا و... استفاده می شده است.
عده ای نیز معتقدند «یک سیب صبح و یک سیب شب، طبیب را دور نگاه می دارد».
سیب خاصیت تقویت کننده اعصاب و آرام کننده دارد. سیب داروی سینه است. سیب، عطش را نیز برطرف می کند.
سیر، معجزه طبیعت
- سیر داروی خوبی برای بی خوابی، تب، فلج و رعشه به شمارمی آید. سیر باعث رقیق شدن خون و کاهش فشارخون، پایین آمدن چربی و قندخون می شود. در طب سنتی مصرف سیر را درمعالجه تمام بیماریهایی که دراثر بدی جریان خون و فشار خون پیدامی شود، مفید می دانند.
- مصرف سیر به علت وجود گوگرد فراوان درآن و سایر ترکیبات آن، یک ضدسم و تقویت کننده واقعی است.، سیستم ایمنی را فعال می سازد و تعداد سلولهای کشنده طبیعی بدن را که مسؤول کنترل سرطان هستند، زیادمی کند.
- مطالعات نشان داده که سیر یک عامل ضدسرطان است و از ایجاد بعضی از ژنهای عامل سرطان در شکم پیشگیری می کند. همچنین سلولهای کبد و مغز را محافظت می نماید. بهترین و مؤثرترین نوع مصرف سیر، استفاده از سیر تازه و خام و به صورت له شده می باشد.
سنجد میوه فراموش شده!
- سنجد ازنظر غذایی کم کالری است و برای اطفال سازگار و مقوی معده و مانع از اثرات صفرا می باشد. طب گیاهی در مورد خواص درمانی سنجد می گوید:
- سنجد از ریخته شدن بادنزله به درون بینی پیشگیری می کند. مصرف سنجد برای درمان وجلوگیری از عوارضی مثل زخم روده، سرفه های حاد گرم، سردرد و اثر رطوبت نافع است.
- شکوفه سنجد بسیار خوشبو است، در شیرینی پزی کاربرد دارد و محرک است.
- سنجد مقوی قلب و برطرف کننده تب و لرزهای سرد در بیماریهای سینه مثل تنگی نفس، زخم ریه و عوارض دماغی محسوب می شود.
- سنجد برای درمان بیماری های کبدی عبارتند از: استسقاء، زردی و یرقان مفید است و سنجد پخته شده به طور کامل (پوست - گوشت - هسته) در روغن زیتون به صورت خوراکی جهت درد مفاصل، خارش پوست و رشد مو توصیه شده است.
- میر نوروزی
- میر نوروزی یکی از مراسم مربوط به جشن نوروز بود که در ایران مقارن با بهار انجام میدادند. در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب میکردند و فرمانرویان و حکام محلی، برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهدهاش میسپردند.
- در مدت امارت موقتی میر نوروزی ظاهراً عنان اختیار را به دست وی سپرده و اوامر او را رعایت کرده و لازم الاجرا میدانستهاند. پس از انقضای ایام نوروز پادشاهی او نیز به پایان میرسیدهاست.
- از آغاز تا انجام دوره حکومت سپنجی (حکومت عاریتی) حق هر گونه خندیدن یا تبسم از میر نوروزی سلب میشد و وظیفه همگان این بود که در صورت مشاهده کمترین خنده یا تبسم از میر وی را از مقام خلع کنند. بزرگان شهر نیز امکانات گوناگون و شمشیر و خنجر و و انواع وسایل مورد نیاز را در اختیار وی و یارانش میگذاردهاند و مردم شهر هم دستورهای میر را که بسیاری از آنها در جهت فراهم ساختن شادی و نشاط و سرگرمی عموم و خنداندن طبقات مردم صادر میشده، به طیب خاطر اجرا میکردهاند.
- که بیش از پنج روز نیست حکم میر نوروزی(حافظ)
- رسم میر نوروزی، یعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در این رسم به قصد تفریح کسی را از طبقههای پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی بر میگزیدند و سلطان موقت بر طبق قواعدی اگر فرمانهای بیجا صادر میکرد، از مقام امیری بر کنار میشد.
- نظیر این جشن در بابل و در بین ملل دیگر نیز مرسوم بود.
- نشانی از این رسم را در اثر سروانتس به نام دن کیشوت نیز ملاحظه میکنیم. قهرمان داستان را که علیالظاهر سفیه و ابله است در شهری لباس شاهان میپوشانند که چند روزی حکومت کند و مردمان تفریح نمایند.
- همچنین از شواهد چنین بر میآید که انتخاب میر نوروزی نه تنها در نقاط ایرانیان در سرآغاز سال نو مرسوم بوده بلکه پا به پای گسترش آئین نوروزی در قلمرو اسلام که به وسیله ایرانیان انجام میگرفته، برگزیدن میر نوروزی در برخی از کشورها از جمله مصر نیز رواج عام یافته بودهاست.
نوروز و ادبیات
- در آثار تمام شاعران حوزه نوروز به نحوی به عید نوروز و آئینهای آن اشاره رفته است.
- حکیمان، سخنوران و بزرگان علم و ادب ایرانی هم چون فردوسی طوسی، ناصر خسرو قبادیانی، حکیم عمر خیام، سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، نظامی گنجوی، منوچهری دامغانی، و بسیاری دیگر در وصف بهار و نوروز سخن گفتهاند.
- در این قلمرو کمتر شاعری را می توان یافت که در باره وصف نوروز سخن نگفته باشد.
نوروز در سرزمینهای جهان ایرانی
تاجیکستان:
با
شکوهترین و گسترده ترین آیینهای نوروزی در تاجیکستان برگزار می شود. این
آیینها که با نمایشهای خیابانی، چوگان بازی، بزکشی، کشتی گیری، سمنو پزی،
ارائه صنایع دستی، برگزاری نمایشگاههای محصولات کشاورزی و دامی در میادین
شهرها و روستاها و در میدانگاهها در سراسر این کشور آریایی تبار و تاجیک
زبان به جشنی سراسری تبدیل می شود.
افغانستان:
زیباترین
و ماندگارترین جشن نوروزی که آیینی فراگیر و گسترده است، به عنوان آیینی
دینی در مزار شریف افغانستان(مرکز ولایت بلخ) برگزار می شود.
میله گل سرخ
- «میله» یا «جشن گلسرخ»، جشن و مراسم ملی و آیینی باشکوهی است که همه ساله، مصادف با نخستین روز سال نو، یعنی در عید نوروز در شهر مزارشریف افغانستان و در جوار حرم منسوب به حضرت علی(ع) در این شهر برگزار میشود.
- یکی دو ماه قبل از این مراسم؛ بیرق مخصوص اینروز که بسیار بزرگ، سنگین و باشکوه است آماده میشود. بیرقی که تودههای مردم آن را «ژندهی مولا» مینامند.
- ظروفِ خاص این مراسم، با قلع سفید شده و دستههای برگزار کننده از حومهی شهر مزارشریف، به ویژه دهکدهی «تاشقرقان»، خود را آماده میکنند.
- از هفتهها قبل حرم حضرت علی(ع) در مزارشریف غبارروبی میشود. درها رنگآمیزی شده و گلدانها و ظروف تزیینی در مکانهای خود نصب میشوند.
- مسؤولان برگزاری مراسم برای پذیرایی دههاهزار زایری که در آنروز از خود شهر و از دیگر نقاط افغانستان و حتی جهان به آنجا میآیند، آماده میشوند.
- بسیاری از مقامات مهم محلی و دولتی حتی از کابل خود را به مزار میرسانند.
- جشن گلسرخ تا چهل روز ادامه مییابد. بدین معنی که بیرق در جای خود مستقر شده و تا چهل روز که روزهای خاصی از آن ویژه زنان و دختران افغانی است، مردم به زیارت بیرق آمده و آن را میبوسند و گاه نخ و پارچهای به آن میبندند.
- سنتها و رسومی نیز ویژهی این چهل روز وجود دارد که به مرور انجام میشود. پس از آن «ژندهی مولا» به مکان امنی منتقل میشود تا سال بعد دوباره برای جشن گلسرخ آماده گردد.
- ترانه افغانی «ملا ممد جان» مربوط به همین ایام در شهر مزار شریف است.
- سرود ملامحمدجان در بیان سوزِ دل عایشه، دختر عاشقی است که نذر گرفته در ایام نوروز به مزار شریف برود و در جوار آرامگاه مولا علی دعا کند، تا آرزویش که رسیدن به ملامحمدجان است برآورده گردد.
- کردها احیا گران نوروز در جهان ایرانی
- نوروز در ترکیه خاص نواحی شرقی آن کشور است و از اعیاد ملی کردها محسوب می شود.
- در شهرهای جنوب شرقی ترکیه، مانند دیاربکر، اورفا، ماراش، و مرسین، نوروز مراسم باشکوهی دارد که بیشتر نماینده و منعکس کننده فولکلور مردم آن نواحی است.
- از ویژگی های آن یکی نواختن پر سر و صدای سورنا و دهل و دیگری ایراد سخنرانی های آتشین در کنار کپه های آتش است.
- این آئین ها در میدان های بزرگ و اصلی شهرها و روستا ها برگزار می گردد و جمعیت انبوهی از زن و مرد، در حالی که دست هم را می گیرند، به دور کپه های آتش به رقص و پایکوبی می پردازند.
- در خانه ها پختن شیرینی های خانگی و غذا های خاص نوروز از سنت های دیگر مراسم نوروزی است.
- آوارگی کردها در در جان به سبب نابسامانی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنان در سوریه، ترکیه و عراق، سبب پراکندگی آنان در بسیاری از سرزمینهای بیگانه بیرون از قلمرو نوروز شد. آنان برای پاسداری از هویت خویش فرهنگ کردی(زبان، پوشاک، خوراک و آیینهای ملی) خود را زنده نگهداشتند. از این رو نوروز را با گرمی و زیبایی در سرزمینهایی که در آن ماوا گرفته اند برپا داشتند. به همین جهت مردمان دیگر سرزمینها با رمز و راز نوروز آشنا شدند.
- نوروز در بین ترک زبانان
نوروز در ترکیه
- عثمانیها نوروز را به عنوان یکی از ایام معدود جشن میگرفتند و مراسمی در کاخ سلاطین برپا میکردند در این روز حکیم باشی معجونی را که «نوروزیه» نامیده میشد و با افزودن مشک، عنبر و سایر عطریات فراهم میآمد، به هنگام ورود آفتاب به برج حمل د رکاسههای چینی سرپوش دار تقدیم سلطان میکرد، نزدیکان سلطان از جمله همسران و دختران وی نیز نصیب خود را از این معجون میگرفتند.
نوروز در جمهوری آذربایجان
- بر طبق آداب و رسوم در روزهای پیش از عید نوروز، نظافت و گردگیری از خانه و حیاط و کاشتن درخت و از این قبیل امور انجام میشود.
- مردم در خانه ها به نظافت گسترده و همه جانبه می پردازند. لحافها و تشکها و قالی و قالیچه و گلیم جاجیم و زیراندازها را در آفتاب می گسترند و لوازم خانه را در داخل حیاط در معرض نور آفتاب قرار می دهند تا ناپاکیهای آن ها زدوده و از میان برود. خانه و حیاط خانه را با جارو می روبند و در پایان کار، جاروی کهنه را می سوزانند. باغچه منازل را سر و سامان می دهند و درختان میوه و بوته های گل را هرس می کنند. پای درختان را بیل می زنند، جویها را لایروبی و باغها را آبیاری می کنند.
چارشنبه های آخر سال
- در جمهوری آذربایجان در هر یک از چارشنبه های ماه اسفند(بایرام آیی)، مراسم شب چارشنبه های آخر سال را بر گزار می کردند. هر یک از این چارشنبه ها بر هر یک از عناصر چارگانة «آب»، «باد»، «آتش» و «خاک» استوار بود. هر کدام از این چارشنبه ها را به نام همان عنصر حیاتی به نام «سو چرشنبه سی» (چارشنبة آب)، «اود چرشنبه سی» (چارشنبة آتش)، «یئل چرشنبه سی» (چارشنبة باد)، و «تورپاق چرشنبه سی» (چارشنبة خاک) با مراسم و آیینهای ویژة همان چارشنبه برگزار می کردند.
- بنا به باورهای کهن، در هر یک از این چهارشنبهها یکی از عناصر چهارگانه طبیعت «زنده میشد» و در ارتباط با خلاقیت هنری، هر چهارشنبهای در جلد انسان تصور میشد و مردم شادمانیها و مراسم بزرگی ترتیب میدادند
کوسه بازی
- در روزهای عید یکی از پسندیده ترین نمایشها، نمایش «کوسا - کوسا» (کوسه بازی) است. کوسه نماد زمستان، و بُز نماد بهار است. دادن نقش زمستان به کوسه برای نشان دادن نبود محصول، سبز نشدن غله، قحطی و کسادی زمستان است.
- دادن نقش بهار به بز نشانهای است از اینکه بهار نیز چون بز زاینده است.
- بز به انسانها گوشت، شیر، مو، چربی و سوخت حیوانی می دهد و بزغاله می زاید.
- پیروزی بُز بر کوسه نشانة پیروزی بهار بر زمستان است.
تهیه سمنو
- یکی از ملزومات سفرة نوروزی، سمنو است. سمنو نشانة سبزی و فراوانی است. سمنو اشارهای است بر زنده شدن طبیعت، غرق شدن دشتها در گل و سبزی، برگ دادن درختان، و فراوانی سال آینده. سمنو همچنین یکی از عزیز ترین خوراکی های نوروز است.
- حلوای سمنو، همچنین سوغاتی عید برای خویشاوندان و نزدیکان و دوستان و همسایگان فرستاده می شود.
- سمنی آی سمنی ساخلا منی
- هر ایلده من گؤیَردَرَم سنی
- سمنو آی سمنو مرا نگهدار. همه ساله تو را سبز خواهم کرد
ازبکستان
- در گذشته نوروز جشن جوانان بود و روز اظهار عشق. جوانان، سیب، انار، تخممرغهای رنگ کرده و شیرینی بسوی دخترانی که دوست داشتند پرتاب میکردند و به آنها «کشمش» و حلوا (نوعی شیرینی ساخته شده از تخمه آفتابگردان) ارسال میکردند.
- در طول زمان، این جشن رفته رفته اهمیت دینی یافت و به حضرت محمد (ص) پیامبر نسبت داده شد، هنگامی که او از سوی دشمنان مورد آزار قرار گرفت و مکه را در ماه محرم بسوی مدینه ترک گفت. به عنوان سپاسگزاری برای حیات او، مردم جشن گرفتن نوروز را به عنوان سال نو آغاز کردند.
- پختن غذای سنتی «سومهلک» (سمنو) را در این روز که در ارتباط با نام فاطمه بیبی (حضرت فاطمه زهرا «س») دخت حضرت محمد (ص) است، رواج دارد. افسانههای بسیاری درباره منشأ این سنت نوروزی وجود دارد.
- در شهرهای سمرقند و بخارا و ترمذ جشن نوروز با شکوه بیشتری نسبت به دیگر مناطق ازبکستان برگزار می شود.
- در اثنای برگزاری نوروز، هنرمندان موسیقی هنرنمایی میکنند، در میادین بزرگ و کوچک در شهرها، یک فرد لوده، «اسکییاچی» (با شوخی و خنده)، مردان نیرومند و بندبازان، مهارتهای خود را به نمایش میگذارند.
- در خیابانها و گذرگاهها، مردم این فرصت را خواهند داشت که از غذاها و خوردنیهای خوشمزهای که برای این جشنها به مردم تعارف میشود، بهرهمند شوند.
- در میان این خوراکیها، آنهایی که از آرد تهیه شده(سنبوسه)، و میان آنها از پیازهای بهاری پر شده است، لذیذتر است.
- در ازبکستان نوروز آئینی عمومیت یافته و سنتهای تازهای برقرار شده است.
در ترکمنستان
- «عید نوروز» به نشانة احیای دوبارة آداب و رسوم دیرینة مردم ترکمنستان است. این عید که سالهای سال در این سرزمین دوام داشته، باعث شکوفایی آداب و رسوم دیرینه میشود.
- در بین ترکمنها ضرب المثل معروفی هست که میگوید «یلینگ گلنی نوروز دن بللی» (نوروز فرارسیدن سال نو را نوید میدهد).
- استفادة عامة مردم ترکمن از این ضرب المثل، حاکی از درجة بالای اهمیت به این عید ملی میباشد. عید نوروز جشن کشاورزانی محسوب میشود که آذوقة مردم را تأمین میکنند و به همین دلیل بوده که کشاورزان دامنههای کوه «کپت داغ» و همچنین کنارههای آمودریا آن را با عظمت خاصی جشن میگرفتهاند، البته بعدها این تأثیر به مناطق دامداری نیز رسیده است.
- پارهای از آیین ها و جشنهای نوروزی که خاص ترکمنهاست، به این جشن حالت ملی میدهد.
در قزاقستان
- مردم قزاق در نوروز، لباسهای نو و سفید میپوشند، مردان هنگام دیدار دست میدهند و سینههای خود را به هم میچسبانند. این سنت را قزاقها توس سوتیسترو مینامند. زنها نیز یکدیگر را آغوش میگیرند. این کار بر اساس یک اعتقاد انجام میشود؛ آنها عقیده دارند سینه پشت و پناه عمر آدمی است و دو دست چشمه عمرش. در هنگام این عمل، مردم عید را نیز به یکدیگر تبریک میگویند و برای هم طول عمر و سلامتی آرزو میکنند و این جملات را به زبان میآورند: نوروز با برکت باشد و دیو بلا را از میان مردم بردارد.
- در نوروز از هفت ماده غذایی، نوروز کوژه (کوژه یعنی آش) تهیه میشود. این هفت ماده غذایی عبارتند از: برنج، گندم، گوشت اسب، سر گوسفند، شیر، هویج و پیاز.
- قزاقها معتقدند اگر هنگام تحویل سال خانه تمیز باشد، افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نخواهند شد.
- این ضربالمثل در بین آنها رایج است که میگویند «برکت از همان آغاز شروع میشود» لذا چنانچه سال نو خوب شروع شود، پایانش هم بد نخواهد بود.
نوروز در پاکستان
- درپاکستان نوروز را «عالم افروز» مینامند، یعنی روز تازه رسیده که با ورود خود جهان را روشن و درخشان میکند.
- در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نا مناسب پرهیز نموده و با نواختن و نوازش یکدیگر با احترام و اخلاص یکدیگر را نام میبرند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبانهای اردو، دری و عربی در این ایام مرسوم است که بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان میشود.
- پاکستانیها بر این باورند که مقصد نوروز، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا که آزادی و آزادگی، خوشبختی و کامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان مردمان جایگزین میگردد.
- در پاکستان جشن نوروز مصادف 21 الی 23 مارس است معمولا سه روز طول می کشد در خلال این مدت شیعیان معتقدند به اینکه نوروز روز اعلام خلافت بلافصل امیر مومنان حضرت (ع) است.
سلطان نوروز در آلبانی
- بکتاشی ها گروهی از درویشان شیعه علوی هستند که در ترکیه، آلبانی و بالکان پراکنده اند و مانند دیگر فرقه های اهل طریقت علاقه خاصی به علی ابن ابی طالب، امام اول شیعیان دارند. بکتاشی ها تنها ۱۰ درصد جمعیت آلبانی را تشکیل می دهند، «سلطان نوروز» به عنوان یک جشن ملی در آن کشور اروپایی شناخته شد و همه ساله با شکوه برگزار می شود.
- نوروز بکتاشی ها بیش از آنکه مانند ایران جشن طبیعت باشد، آیینی مذهبی است. آلبانی در ایام نوروز آب و هوای بهاری دارد.
- با وجود اینکه بکتاشی ها از نظر فرهنگی و مذهبی عمدتا تحت تاثیر فرهنگ ترک قرار دارند، ولی به خاطر شیعه بودنشان از یک سو و خراسانی بودن حاجی بکتاش، رهبر آنها، از سوی دیگر رابطه خاصی با ایران دارند.
شم النسیم
- گرچه در کشورهای عربی ظاهرا جشن نوروز وجود ندارد، ولی مردم مصر، سوریه و لبنان در آغاز بهار سنتهایی دارند که با آئین های بهاری ایران و کشورهای مجاور شباهت دارد و گویای آئینی تاریخی در حوزه تمدن کشورهای عربی است.
- در مصر و به خصوص در مصر علیا همه مردم خواه مسیحی یا مسلمان جشنی برگزار می کنند که آنرا «شم النسیم» می نامند. این مراسم یک نوع جشن بهار است و اگر «شم النسیم» را تحت اللفظی ترجمه کنیم، معنی آن چیزی می شود مثل «هواخوری» یا بهتر بگوییم «از نسیم لذت بردن»
- با وجود شباهتهای زیاد با نوروز و سیزده بدر، شم اانسیم تفاوت عمده ای با نوروز دارد چرا که زمان برگزاری آن هر سال تغییر می کند ولی تقریباً همیشه در هفته اول فروردین برگزار می شود.
جهانی شدن نوروز
- پس از سال ها انتظار و ارائه درخواست ثبت جهانی نوروز به سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) سرانجام هشتم مهر ماه 1388 مهمترین جشن باستانی ایرانیان به ثبت جهانی رسید.
- درخواست ثبت نوروز به عنوان میراث غیر ملموس جهانی تقاضای مشترک کشورهای ایران، هند، جمهوری آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، پاکستان و ترکیه بود.
- ثبت جهانی نوروز با نمایندگی ۷ کشور از کشورهای برگزار کننده این مراسم و مدیریت ایران، در ابوظبی پایتخت امارات متحده عربی انجام شد.
49310
8942299