زهرا تالانی: تصادف اول مربوط به یک پورشه زرد رنگ در حوالی پل صدر بود که ابتدا اعلام شد خودرو برای پسر قلعه نوعی است، اما چند ساعت بعد هوتن قلعه نوعی پسر سر مربی تیم استقلال در گفت وگو با رسانه ها اعلام کرد که در سلامت کامل به سر می برد و خودرویش را به شخص دیگری فروخته بوده و چون هنوز کارهای نقل و انتقال سند را انجام نداده است باعث شده تا این شایعه به وجود بیاید که فرد فوت شده پسر سرمربی استقلال است. (اینجا) اما بعد مشخص شد که مالک فرد دیگری بوده است. (اینجا) 

همزمان با آن، تصادفی در نقطه دیگری از شهر رخ داد که چند جوان سوار یک B.M.W با سرعت نزدیک به ٢٠٠ کیلومتر اتوبان را طی می کردند که به دلیل عدم کنترل با خودرو دیگری تصادف کرده و به واسطه نبستن کمربند هر ٤ نفر از خودرو به بیرون پرت شده و یکی از آنان از بالای بزرگراه به داخل بزرگراه دیگر سقوط کرده و کشته می ‌شوند.

این دو اتفاق همزمان موجی را در شبکه های اجتماعی به وجود آورد و درست همان اتفاقی که در مورد صفحه فیس‌بوک لیونل مسی ستاره آرژانتینی تیم فوتبال بارسلونا افتاد، بازهم تکرار شد.عده زیادی از جوانان نسبت به فاصله طبقاتی و تغییر سبک زندگی اعتراض های خود را در فضای مجازی اعلام کردند. آنها به صفحه اینستاگرام این افراد رفته و با نظرهایی که پایین عکس‌های آنها نوشتند، همه را تعجب‌زده کردند؛ وجه مشترک تعداد زیادی از این نظرها هم یک موضوع بود: اعلام رضایتمندی از مرگ جوانانی که «با پول پدرهایشان، ماشین‌های گران سوار می‌شوند و با ویراژ در خیابان‌های تهران، جان بقیه را به خطر می‌اندازند.»

تعدادی از آنها هم درگیری‌ لفظی داشتند ومی خواستند: «به جای این حرف‌ها برای این دختر جوان فاتحه بخوانند.» امامعترضان نسبت به سبکی از زندگی اعتراض داشتند که بیشتر به خاطر اقتصاد رانتی به وجود آمده است و در حالیکه عده ای درگیر گرفتن یارانه ٤٥‌هزار تومانی هستند، عده دیگری از بچه پولدارها در خیابانهای تهران با ماشین آخرین مدل دور دور می کنند. (اینجا) 

این موضوع به رسانه ملی هم کشیده شد و در گفت وگوی ویژه خبری درباره آسیب های نوپدید در زمینه ارتباطات در فضای مجازی میزگردی برای آن برگزارشد. در این جلسه، عنوان شد مردم در شبکه های مجازی چون مسئولیت حرفشان را نمی پذیرند چنین اتفاقاتی می افتد.کارشناسان این میزگرد معتقد بودند که باید سواد رسانه ای مردم بالا برود. (اینجا)

برخی جامعه شناسان هم دلیل این حمله ها در دنیای مجازی را حذف طبقه متوسط را مطرح می‌کنند. یعنی معتقدند که در چنین پدیده‌هایی تنها دو طبقه با یکدیگر روبرو هستند. یک طبقه ثروتمند که همیشه در تیررس اتهام است و گروه دیگر، طبقه پایین اقتصادی است که شاید بخشی از آنها، با فشارهای اقتصادی به این طبقه رسیده‌اند. (اینجا) و برای همین است که گاهی بعضی از مرگها که براثر تصادف یا سانحه به وجود می آیند علاوه بر تاثر، تلنگری برافکار عمومی جامعه می زند. (اینجا)

چرا دور دور؟

در یک نظر سنجی که در خبرآنلاین انجام شد (اینجا)، کاربران دلایل متعددی را برای دور دور کردن و به رخ کشیدن خودروهای مدل بالا بیان کردند. آنها عدم بسترهای مناسب برای تفریح جوانان، عدالت اجتماعی وجود ندارد که عده ای را به این روز در می آورد را دلیل این مسئله عنوان کردند. (اینجا) 

در این باره یک جامعه شناس به نام مرتون معتقد است که انحرافات اجتماعی در زمانی رخ می دهند که شرایط افراد برای ورود به راههای مشروع و پذیرفته شده اجتماعی (در این مثال موفقیت مادی) مناسب نیست. او در جایی تبلیغات تجاری تلویزیون را نوعی ایدئولوژی یعنی مصرف گرایی می داند و با طعنه بیان می دارد که یک ایدئولوژی برابر(یعنی مصرف گرایی) توسط تلویزیون به خانه های نابرابر(فاصله طبقاتی) می رود. (اینجا)

به هرحال این حادثه و مسائلی که پس از آن رخ داد، تلنگری برای جامعه بود چون نشان داد که جوانان معتقدند که هم فرصت های مشروع به شکل نابرابر و غیر منصفانه ای توزیع می شود و هم فرصت های نامشروع! در واقع هر دو نوع این فرصت ها در خدمت عده قلیلی قرار می گیرد. و این ای نگرانی دارد چون سرخوردگی، گوشه گیری و عدم تلاش برای تحرک اجتماعی می تواند آسیبای دیگری را به دنبال داشته باشد. جامعه شناسان در این باره معتقدند که مردم و جوانان تمام راهها را برای رسیدن به پیشرفت ثروت می دانند و برای همین وقتی یک نفر را بالاتر از خودشان می بینند که بدون زحمت به این شرایط رسیده حق خودشان می دانند که ناسزا بگویند. (اینجا) 

این حادثه نشان داد که بسیاری از جوانان خودشان را جزو طبقه حاشیه ای جامعه می دانند و در مقابل خود یک طبقه «از ما بهترون» را می بینند. همان طبقه ای که در فرهنگ ایرانی همیشه وجود داشته است و ظاهرا این روزها خودش و ظواهر زندگی‌اش را بیش از پیش به طبقه فرودست می‌نمایاند. 

47232