این نویسنده به خبرنگار ایسنا گفت: گازارما عنوان منطقهای در محله قائمشهر یا همان شاهی سابق است که در آن کارخانه نساجی وجود داشت؛ کارخانهای که مدتی نیزخوابگاه ارتش روسیه بود.
او افزود: «گازارما» بازگوکننده محلهای است که من بخشی از دوران زندگی خود را در آن سپری کردهام. این کتاب به برههای از تاریخ که به دوره رضاشاه برمیگردد و زمانی که کارخانه نساجی در آن شکل گرفت مربوط میشود؛ سال 1339. در این سال در اوایل دوران سلطنت رضاشاه با ابزارآلات فرسودهای که توسط آلمانیها وارد ایران شده بود، کارگران بختبرگشته ایرانی مشغول به کار شدند و محل سکنای آنها خوابگاه باقیمانده از جنگ جهانی اول بود که روزگاری سربازان روسی در آن اقامت داشتند.
او افزود: این محله حتی بعد از اتمام جنگ جهانی اول و خروج موقت متفقین همچنان اسم روسی خود را حفظ کرده بود و کازارما خوانده میشد که به زبان ترکی به آن گازارما میگفتند. گازارما علاوه بر همجواری با کارخانه در مجاورت ایستگاه راهآهن این شهر قرار داشت و آب پسماندههای کارخانه نساجی یکی از معدود آبهایی بود که بچههای میهن من میتوانستند در آن دوره در آن به نظافت بپردازند!
به گفته حیدری، در زمان جنگ جهانی دوم که دوباره روسها به مناطق شمالی از جمله قائمشهر هجوم آوردند در محله گازارما پادگانی درست کردند که این پادگان بعدها به زبالهدانی بدل شد که به آن سالداتخانه میگفتند. اگرچه سالداتخانه هم بعدها جای خود را به مدرسه دخترانهای داد. اما این محل بنا به ضرورتهای ناخوشایند اجتماعی و اقتصادی در زمان رضاشاه رونق گرفت و از سال 73 رفته رفته خالی از سکنه شد و در نهایت براساس اتصال برق دچار حریق شد و از بین رفت!
او افزود: من محله گازارما را براساس نوعی مونوگرافی یا تکنگاری نوشتهام همچنان که پیشتر جلال آل احمد« اورازان» را نوشته بود با این تفاوت که سبک و سیاق من در نگارش با آنچه جلال نوشته تفاوت معناداری دارد چون من زاده این محله هستم و یکی از معدود بازماندگان آن!
انتهای پیام
6439277