خونی که دیده شد و خونهایی که سانسور شد

باشگاه خبرنگاران جوان - کشته شدن یک دانشمند هستهای منتسب به اسرائیل در خاک آمریکا، پیش از آنکه یک پرونده جنایی باشد، به میدان رقابت روایتها بدل شد؛ جایی که سکوت پلیس، بزرگنمایی رسانههای عبری و سابقه نسبتسازیهای مشکوک، بیش از خود گلولهها خبرساز شدهاند.
انتشار خبر تیراندازی مرگبار به «نونو لوریرو»، استاد دانشگاه در آمریکا، در نگاه اول تفاوت چندانی با دهها خبر مشابه نداشت. کشوری که سالهاست با بحران تیراندازیهای مسلحانه دستوپنجه نرم میکند، کم حادثه ندیده است. اما اینبار، یک عنصر اضافی همهچیز را تغییر داد؛ عنوان «دانشمند هستهای منتسب به اسرائیل».از همان ساعات اولیه، خبر از سطح یک حادثه محلی فراتر رفت و وارد چرخهای شد که بیشتر به جنگ روایتها شباهت داشت تا پیگیری یک پرونده جنایی.
ابهامهایی که یکییکی روی هم نشست
درباره این حادثه، اطلاعات دقیق کم است و روایتها پراکنده. زمان وقوع تیراندازی در گزارشها متفاوت ذکر شده، محل دقیق شلیک یکدست نیست و حتی درباره نحوه ورود ضارب یا تعداد گلولهها نیز روایتهای متناقض وجود دارد. در برخی خبرها از شلیک در داخل منزل گفته شده و در برخی دیگر از تیراندازی در ورودی ساختمان.در شرایطی که پلیس آمریکا معمولاً در ساعات ابتدایی چنین حوادثی اطلاعات نسبتاً دقیقی منتشر میکند، این حجم از ابهام غیرمعمول به نظر میرسد.
وقتی عنوانها جلوتر از واقعیت حرکت میکنند
یکی از پررنگترین بخشهای پوشش رسانهای، استفاده مکرر از عنوان «دانشمند هستهای» است. عنوانی که بیش از آنکه توضیح بدهد، سؤال ایجاد میکند. آیا هر استاد دانشگاهی که در حوزه فیزیک، انرژی یا علوم مرتبط فعالیت دارد، لزوماً در پروژههای راهبردی هستهای نقش دارد؟ یا این برچسب، بیش از هر چیز کارکرد رسانهای دارد؟بررسی سوابق منتشرشده از فرد کشتهشده نشان میدهد فعالیتهای او عمدتاً در چارچوب دانشگاهی تعریف میشده است. با این حال، هیچ توضیح شفافی درباره سطح دسترسی یا نقش او در پروژههای حساس ارائه نشده و همین خلأ، دست رسانهها را برای روایتسازی باز گذاشته است.
سکوت پلیس و مطالبهای که بیپاسخ ماند
در حالی که توجه رسانهها به این پرونده جلب شده، پلیس آمریکا ترجیح داده در موضعی محافظهکارانه باقی بماند. نه کنفرانس خبری جدی برگزار شده، نه اطلاعات مشخصی درباره مظنون یا انگیزه احتمالی منتشر شده و نه حتی جدول زمانی دقیقی از روند تحقیقات ارائه شده است.این سکوت، برای افکار عمومی قابل هضم نیست. بهویژه وقتی پای موضوعاتی چون امنیت، دانشگاه و حوزههای حساس علمی در میان است، مطالبه شفافیت بیش از همیشه مطرح میشود.
حافظهای که اجازه فراموشی نمیدهد
برای بسیاری از مخاطبان، این نخستین تجربه مواجهه با چنین روایتهایی نیست. در سالهای گذشته، هرگاه حادثهای امنیتی در غرب رخ داده، دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی تلاش کرده است آن را به بازیگران خارجی، بهویژه ایران، نسبت دهد.ماجرای تیراندازی در استرالیا هنوز در حافظه رسانهای زنده است؛ حادثهای که پیش از تکمیل تحقیقات، با روایتهایی عجولانه به ایران نسبت داده شد و بعدتر بیپایه بودن آن روشن شد. همین سابقه باعث شده روایتهای تازه، با تردید بیشتری دنبال شوند.
آمریکا و بحران تیراندازیهای بیپایان
این پرونده را نمیتوان جدا از بستر کلی خشونت مسلحانه در آمریکا دید. از مدارس تا دانشگاهها، از مراکز خرید تا محلههای مسکونی، تیراندازی به بخشی از واقعیت روزمره این کشور تبدیل شده است. حادثه اخیر در دانشگاه براون نمونهای تازه از این چرخه خشونت است؛ حادثهای که هنوز هم پرسشهای زیادی درباره عامل و انگیزه آن بیپاسخ مانده است.در چنین شرایطی، ناتوانی پلیس و افبیآی در شناسایی سریع و شفاف عاملان، به یکی از محورهای انتقاد داخلی تبدیل شده است.
چرا این پرونده متفاوت دیده شد
پرسش اصلی اینجاست: چرا از میان دهها حادثه مشابه، این پرونده تا این اندازه برجسته شد؟ پاسخ را باید در نحوه روایتسازی جستوجو کرد. تمرکز بر هویت فرد کشتهشده، پیوند دادن ماجرا با اسرائیل و استفاده از کلیدواژههای حساس، همه نشان میدهد این حادثه فراتر از یک خبر جنایی ساده دیده شده است.در چنین فضایی، خود حادثه به حاشیه میرود و روایتها به متن میآیند.
رسانههای عبری و داستان ناامنی
در روزها و هفتههای اخیر، رسانههای عبریزبان تمرکز ویژهای بر موضوع ناامنی یهودیان در خارج از سرزمینهای اشغالی داشتهاند. در این روایتها، از افزایش مهاجرت معکوس، خروج نخبگان و نگرانی نسبت به آینده اسرائیل سخن گفته میشود. همزمان، تلاش میشود اسرائیل به عنوان تنها نقطه امن معرفی شود؛ روایتی که با سیاستهای دولت نتانیاهو همراستا تلقی میشود.
پروژه ایرانهراسی در مقطع حساس
این روایتسازیها در خلأ شکل نگرفتهاند. رژیم صهیونیستی پس از جنگ غزه با موجی از محکومیتهای بینالمللی مواجه شده است. فشار افکار عمومی، شکستهای سیاسی و حمله به روند مذاکرات آتشبس در قطر، دولت نتانیاهو را در موقعیتی دشوار قرار داده است. در چنین شرایطی، بازگرداندن پروژه ایرانهراسی به خط اول رسانهها میتواند به تغییر دستورکار افکار عمومی کمک کند.
از غزه تا سودان یک الگوی مشترک
بررسی سیاستهای منطقهای رژیم صهیونیستی نشان میدهد بحرانسازی بیرونی همواره ابزاری برای مدیریت بحرانهای درونی بوده است. از طرح موسوم به «اسرائیل بزرگ» تا مداخلات مستقیم و غیرمستقیم در کشورهای منطقه، از جنگ در غزه تا نقشآفرینی در بیثباتسازی سودان، یک خط مشترک دیده میشود.در این چارچوب، برجستهسازی ناامنی خارج از سرزمینهای اشغالی، مکمل همین راهبرد است.
روایتسازی بهجای شفافسازی
در حالی که انتظار میرفت با گذشت زمان، ابعاد حادثه روشنتر شود، آنچه پررنگتر شده روایتهای رسانهای است، نه اطلاعات رسمی. سکوت پلیس آمریکا، فضای خالی را برای روایتهایی پر کرده که الزاماً بر پایه دادههای دقیق نیستند. این وضعیت، مرز میان خبر و تفسیر را کمرنگ کرده است.
پروندهای که هنوز باز است
درنهایت کشته شدن یک دانشمند منتسب به اسرائیل در آمریکا، با وجود همه ابهامها، به سرعت به موضوعی پررنگ در رسانههای غربی و عبری تبدیل شد؛ پروندهای که سکوت پلیس، روایتسازیهای متناقض و حساسیت سیاسی آن، بهعنوان «خبر مهم» برجسته شد و زیر ذرهبین قرار گرفت. اما این حساسیت رسانهای، پرسشی قدیمی را دوباره زنده میکند.در دهههای گذشته، دهها دانشمند هستهای ایرانی، در داخل کشور یا حتی در کنار خانوادههایشان، هدف ترور قرار گرفتند؛ ترورهایی که برخی از آنها با انفجار، برخی با گلوله و برخی در مقابل چشم همسر و فرزند رخ داد. با این حال، همان رسانههایی که امروز از ابهام، شفافیت و حق دانستن افکار عمومی سخن میگویند، آن روزها یا سکوت کردند یا این جنایتها را در حاشیهای کوتاه و بیصدا دفن کردند.از ترورهای زنجیرهای سالهای گذشته تا حوادث جنگ ۱۲ روزه، که بار دیگر نام دانشمندان ایرانی در فهرست شهدا قرار گرفت، خبری از مطالبهگری، کنفرانسهای خبری پررنگ یا روایتهای چندلایه نبود. نه سؤالهای پیدرپی از عاملان مطرح شد و نه فشار رسانهای برای روشن شدن حقیقت شکل گرفت. این دوگانه، بیش از هر چیز نشان میدهد که مسئله، جان یک دانشمند یا اصل ترور نیست؛ مسئله، هویت قربانی و جایگاه او در معادلات سیاسی است. جایی که یک کشته، به بحران رسانهای تبدیل میشود و دهها کشته دیگر، در بایکوت خبری گم میشوند.در چنین فضایی، آنچه امروز درباره کشته شدن این دانشمند اسرائیلی میبینیم، بیش از آنکه نشانه دغدغه حقیقت باشد، بازتاب انتخاب گزینشی خبر است. انتخابی که تعیین میکند کدام خون دیده شود، کدام پرسش پرسیده شود و کدام پرونده، بیسر و صدا بسته شود.
منبع: فارس
12252047
مهمترین اخبار وبگردی











