تحول در تهران به جای انتقال پایتخت
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، موضوع انتقال پایتخت از تهران به مکران که این روزها نقل رسانهها و کارشناسان شدهاست میتواند زندگی میلیونها ایرانی را درگیر کند یا حتی تغییر دهد. «جوان» در گزارش زیر به موضوع انتقال پایتخت، نظرات کارشناسان در اینباره، تجربیات جهانی و راهکارهای جایگزین آن پرداخته است. با تصمیم دولت برای انتقال پایتخت از تهران به مکران، آیا ایران وارد دورهای از تغییرات تاریخی خواهد شد؟ این تصمیم جنجالی و بزرگ، نهتنها بر اقتصاد و سیاست کشور تأثیر میگذارد، بلکه زندگی روزمره میلیونها نفر را نیز دگرگون خواهد کرد.
ریشه انتقال پایتخت در گذشته ایران
ایران دارای تاریخچهای غنی از تغییرات در پایتخت بودهاست. از جمله این تغییرات مهم میتوان به انتقال پایتخت به تهران در دوره قاجار از سوی آغا محمدخان اشاره کرد. البته این انتخاب به دلیل موقعیت جغرافیایی، اهمیت نظامی، رقابت با سایر شهرها و تمایل به ایجاد یک مرکز قدرت مستقل انجام شد. این انتقال، نقطه عطفی در تاریخ تهران و ایران بود که باعث شد این شهر به مهمترین مرکز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور تبدیل شود.
مکران کاندیدای انتقال پایتخت شد
اما در دوران معاصر درست زمانی که سکان دولت به دست مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، برای نخستینبار، زمزمههایی مبنی بر جابهجایی پایتخت به گوش رسید. اینبار شهرهایی، چون شاهرود و خدابنده برای انتقال پایتخت مورد نظر بودند، اما در نهایت، غلامحسین کرباسچی، شهردار آن روزگار تهران بود که از توانایی خود برای رفع معضلات پایتخت به عنوان گزینه جایگزین استفاده کرد.
او اعلام کرد که قادر است تهران را از ترافیک جانفرسا، آلودگی بیحد و حصر و جمعیت افسارگسیخته رها سازد. این سخنان، وزنه مخالفان جابهجایی پایتخت را در دولت هاشمی سنگینتر کرد و موضوع به فراموشی سپرده شد. در ادوار بعدی، با حضور احمدینژاد، روحانی و رئیسی بر مسند قدرت، این پرونده برای مدتی دوباره به جریان افتاد، اما حالا، مسعود پزشکیان رئیسجمهور وقت بدون آنکه به صورت مستقیم دستور صادر کند، بر لزوم بهرهمندی از ظرفیتهای گسترده مناطق جنوبی کشور تأکید کرد. او از نخبگان خواست تا با ارائه نظرات خود، زمینهساز کاهش مشکلات تهران و همچنین تحقق توسعه متوازن در مناطق جنوبی و سواحل مکران شوند.
پس از این، سخنگوی دولت نیز از کاندیداتوری «مکران» برای پایتختی سخن به میان آورد، اما همزمان اذعان داشت که این پروژه در اولویت برنامههای دولت قرار ندارد. او از رسانهها و نخبگان دعوت کرد تا این موضوع را در کانون توجه تحلیلهای خود قرار دهند، تا دولت بر اساس دادههای حاصله، بتواند تصمیمی آگاهانه اتخاذ کند.
مکران کجاست؟
حالا مکران، با تاریخ و جغرافیایی از جنس جنوب شرقی ایران و جنوب غربی پاکستان، در امتداد سواحل دریای عمان گزینه روی میز دولت برای پایتخت شدن است. این منطقه کهن با طبیعت بکر و زیباییهای منحصربهفرد خود شناخته میشود و با توجه به تراکم جمعیت و مشکلات ترافیکی و زیستمحیطی تهران، انتقال پایتخت به مکران به عنوان یک راهحل موقتی و پرچالش مطرح شدهاست.
اگر چه این تغییر ممکن است به کاهش بخشی از مشکلات تهران کمک کند، اما خود مکران نیز با چالشها و مسائل خاصی از جمله زیرساختهای ناکافی و تغییرات اجتماعی مواجه است. این تصمیم نیازمند بررسیهای دقیق و عمیقتری است تا از تأثیرات منفی احتمالی آن جلوگیری شود و در صورت اجرا بتواند توسعهای متوازن و پایدار به ارمغان بیاورد.
کارشناسان در خصوص انتقال پایتخت چه میگویند؟
طی صحبتهای مطرح شده در حوزه انتقال پایتخت و جدی شدن این موضوع، مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه وزارت راه و شهرسازی دعوت کرده که نمایندهای از ما در جلسه مرتبط با انتقال پایتخت حضور یابد، یادآوری کردهاست که این جلسه در تمامی دورههای پیشین برگزار شده، ولی هرگز به نتیجهای منتهی نشدهاست.
علی خزایی، نماینده مردم ورامین در مجلس شورای اسلامی هم در واکنش به مأموریت اخیر رئیسجمهور به وزارت راه و شهرسازی برای تدوین طرحی جامع با هدف ساماندهی، تمرکززدایی و امکانسنجی انتقال پایتخت، با اشاره به اینکه در دو، سه دهه اخیر بارها بحث انتقال پایتخت مطرح شده و موافقان و مخالفان جدی داشتهاست، متذکر شد: تاکنون هیچگاه موافقان و طراحان، یک طرح کامل، جامع و مانعی را برای انتقال پایتخت ارائه نکردند تا بتوان روی آن بررسیهای دقیق کارشناسی انجام داد. با این حال این نماینده مجلس اعتقاد دارد که بهترین کاری که میتوان در این زمینه انجام داد، ارائه طرح کامل انتقال پایتخت از سوی نخبگان علمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی با در نظر گرفتن همه جوانب است.
پروندهای که هر چند سال یکبار باز میشود!
پیمان مولوی از زمره اقتصاددانانی است که به این مسئله ورود کرده و با طرح این پرسش که چرا پرونده جابهجایی پایتخت، با وجود طرح مکرر آن در ادوار مختلف، هنوز مسکوت ماندهاست، به نبود پیوستهای منطقی و اقتصادی در سیاستگذاریهای کشور اشاره میکند.
مولوی اینگونه استدلال میکند که اگر ایده انتقال پایتخت، ایدهای مطلوب و عقلانی است، پس چه عاملی مانع از اجرای آن ازسوی دولتهای پیشین بودهاست؟! و اگر اینایده مناسب نیست، چه دلیلی وجود دارد که هر دولت جدید، بار دیگر این پرونده را از بایگانی خارج میکند؟ او این رویه را نشانه عدم انسجام و برنامهریزی صحیح در سیاستهای کلان کشور میداند. در ادامه مصطفی هاشمیطبا، که در دولت هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از اعضای کابینه حضور داشت، به این موضوع اشاره کرد که مسائل اقتصادی کشور به قدری گسترده است که بحث انتقال پایتخت در حاشیه قرار میگیرد.
او معتقد است که باید بررسی کرد آیا سایر کشورهایی که پایتخت خود را تغییر دادهاند، به نتایج مطلوبی دست یافتهاند یا خیر. به عنوان مثال، برزیل در دهههای ابتدایی قرن بیستم برازیلیا را به عنوان پایتخت انتخاب کرد، در حالی که شهرهای ریودوژانیرو و سائوپائولو شهرهای بزرگ این کشور بودند. بر اساس برخی دادهها، حدود یک قرن پیش، حدود 40 میلیارد دلار برای این انتقال هزینه شد، اما اهداف مورد نظر محقق نشدند.
تجربیات کشورهای دیگر میتواند راهگشا باشد
در کشورهای دیگری مانند پاکستان نیز انتقال پایتخت اتفاق افتاد. این انتقال از کراچی به اسلامآباد در دهه 1960 به دلیل نیاز به یک پایتخت جدید و امنتر انجام شد. هر چند اسلامآباد به عنوان یک پایتخت مدرن توسعه یافت، اما تراکم جمعیت و مشکلات اقتصادی در کراچی همچنان پابرجا ماند. میانمار نیز از این ماجرا دور نماندهاست. انتقال پایتخت از یانگون به نایپیداو در سال 2005 انجام شد. این انتقال به دلایل امنیتی و استراتژیک صورت گرفت، اما نایپیداو همچنان با مشکلات زیرساختی و کمبود جمعیت روبهرو است و موفقیت کاملی کسب نکرد.
البته که در میان تجربیات ناموفق مواردی هم توانستند انتقال پایتخت را به صورت اصولی و درست انجام دهند. قزاقستان نمونه موفق انتقال پایتخت است. در دهه 1990، پایتخت قزاقستان از آلماتی به آستانه (نورسلطان) منتقل شد. این انتقال با موفقیتهای زیادی همراه بود و آستانه به یک شهر مدرن و مرکز مهم اقتصادی و سیاسی تبدیل شد.
ناگفته نماند کهایده انتقال پایتخت به همان میزانی که میتواند برای کشور و شهروندان مفید باشد میتواند باعث ایجاد هزینهها و خسارات جبرانناپذیری هم شود. به همین دلیل اتخاذ این سیاست باید همراه با درایت و بررسی همهجانبه صورت گیرد.
انتقال پایتخت تنها گزینه روی میز است؟
در حال حاضر دلایل فعلی دولت برای انتقال پایتخت شامل مشکلاتی مانند آلودگی هوا، تراکم جمعیت، بافت فرسوده تهران و زلزله است، اما سؤال اصلی اینجاست که راهحلهای بهتر و کمهزینهتری برای رفع چالشهای همیشگی تهران وجود ندارد؟
در همین راستا پیروز حناچی، شهردار سابق تهران درباره ماجرای انتقال پایتخت معتقد است که این ایده با هدف رفع مشکلات اساسی تهران مانند ترافیک، شلوغی، آلودگی هوا و تراکم جمعیتی بالا مطرح شدهاست؛ تجربیات جهانی به ما میگوید که پاسخ منفی است.
به عقیده حناچی، شهرهایی مانند توکیو و پکن که مشکلاتی به مراتب بزرگتر از تهران داشتند، این چالشها را نه با انتقال پایتخت، بلکه با استفاده از طرحهای علمی و مشارکتهای عمومی برطرف کردهاند.
راهکار چیست؟
پیشنهاد انتقال پایتخت میتواند راهی جذاب و آسان برای حل مشکلات شهری باشد، اما با این حال، تجارب موفق کشورهای دیگر نشان میدهد که به جای انجام این فرآیند پیچیده و پرهزینه، میتوان از راهکارهای دیگری بهره برد. پکن یکی از همین شهرهای آلوده دنیا بود که برای رهایی از چنگال آلودگی ابتدا توسعه حمل و نقل عمومی را در دستور کار قرار داد، چراکه توسعه حمل و نقل عمومی با کاهش ترافیک و آلودگی هوا ارتباط مستقیم دارد.
بعد از توسعه حمل و نقل عمومی استفاده از خودروهای برقی و هیبریدی به جای خودروهای سوخت فسیلی در پکن اجرا شد. در نهایت رویکرد حمل و نقل خود را از حمل و نقل سواره به حمل و نقل عمومی تغییر داد.
توزیع و تزریق امکانات به بقیه شهرها
برای کاهش تراکم جمعیت تهران باید ریشه مهاجرتها به این شهر بررسی شود. اوضاع پایتخت ایران نسبت به سایر شهرهای ما به لحاظ شرایط رفاهی و وجود امکاناتی مانند اشتغال و وضعیت اینترنت بهتر است و اگر همین موارد در بقیه استانها نیز فراهم شود یا بهبود یابد از میزان مهاجرت به تهران کاسته خواهد شد.
از سوی دیگر اگر فرض انتقال پایتخت از تهران به مکران وجود داشته باشد، باید دولت سایر بخشها را در این قسمت توسعه داده و توزیع امکانات را در آنجا فراهم سازد که این امر نیازمند هزینه و سرمایهگذاری فراوان است. حناچی در این خصوص معتقد است که به جای سرمایهگذاری برای انتقال پایتخت، بهتر است در توسعه زیرساختهای اقتصادی و کسب و کار سایر شهرها سرمایهگذاری شود تا مردم خودشان انتخاب کنند، در کدام شهرها زندگی کنند.
نوسازی بافت فرسوده به جای انتقال پایتخت
با توجه به اینکه انتقال پایتخت به مکران یا هر استان دیگر نیازمند هزینههای بسیاری برای دولت است، پیشنهاد میشود که از این سرمایه برای اقدامات بهبودبخش پایتخت مانند برقیسازی حمل و نقل عمومی و نوسازی بافت فرسوده استفاده شود.
نوسازی بافت فرسوده به کاهش خطرات احتمالی ناشی از زلزله کمک کرده و کیفیت زندگی در پایتخت را افزایش خواهد داد. همچنین این اقدام به ایجاد فرصتهای شغلی و اقتصادی جدید در تهران کمک کرده و به رونق اقتصادی شهر کمک میکند. از طرف دیگر اگر نوسازی بافت فرسوده به صورت گسترده و موفقیتآمیز انجام شود، میتواند ادراک عمومی از تهران را بهبود بخشد و این شهر را به مکانی جذابتر برای زندگی و سرمایهگذاری تبدیل کند.
پایتخت منتقل میشود یا نه؟!
در نهایت، تصمیم به انتقال پایتخت با توجه به هزینه و سرمایهای که لازم دارد نیازمند بررسی دقیق و کارشناسانه است. پیامدهای احتمالی این تصمیم باید با دقت مورد ارزیابی قرار گیرد تا بهترین راهکار برای آینده کشور و شهروندان انتخاب شود.
بررسیهای انجام شده در این گزارش نشان میدهد که انتقال پایتخت از تهران به مکران میتواند چالشها و فرصتهای متعددی به همراه داشتهباشد. با این حال، پیشنهاد میشود که به جای تمرکز بر انتقال پایتخت، اقدامات جدیتری برای نوسازی بافت فرسوده و برقیسازی حمل و نقل عمومی در تهران صورت گیرد.
این اقدامات نهتنها میتواند کیفیت زندگی شهروندان را بهبود بخشد، بلکه از تراکم جمعیت و فشار بر زیرساختهای شهری نیز جلوگیری میکند.
شهرداری تهران تاکنون اقدامات قابلتوجهی در این زمینه انجام داده است، اما برای رسیدن به نتایج مطلوب، همکاری و هماهنگی بیشتری با سایر دستگاههای اجرایی نیاز است. نهادهای دولتی و خصوصی میتوانند با مشارکت فعالانه در طرحهای نوسازی و گسترش حمل و نقل عمومی، نقش مهمی در بهبود وضعیت پایتخت ایفا کنند.
منبع: جوان
انتهای پیام/
12146950