استانی 13:21 - 09 مهر 1399
ایسنا/اصفهان شمس تبریزی دربارهٔ پدرش می‌گفت: «نیک‌مرد بود الاّ عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر.» و هنر او این بود که از انسان نیکویی چون مولانا، یک عاشق بسازد.

زاهد بودم، ترانه‌گویم کردی...

هفتم و هشتم مهرماه به ترتیب، روز بزرگداشت شمس و مولانا نامیده شده و به بهانه‌ی همین نام‌گذاری، مهدی سلمانی، عضو هیئت‌علمی مرکز معارف و ادبیات فارسی دانشگاه صنعتی اصفهان، به‌صورت زنده از صفحه‌ی مجازی مرکز آفرینش‌های ادبی قلمستان، وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان درباره‌ی شمس و مولانا سخن گفت.

سلمانی، سخنش را با بیان این مقدمه آغاز کرد که مولانا از جمله کسانی است که تاریخ ایران و جهان به داشتنش افتخار می‌کند. او مولانا را یکی از تأثیرگذارترین انسان‌ها در عرفان اسلامی ایرانی دانست که حتی هم‌عصران او نیز در کتاب‌هایشان لقب مولانا و خداوندگار را به او می‌دهند و نتیجه گرفت: هر جا که از عرفان حرف می‌زنیم، خورشید تابان آن مولاناست.

این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: محمدرضا شفیعی کدکنی عرفان را تلقی و دریافت هنری از دین و مذهب می‌داند و در بحث مولانا ما از آدمی صحبت می‌کنیم که زندگی او دو شقّه دارد. یک‌سو مردی است که در خانواده‌ای کاملاً مذهبی و در دامن پدری خطیب و سرشناس بزرگ‌شده و یک‌سوی دیگر، مردی که به‌واسطه‌ی دیدار و هم‌نشینی با شمس، همین تلقی هنری از دین بر او غالب می‌شود.

او تصریح کرد: بلخی که مولانا در آن به دنیا آمد، ام البلاد زمان خود بود و مولانا در این شهر به‌واسطه‌ی شهرت پدرش با بزرگان نشست‌وبرخاست می‌کرد اما زمزمه‌های حمله مغول و ناسازگاری پادشاهان با پدر مولانا موجب شد که آن‌ها بلخ را ترک کنند.

سلمانی افزود: گفته‌شده، در مسیر همین مهاجرت بود که فریدالدین عطار نسخه‌ای از کتاب اسرارنامه‌اش را به مولانای ۸ یا به روایتی ۱۳ ساله داد و خطاب به پدرش گفت «زود باشد که فرزند تو آتشی در سوختگان افکند» و در همین سفر بود که ابن عربی با دیدن مولانا که پشت پدرش سوار بر اسب بود اظهار کرد «شگفتا، اقیانوسی از پس رودی روان است.»

این دانش‌آموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی، با اشاره به اینکه خطابه‌گویی شغل دیرینه‌ی خاندان مولانا بوده، خاطرنشان کرد: مولانا در قونیه بر منبر پدر تکیه می‌زند و ازآنجاکه شاگرد محقق ترمذی است به توصیه او سه بار چله‌نشینی می‌کند. ترمذی تعریف می‌کند که در پایان چله اول چنان مولانا را غرق در بحر نهانی می‌بیند که ترجیح می‌دهد چله اش را به هم نزند و این تصمیم در پایان چله دوم نیز به همین دلیل تکرار می‌شود اما پایان چله سوم که فرامی‌رسد، محقق ترمذی بالاخره پیش می‌رود و تجلی انوار خداوندی را در چهره‌ی مولانای متبسم می‌بیند.

سلمانی یادآور شد: از اینجا به بعد بود که مولانا با اشراقات الهی آشنایی پیدا کرد و شمسی که سال‌ها قبل وجود او را شایسته‌ی نگهداری از درّ معنی ندیده بود، او را قابل دید.

او با اشاره به شخصیت شمس توضیح داد: شمس تبریزی یکی از شگفتی‌های تاریخ ماست و دیدار او با مولانا از دسته‌ی همان دیدارهایی است که تحول عجیبی در جریان اجتماعی و فرهنگی ایران ایجاد کرده. اثرگذاری شمس بر مولانا محدود به اثرگذاری یک شخص بر شخصی دیگر نیست، بلکه اثرگذاری یک شخص بر تمام زبان فارسی و عرفان ایران اسلامی است و این برنخاسته مگر از وجود مردی که او را دیوانه و بی‌سواد می‌دانند! کسی که از کتاب مقالاتش می‌توان دریافت اتفاقاً از کمال و فضل بالایی برخوردار بوده است.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: شمس ارتباط خوبی با پدرش ندارد و در جایی روایت می‌کند که او مردی نیکو بود اما مرد عاشق چیز دیگری است. شمس از خدا می‌خواهد کسی را سر راه او قرار بدهد که توان تحمل علمش را داشته باشد و به او الهام می‌شود که به روم برو. پس او در قونیه، مولانا را که گمشده‌اش بوده می‌یابد و ماجرای شمس و مولانا آغاز می‌شود.

سلمانی، با بیان اینکه شمس در قونیه لباسی فاخر می‌پوشید تا مردم او را تاجری ثروتمند بپندارند و بر حجره‌اش که تنها حصیری در آن پهن بوده، قفلی بزرگ می‌زد تا توجه آنان را جلب کند، دیدار شمس و مولانا را به نقل از تذکره نویسان چنین شرح داد: روایت دیدار شمس و مولانا را هر کس به‌گونه‌ای تعریف می‌کند. سپهسالار می‌گوید مولانا در حجره نشسته بود و شمس هم آمد و چندی به هم خیره شدند و بعد دویدند و همدیگر را در آغوش کشیدند. افلاکی می‌گوید مولانا سوار بر استری با کوکبه و خدم‌وحشم از بازار عبور می‌کرد که شمس افسار استر را گرفت و گفت «سؤالی دارم». مولانا گفت «بپرس» و شمس پرسید «مقام پیامبر بالاتر است یا بایزید؟» مولانا گفت «بایزید اگر سلطان شد به‌واسطه این بود که تاج پیروی از پیامبر بر سرنهاده بود» و شمس جواب داد پس چرا پیامبر گفت «ما عرفناک حق معرفتک» اما بایزید گفت «سبحانی ما اعظم شأنی؟» هوش از سر مولانا با شنیدن این سوال رفت و وقتی برگشت پاسخ داد «چون پیامبر ظرفیتی عظیم داشت اما ظرف ظرفیت بایزید کوچک بود و به‌محض دریافت کوچک‌ترین تجلی پر شد.» این بار هوش از سر شمس رفت و این مقدمه‌ای شد برای شیفتگی این دو شخصیت بر یکدیگر.

به گزارش ایسنا، او گفت: بعدازاین دیدار، مولانا به قولی سه ماه و به قولی چهل یا چهار روز به حجره شمس می‌رود و آن‌ها در می‌بندند و از عالم معنی سخن می‌گویند و سپس، شاگردان مولانا می‌بینند که استادشان در برابر شمس تعظیم کرده، به او استاد می‌گوید و دیگر سراغ درس و منبر نمی‌رود.

عضو هیئت‌علمی مرکز مطالعات و گروه زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: شمس منیّت مولانا را از او می‌گیرد و او را از نو مسلمان می‌کند. مولانایی که در مثنوی ملاقات می‌کنیم با مولانایی که در غزلیات شمس می‌بینیم تفاوت بسیار دارد. او در مثنوی یک معلم است، در غزلیات یک عاشق و به این خاطر که شمس نیمه‌ی عاشق او را بر وجودش مسلط کرده، او نام کتابش را غزلیات شمس گذاشته است.

سلمانی افزود: شادی مولانا پس از دیدار با شمس، شادی عجیبی است. می‌گوید «مرده بدم، زنده شدم، دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم.» این شادی، آمیخته با غم شرقی دوری از اصل است و وقتی‌که می‌سراید «چون گل همه تن خندم/نز راه دهان تنها/ زیرا که منم بی من/ با شاه جهان تنها» نشان می‌دهد تهی شدن از منیّت و خودخواهی است که انسان را به اصل، وصل می‌کند.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: شفیعی کدکنی رمز، تخیل، عاطفه و چند معنا بودن را چهار چاشنی عرفان می‌داند و این چهار چاشنی را در مثنوی و غزلیات مولانا می‌توان دید. او از انسان حرف می‌زند و از عشق، که وجه مشترک همه‌ی انسان‌هاست .به همین دلیل شعرش مرزهای جغرافیایی را درمی‌نوردد و در آفریقا و آمریکا و اروپا هم طرفدار پیدا می‌کند.

او یادآور شد: امروز برخی تلاش می‌کنند فرهیختگان ایران را به نام خود مصادره کنند اما باید بدانند که زبان فارسی بستر این هنرنمایی‌ها بوده است. ما نیز باید قدردان این بزرگان و این زبان باشیم و در بزرگداشت مفاخر فرهنگ و ادبمان چنان‌که شایسته است بکوشیم.

انتهای پیام


10741907
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است