رازهای نهفته در بمبارانهای آمریکایی علیه داعش: تلافی یا توطئه؟

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - صبح شنبه با فرماندهی سنتکام حملهای گسترده با تکیه به هواپیماهای جنگی آمریکایی و هواپیمای پشتیبانی اردنی از پایگاه برج ۲۲ و آتشباری توپخانهای به ۷۰ نقطه استقرار داعش در سوریه انجام و ادعا شد که ۱۳ نفر از افراد داعش و زیرساختها و انبارهای مهمات و تسلیحات آن در مناطق میانی و صحرای شرق حمص هدف قرار گرفتند. این حمله بنا به اعلام رسمی ترامپ و وزیر جنگ او پیت هگست، با به کارگیری ۱۰۰مهمات هجومی به تلافی حمله یک هفته قبل داعش به نیروهای گشتی امریکا در شرق تدمر یا شهر پالمیرا انجام گرفت.
نقاب تلافی بر چهره توطئههای آمریکایی
عملیات اخیر نیروهای آمریکایی علیه آنچه که اهداف داعش خوانده میشود، بیش از یک اقدام نظامی ساده به نظر میرسد. این حملات که با ادعای نابودی زیرساختهای تروریستی همراه بود، در واقع لایهای از استراتژیهای چندوجهی واشنگتن را آشکار میسازد که هدف نهایی آن، نهتنها مهار گروههای افراطی، بلکه تضعیف جبهههای مقاومت در برابر هژمونی آمریکایی-صهیونیستی است.
نکته جالب اینجاست که این حملات دقیقاً در زمانی رخ داد که تنشهای میان ترامپ و نتانیاهو بر سر رویکردهای منطقهای به اوج رسیده، و آمریکا با اعزام فرستادگانی مانند توماس باراک به تلآویو، تلاش کرده تا رژیم صهیونیستی را از اقدامات یکجانبه بازدارد. اگر به عقبتر بنگریم، ائتلاف بینالمللی علیه داعش که از سال ۲۰۱۴ شکل گرفته، سالها فرصت داشته تا چنین اهدافی را نابود کند، اما چرا اکنون، و دقیقاً پس از حملهای مشکوک به نیروهای آمریکایی، این رگ ضدتروریستی ناگهان فعال شده؟ این سوال، ما را به سوی بررسی ریشههای تاریخی داعش سوق میدهد، جایی که این گروه از دل رقابتهای نیابتی میان قدرتهای غربی و منطقهای زاده شد و حالا به ابزاری برای تنظیم روابط پیچیده میان واشنگتن و متحدانش تبدیل گشته است.
سایه رژیم صهیونیستی بر سوریه: از جولان تا فرات
در پیچ و تابهای سیاستهای خاورمیانه، نقش رژیم صهیونیستی در این معادلات، همچون سایهای بلند بر صحرای شرق حمص، قابل انکار نیست. نتانیاهو که با وعدههای توراتی برای گسترش نفوذ تا شرق فرات و شمال عراق، تلاش میکند ترامپ را به همراهی وادار سازد، ظاهراً از حملات داعش به عنوان اهرمی برای تغییر معادلات استفاده کرده است.
عملیات تروریستی اخیر در تدمر که منجر به کشته شدن دو سرباز آمریکایی شد، با الگوی عملیاتهای موساد همخوانی دارد و میتواند بخشی از شیطنتهای صهیونیستی برای وادار کردن آمریکا به مداخله مستقیم باشد. این در حالی است که آمریکا، پس از سقوط دولت اسد و روی کار آمدن جولانی، رویکردی محتاطانهتر اتخاذ کرده و با توافقاتی پنهان با تحریرالشام، به دنبال سلطه نرم بر سوریه است تا ظرفیتهای تجزیه این کشور را حفظ کند. اگر نتانیاهو به گوشمالیهای ترامپ توجه نکند، ممکن است شاهد تشدید تنشها در داخل رژیم صهیونیستی باشیم؛ جایی که اعتراضات داخلی علیه سیاستهای جنگطلبانه نتانیاهو، با حمایتهای مالی و رسانهای آمریکا، به نقطه جوش برسد.
علاوه بر این، مشارکت اردن در این حملات که نیروی هواییاش را برای بمباران اهداف ادعایی داعش اعزام کرد، میتواند بخشی از معاملههای پنهان واشنگتن باشد تا در ازای آن، فشار بر رژیم صهیونیستی برای رعایت آتشبس در غزه افزایش یابد یا حتی سهم آب اردن از منابع قطعشده توسط رژیم صهیونیستی بازگردانده شود. اما این معاملات، در نهایت، به نفع مقاومت منطقهای تمام نخواهد شد، چرا که آمریکا با این مانورها، تلاش میکند جریانهای مقاومتی مانند حزبالله و حماس را تحت عنوان مبارزه با تروریسم، هدف قرار دهد.
تروریسم گزینشی؟
در میان گرد و غبار حملات هوایی، مفهوم تروریسم گزینشی آمریکا بیش از پیش برجسته میشود؛ جایی که تهدیدهای داعش ناگهان به ابزاری برای توجیه مداخلات تبدیل میگردد، در حالی که تجاوزات رژیم صهیونیستی در قنیطره و جولان، با سکوت واشنگتن همراه است. ترامپ در جشن یهودیان کاخ سفید، با افتخار از هدیه جولان به رژیم صهیونیستی سخن گفت و ارزش استراتژیک آن را تریلیونها دلار برآورد کرد، که این اظهارات، لایههای اقتصادی پشتپرده را آشکار میسازد؛ مواد معدنی کمیاب، نفت شیل و منابع آبی که یک سوم نیازهای این رژیم را تامین میکند.
در این میان، ایدئولوژی تکفیری داعش، که زمانی در خدمت منافع غربی بود، حالا بهانهای برای گسترش نفوذ آمریکایی شده، اما خطر واقعی، نه در سلاحهای این گروه، بلکه در نحوه بهرهبرداری قدرتهای بزرگ از آن نهفته است. اگر این روند ادامه یابد، ممکن است سوریه به صحنهای از جنگهای نیابتی جدید تبدیل شود، جایی که مقاومت ملی، با حمایت مردمی، در برابر این توطئهها ایستادگی خواهد کرد و شاید حتی به اتحادهای گستردهتری با قدرتهای ضداستعماری منجر گردد.
آینده سوریه در سایه مانورهای آمریکایی
نگاهی به افق پیش رو، نشاندهنده پیچیدگیهای بیشتری در سیاستهای آمریکایی است؛ جایی که عملیات علیه داعش، تنها مقدمهای برای سناریوهای بلندمدت سلطه بر منطقه به شمار میرود. با پیوستن جولانی به ائتلاف ضدداعش، آمریکا تلاش میکند تا سوریه را به عنوان پلی برای کنترل جریانهای مقاومتی در لبنان و غزه استفاده کند. این حملات میتواند به تشدید فعالیتهای انصارالله در یمن منجر شود، که در پاسخ، حملات دریایی علیه منافع آمریکایی را افزایش دهند. آیندهنگری در این زمینه، احتمال شکلگیری یک جبهه متحد مقاومتی را افزایش میدهد، جایی که حزبالله، حماس و نیروهای سوری ضداشغال، با هماهنگی بیشتر، در برابر این مانورها ایستادگی کنند.
در نهایت، آمریکا، با رویکردهای هوشمندانهتر، به دنبال حفظ هژمونی خود است، اما این استراتژی، ممکن است با مقاومت مردمی سوریه، که ریشه در تاریخ مبارزه با استعمار دارد، به بنبست برسد و فصل جدیدی از تحولات را در خاورمیانه رقم زند.
12252304
مهمترین اخبار بینالملل











