این نویسنده و مترجم در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره اینکه آیا طنز نوشتن درباره فجایعی مثل جنگ یا قتل کار درستی است، اظهار کرد: جنبههای اخلاقی را نمیدانم اما اصولا طنزنویسی هیچ مانعی را به عنوان خط قرمز نمیپذیرد. کار طنزنویس دیدن جنبههای شوخی است. مثال شوخی درباره مرگ فیلم سینمایی «چند میگیری گریه کنی؟» است که با مرگ کاملا به شوخی برخورد کرده بود.
او در ادامه گفت: میتوان فهمید چرا بشر به طنز علاقه دارد. این موضوع به این دلیل است که طنز درواقع نوعی مکانیزم دفاعی برای بشر است. چون بشر از فجایع میترسد و با طنز میخواهد از ترسش کاسته شود، میخواهد خشونت فاجعه را با طنز تلطیف کند. به این کار دستِ کمگیری میگویند. دستِ کمگیری برعکس اغراق است و میخواهد موضوع را کماهمیتتر جلوه دهد.
سلیمانی در پاسخ به این سؤال که آیا کماهمیت جلوه دادن فجایعی مثل مرگ انسانها در غزه با نوشتن طنز درست است، اظهار کرد: طنز اصولا درآوردن جنبههای مختلف و شوخیِ یک واقعیت است. بنابراین شما میتوانید واقعیت را خرد کنید. در طنزنویسی وقتی میخواهید به موضوعی بپردازید، سعی میکنید جنبههای مختلف آن را دربیاورید و بعد میبینید خیلی از مسائل با آن ارتباط دارد. گاهی هم از دو موضوع بیربط مینویسید و همین بیارتباطی و ربط دادن دو موضوع بیربط را به صورت طنز درمیآورید.
او افزود: در طنز جنبههای تفریحی و لذتبخش چیزی را جستوجو میکنیم. در جنگ عراق و ایران خودمان خیلی شوخیها با صدام و بعث میکردیم. در مورد مسأله غزه هم میتوان با اسراییلیها شوخی کرد. حرفهای اسراییلیها بسیار متناقض است و میتوان با استفاده از آنها طنز نوشت. خیلی از جنبههای شوخی به مقاومت بیشتر میانجامد نه اینکه موضوع را بیاهمیت جلوه دهد. البته به این کار میگویند «هجو» چون این کار تمسخر دشمن است به قصد ضربه زدن به او.
نویسنده کتاب «اسرار و ابزار طنزنویسی» همچنین اضافه کرد: این روش خیلی جاها به کار میرود از جمله در طنز سیاسی برای به در کردن رقیب از میدان. البته ارزش هجو پایینتر از طنز است اما به هر حال با این کار میتوان طرف را مسخره و ارزشش را در نظر مخاطب کم کرد. این کار ممکن است به تقویت نیروهای خودی بینجامد چون احساس میکنند از آنها بهترند. هجو کاری میکند که خودیها احساس کنند از هدف طنز بالاترند، در نتیجه نیرو و توانشان بیشتر میشود و احساس برتری میکنند.
او در ادامه اظهار کرد: اصولا کمدی به این دلیل درست شد که زندگی و واقعیت خیلی خشن است و بشر زیر بار این خشونت له میشود، پس به یک مکانیزم دفاعی نیاز دارد که بتواند زندگی را قابل تحمل کند. فجایع جنبههای سیاه زندگی بشر است و کمدی با تلطیف یا تخفیف دادن یا دیدن جنبههای خندهدار، به بشر روحیه زندگی میدهد مثل روغنکاری که اصطکاک را کم میکند. طنز داروی تقویتی بشر است برای مقابله با خشونت واقعیت. طنز نه تنها ضروری بلکه امیدزاست برخلاف تراژدی که ناامیدکننده است. البته بعضی معتقدند تراژدی به واقعیت نزدیکتر است. به هر حال بشر برای زندگی به طنز نیاز دارد چون به امید نیاز دارد.
انتهای پیام
4531791