«نرگس محمدی» و «ماچادو»؛ عروسکهای خیمهشببازی آمریکا

باشگاه خبرنگاران جوان - در روزهایی که نام «حقوق بشر» بار دیگر به ابزاری سیاسی در دست دولت آمریکا و متحدانش تبدیل شده، واکنش «ماریا کورینا ماچادو» رهبر مخالفان دولت ونزوئلا به بازداشت نرگس محمدی، بار دیگر پرده از شبکهای بههمپیوسته از چهرهها و پروژههای بهظاهر حقوقبشری، اما عملاً سیاسی برداشت؛ شبکهای که نخ تسبیح آن، واشنگتن است.
ماچادو، که رسانههای غربی از او بهعنوان «رهبر اپوزیسیون دموکراتیک ونزوئلا» و برنده جایزه آمریکایی موسوم به «نوبل صلح» یاد میکنند، در پی بازداشت نرگس محمدی، با انتشار پیامی خطاب به او نوشت: «شما تنها نیستید و از ونزوئلا، جایی که هزینه استبداد و نیروی شجاعت مدنی را میدانیم، در کنار شما ایستادهایم.»
پیامی که در نگاه اول، رنگ و بوی همدلی دارد، اما با اندکی دقت در کارنامه سیاسی ماچادو، معنای دیگری پیدا میکند.
ماریا کورینا ماچادو نه یک فعال مستقل حقوق بشر، بلکه سیاستمداری صریحاً همسو با منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی است. او بارها و بدون پردهپوشی اعلام کرده که در صورت رسیدن به قدرت در ونزوئلا، بیتالمقدس را بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت خواهد شناخت؛ موضعی که حتی بسیاری از دولتهای همپیمان آمریکا نیز از اعلام علنی آن پرهیز میکنند.
افزون بر این، ماچادو در سال ۲۰۲۰ توافقنامهای رسمی با حزب لیکود اسرائیل امضا کرد و متعهد شد در حوزههای سیاسی، امنیتی و رسانهای با این حزب همکاری داشته باشد؛ اقدامی که از نگاه بسیاری از تحلیلگران، نشانهای روشن از پیوند ارگانیک او با پروژههای منطقهای واشنگتن و تلآویو است.
اما کارنامه ماچادو تنها به مواضع صهیونیستی ختم نمیشود. او از جمله چهرههایی است که صراحتاً علیه مردم کشور خود موضع گرفته است. ماچادو بارها از دولت آمریکا خواسته فشارها و تحریمها علیه ونزوئلا را تشدید کند؛ تحریمهایی که به اذعان نهادهای بینالمللی و حتی برخی گزارشگران سازمان ملل، خسارات سنگینی بر زندگی روزمره مردم ونزوئلا تحمیل کرده، دسترسی به دارو، غذا و خدمات عمومی را محدود ساخته و میلیونها شهروند عادی را قربانی اهداف سلطه جویانه واشنگتن کرده است.
با این حال، ماچادو نهتنها از این تحریمها ابراز پشیمانی نکرده، بلکه آنها را «ابزار مشروع تغییر رژیم» دانسته است.
موضع افراطیتر ماچادو، درخواست علنی او از آمریکا برای توسل به زور و حتی اقدام نظامی علیه دولت قانونی ونزوئلا به ریاست نیکلاس مادورو است.
درخواستهایی که یادآور سناریوهای تکراری آمریکا در آمریکای لاتین، از کودتای شیلی تا مداخلات نظامی در پاناما و گرانادا است. جالب آنکه همین چهره، در حالی که دولت متبوعش را به «نقض حقوق بشر» متهم میکند، عملاً خواستار جنگ و تحریم علیه ملت خود میشود؛ تناقضی آشکار که ماهیت واقعی ادعاهای حقوقبشری او را زیر سؤال میبرد.
طنز تلخ ماجرا آنجاست که ماچادو جایزه آمریکایی خود را به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تقدیم کرده است؛ همان فردی که سیاست «فشار حداکثری» علیه ونزوئلا و ایران را طراحی و اجرا کرد. این اقدام، بیش از هر چیز نشان میدهد که از نگاه ماچادو، معیار «صلح» و «حقوق بشر» نه رنج ملتها، بلکه رضایت کاخ سفید است.
نکته قابل تأمل دیگر آن است که دولت ونزوئلا، علیرغم طرح اتهامات سنگینی علیه ماچادو ــ از جمله برنامهریزی برای کارگذاری مواد منفجره در اماکن عمومی و بیثباتسازی امنیت پایتخت ــ تا مدتها حکم بازداشت رسمی علیه او صادر نکرده بود. موضوعی که حتی برخی رسانههای غربی نیز ناچار به اذعان آن شدهاند و تصویر ارائهشده از «دیکتاتوری خونریز مادورو» را با چالش مواجه میکند.
در این میان، دیدار اخیر ماریا ماچادو و مسیح علینژاد در اسلو و انتشار تصاویر در آغوش گرفتن آنها، بیش از آنکه یک اتفاق شخصی باشد، نمادی سیاسی است.
نماد پیوند چهرههایی از نقاط مختلف جهان که همگی در یک ویژگی مشترکاند: ایفای نقش در پروژههای رسانهای و سیاسی آمریکا علیه دولتهای مستقل. نرگس محمدی در ایران، مسیح علینژاد در رسانههای فارسیزبان خارجنشین و ماریا ماچادو در ونزوئلا، هر کدام با مختصات بومی خود، اما در چارچوب یک سناریوی واحد عمل میکنند؛ سناریویی که هدف آن، فشار خارجی، بیثباتسازی داخلی و مشروعسازی مداخله آمریکا است.
از این منظر، واکنش ماچادو به پرونده نرگس محمدی نه یک همدردی انسانی، بلکه بخشی از یک نمایش هماهنگ است؛ نمایشی که بازیگران آن، عروسکهای خیمهشببازی سیاست خارجی آمریکا هستند و نخهایشان در واشنگتن و اتاقهای فکر وابسته به آن حرکت میکند. تجربه ونزوئلا، ایران و بسیاری از کشورهای دیگر نشان داده است که پشت لبخندهای حقوقبشری این چهرهها، نه دغدغه مردم، بلکه پروژهای سیاسی برای تغییر موازنه قدرت به نفع آمریکا و متحدانش نهفته است.
نکته قابلتأمل دیگری که این همصدایی میان ماریا کورینا ماچادو و نرگس محمدی را معنادارتر میکند، موضع نرگس محمدی در قبال جنگ ۱۲ روزه اخیر است. در حالی که در جریان این جنگ، بنا بر آمارهای رسمی و گزارشهای میدانی، دستکم یکهزار ایرانی ــ از جمله زنان و کودکان ــ در اثر حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند، نرگس محمدی حتی یکبار نیز این جنایات آشکار را محکوم نکرد. سکوتی معنادار که با ادعاهای پررنگ او درباره «دفاع از جان انسانها» و «حقوق بشر» در تضادی آشکار قرار دارد.
این سکوت، همان نقطه اتصال نرگس محمدی با چهرههایی، چون ماریا ماچادو است؛ افرادی که حقوق بشر را نه بهعنوان یک اصل جهانشمول، بلکه بهمثابه ابزاری گزینشی و سیاسی به کار میگیرند. همانگونه که ماچادو در برابر رنج مردم ونزوئلا زیر فشار تحریمها و تهدید نظامی آمریکا نهتنها سکوت، بلکه همراهی میکند، نرگس محمدی نیز در برابر خون ریختهشده ایرانیان، زبان به محکومیت نمیگشاید؛ چراکه متهم اصلی، همان قدرتی است که حامی و تریبون بینالمللی او محسوب میشود.
در این چارچوب، همصدایی ماچادو با نرگس محمدی نه یک تصادف، بلکه نشانهای روشن از قرار گرفتن هر دو در یک مدار سیاسی است؛ مداری که در آن، آمریکا داور، حامی و کارگردان اصلی است و «حقوق بشر» صرفاً نقشی تزئینی در این خیمهشببازی سیاسی ایفا میکند.
منبع: فارس
12249715
مهمترین اخبار وبگردی











