
زمانیکه رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۰ با برخی از کشورهای عربی وارد مسیر عادیسازی روابط شد، آن هم در قالب «توافقنامههای ابراهیم» که با وساطت ایالات متحده طراحی شده بود، بسیاری از تحلیلگران این پرسش را مطرح کردند که آیا مسئله فلسطین هنوز برای دنیای عرب اهمیتی دارد یا نه. این تردیدها در اواخر سال ۲۰۲۳، همزمان با زمزمههایی مبنی بر پیوستن عربستان سعودی به این توافقها، به اوج رسید. ریاض در آن زمان آماده بود بدون دریافت هیچگونه تضمینی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی، روابط خود با رژیم اشغالگر را عادی کند.
اما حمله وحشیانه و جنایتبار رژیم صهیونیستی به غزه که در پاسخ به عملیات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، خشم بینالمللی را نسبت به ابعاد بیسابقهی خشونت علیه غیرنظامیان فلسطینی و جلوگیری از ورود کمکهای بشردوستانه به غزه برانگیخت. مردم فلسطین در غزه، کرانه باختری و داخل سرزمینهای اشغالی سالهاست که با سرکوب، قتل و محرومیت زندگی میکنند، اما مخالفت عمومی در جهان عرب با اشغال فلسطین، تا پیش از این، به ندرت تأثیر تعیینکنندهای بر روند تحولات داشت.
این بار، با توجه به حجم فاجعهبار جنایات اسرائیل، بسیاری انتظار داشتند خشم عمومی در کشورهای عربی، دولتها را وادار به تغییر لحن یا حتی سیاستهایشان کند. اما برخی تحلیلگران، از جمله متحدان اسرائیل در رسانههای غربی، ادعا کردند که حمله حماس و درگیریهای پس از آن، عملاً به تضعیف مسئله فلسطین انجامیده است. آنها با استناد به اینکه هیچیک از کشورهای عربی امضاکننده توافقنامههای صلح، این پیمانها را لغو نکردهاند و در دیدار اخیر ترامپ با سران قطر، عربستان و امارات نیز مسئله فلسطین کاملاً به حاشیه رفت، تلاش کردند خشم ملتهای عربی را به «سگی که پارس نمیکند» تشبیه کنند.
اما این دیدگاه، نادیده گرفتن یک واقعیت بنیادین است: دادههای نظرسنجیهای منطقهای نشان میدهد که افکار عمومی عربی دچار تحولی جدی شده و این تحول، عملاً دولتها را در مسیر عادیسازی متوقف کرده است. گرچه منافع استراتژیک رژیمهای عربی تغییر اساسی نکرده، اما نفرت عمومی و خشم تودهها باعث شده آنها نتوانند گامی به جلو بردارند. همین «حرکت نکردن» در روند عادیسازی، در واقع همان «سگی است که پارس میکند»، اما صدایش به گوش اربابان اسرائیل و آمریکا نمیرسد.
خواست عمومی برای فلسطین
مطالعات میدانی «بارومتر عربی» نشان میدهد که از مغرب تا کویت، اکثریت شهروندان عرب حمله اسرائیل به غزه را با واژگانی، چون «نسلکشی»، «کشتار جمعی» و «پاکسازی قومی» توصیف کردهاند. این در حالی است که اکثریت مردم منطقه هنوز راهحل دو دولتی را میپذیرند و به رغم نفرت از سیاستهای اسرائیل، موجودیت آن را نفی نمیکنند. اما گرایش به عادیسازی بهشدت کاهش یافته است؛ در مغرب، که در سال ۲۰۲۰ با اسرائیل توافقنامه امضا کرد، حمایت از عادیسازی از ۳۱ درصد در ۲۰۲۲ به تنها ۱۳ درصد پس از اکتبر ۲۰۲۳ سقوط کرده است.
افکار عمومی درباره قدرتهای جهانی نیز به شدت دگرگون شده است. محبوبیت آمریکا، فرانسه و بریتانیا در بسیاری از کشورهای عربی، کاهش قابلتوجهی داشته است. در اردن، نظر مثبت نسبت به آمریکا ۲۳ درصد کاهش یافته؛ در موریتانی ۱۹ درصد؛ در لبنان ۱۵ درصد و در عراق ۷ درصد. دیدگاهها نسبت به چین، در مقابل، بهطور چشمگیری بهبود یافته و این کشور بهعنوان آلترناتیوی غیرغربی مورد توجه قرار گرفته است.
اعتراضات بیصدای یک منطقه خشمگین
اگرچه منطقه به اندازه بهار عربی ۲۰۱۰ در آتش اعتراضات نمیسوزد، اما در طول یک سال و نیم گذشته، موجی از اعتراضات ضد اسرائیلی در سراسر جهان عرب دیده شده است. از الجزایر و بحرین گرفته تا یمن و لیبی، تظاهرات خیابانی گسترده و کارزارهای مردمی در حمایت از غزه در جریان بوده است. در مغرب تنها در یک روز، ۱۱۰ تظاهرات در ۶۶ شهر برگزار شده است. در تونس، کاروان بزرگ مردمی «صمود» از شهر تونس به سوی غزه به راه افتاده و در حال گسترش به کشورهای دیگر است. رسانههای غربی اما، همچون همیشه، صدای این ملتها را خفه کردهاند.
مردم میدانند که به دلیل سرکوب دولتی، اعتراضات گسترده با خطر بازداشت، خشونت و ارعاب روبهروست. در نظرسنجیهای بارومتر عربی، فقط ۳۶ درصد پاسخدهندگان گفتهاند که آزادی تظاهرات در کشورشان تا حد زیادی تضمین شده است؛ در مصر تنها ۱۲ درصد این ادعا را کردهاند.
دولتها زیر سایهی خشم عمومی
در اردن، پس از آغاز حمله اسرائیل به غزه، تظاهرات تقریباً بهصورت روزانه برگزار شده و حتی سفیر اسرائیل از ترس اعتراضات از امان خارج شد. دولت اردن نیز، تحت فشار افکار عمومی، در نوامبر ۲۰۲۳ سفیر خود را از تلآویو فراخواند. اما همزمان، در پشت پرده، این کشور در دفاع موشکی از اسرائیل در برابر حمله ایران در آوریل ۲۰۲۴ مشارکت کرد، که با اعتراضات شدید مردم مواجه شد.
در مغرب، رژیم حاکم در برابر اعتراض به عادیسازی با اسرائیل، سیاست سرکوب و زندان را در پیش گرفته، اما اعتراضات با تغییر تاکتیک به بنادر کشیده شده است. فعالان اکنون کشتیهایی را که عازم اسرائیل هستند هدف اعتراض قرار دادهاند. در کویت، تظاهرات رسمی ممنوع شده، اما ۸۴ درصد مردم کالاهای حامی اسرائیل را تحریم کرده، ۶۲ درصد کمک مالی به غزه کردهاند و دهها درصد نیز فعالیتهای آنلاین یا حضوری برای حمایت از فلسطین انجام دادهاند.
بیبازگشت
دولتهای عربی شاید همچنان از ایستادن در برابر اسرائیل هراس داشته باشند، اما نمیتوانند موج خشم ملتهای خود را نادیده بگیرند. عربستان سعودی، که تا پیش از اکتبر ۲۰۲۳ در آستانه عادیسازی روابط با اسرائیل قرار داشت، اکنون موضعی صریح در حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطینی اتخاذ کرده و این مسئله را غیرقابل مذاکره اعلام کرده است. مصر نیز در طرحی که در مارس ۲۰۲۵ ارائه داد، بازسازی غزه را به شکل کامل تحت هدایت جهان عرب پیشنهاد داد و آن را در برابر سناریوی اشغال و پاکسازی اسرائیل قرار داد.
سفر نتانیاهو به مغرب، که برای سال ۲۰۲۴ برنامهریزی شده بود، لغو شد. کشورهای عربی در ظاهر از درگیری مستقیم با اسرائیل پرهیز میکنند، اما در عمل، از ترس خشم عمومی، مجبور به توقف مسیر عادیسازی شدهاند. مردم منطقه، با وجود سرکوب، مسیر خود را یافتهاند و با هر ابزار ممکن، علیه اسرائیل، حامیانش و عادیسازی مبارزه میکنند.
تا زمانی که غرب و بهویژه آمریکا به اسرائیل اجازه دهند بدون پاسخگویی جنایت کند و دوگانگی در رفتار خود با فلسطینیها را ادامه دهند، نه تنها روند عادیسازی متوقف خواهد شد، بلکه خطر شعلهور شدن موجی تازه از اعتراضات مردمی علیه نظم سیاسی موجود در منطقه نیز وجود دارد. این بار، اگر چیزی منفجر شود، «سگی نیست که پارس نکرده باشد»؛ این بار، جهان صدای خشم تودهها را خواهد شنید.
منبع: فارن افرز
12200608