باشگاه خبرنگاران جوان؛ الهام عابدینی- دولت بشار اسد اسد سقوط کرد. حالا خبرنگار الجزیره مقابل کاخ ریاست جمهوری در دمشق ایستاده و پس از سالهای طولانی دیگر بشاری داخل آن نیست. احتمالا بسیاری از رسانهها از این سقوطِ سریع متعجب و غافلگیر شدهاند. اما اگر سرِ این نخ را بگیریم و به عقب برویم، شاید صحنه روشن شود.
آیا ایران غافلگیر شد؟
بسیاری نقطه شروع بحران سوریه را مارس ۲۰۱۱ یعنی حدود ۱۴ سال قبل میدانند؛ یعنی آن روزی که گروهی از دانشآموزان در شهر درعا روی دیوار با اشاره به موج بیداری اسلامی (بهار عربی) که مدتی بود در کشورهای عربی آغاز شده بود، نوشتند «حالا نوبت توست دکتر» که منظور برکناری «بشار اسدِ چشم پزشک» بود. پس از آن این دانشآموزان بازداشت شدند و این خبر پخش شد که نیروهای امنیتی آنان را به شدت شکنجه کردهاند که البته بعدها در این روایت به صورت جدی تشکیک ایجاد شد، اما به هرحال این اخبار سبب تظاهرات مردم در حمایت از این دانشآموزان و آغاز بحران شد. اما ماجرا حتی پیشتر از این شروع شده بود. اقتصاد سوریه، ذره ذره و موریانه وار در حال نابودی بود.
جان بولتون معاون وقت وزارت امور خارجه آمریکا در سال ۲۰۰۲ گفت: سوریه، لیبی و کوبا نیز آنسوی محور شرارت قرار دارند و این کشورها را هم به عنوان دولتهای شرور معرفی کرد.
آمریکا در سال ۲۰۰۴ به بهانه حمایت سوریه از تروریسم، تحریمهای اقتصادی سنگینی را علیه این کشور اعمال کرد. تحریمهایی که بشار اسد امیدوار بود این بار در روز ۲۰ دسامبر دیگر تمدید نشود. چند روز قبل رویترز نوشته بود امارات، آمریکا و بشار اسد مدتهاست در حال انجام توافقاتی هستند تا در صورتی که اسد روابطش را با ایران خاتمه ببخشد و راههای تسلیحاتی حزبالله لبنان را قطع کند، تحریمهای سوریه را دیگر تمدید نکرده و ملغی کنند! حالا ۱۲ روز مانده به آن روز موعودِ احتمالی دیگر اسد در سوریه نیست.
نکته یعد آنکه ۵ سال پیش از آغاز بحران، سوریه با یکی از بدترین خشکسالیهای تاریخ خود مواجه و این موضوع سبب شد حدود ۸۰ درصد از دام و احشام تلف شوند. سازمان ملل نیز در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد خشکسالی در این کشور سبب شده ۲ تا ۳ میلیون نفر از مردم سوریه به فقر مطلق بروند.
در واقع پیش از آغاز اعتراضها در درعا که در نهایت به بحران، جنگ داخلی، ورود نظامیان خارجی و گسترش تروریسم در این کشور منجر شد، به صورت پراکنده اعتراضهای مردمی علیه وضع اقتصادی در شهرهای مختلف برپا میشد.
از سالهای اوج شکل گیری داعش و شکست "خلافت خودخوانده" شان بگذریم تا به سالهایی برسیم که نزد افکار عمومی سالهای "پساجنگ" شناخته میشد.
این نقشه مربوط به ژانویه ۲۰۱۸ است. بخشهای قرمز رنگ در درست دولت و ارتش سوریه میماند، داعش به صورت پراکنده در مناطق خاکستری رنگ حضور دارد، ارتش آزاد سوریه (گروهی از مخالفین مسلح) در مناطق سبز رنگ و نیروهای قسد یا دموکراتیک سوریه هم در مناطق سبز رنگ میمانند.
همان ماه ترکیه عملیات شاخه زیتون را در شهر عفرینِ عمدتا کردنشین انجام میدهد و از آن پس "ارتش ملی سوریه" تحت حمایت ترکیه آنجا مستقر میشود. آنها به صورت گسترده از "هیئت تحریرالشام" حمایت کردند؛ گروهی که سال ۲۰۱۵ از گروه تروریستی النصره منشعب شدند و به سرکردگی الجولانی، از فرماندهات ارشد جبهه النصره اعلام وجود کردند. این همان نامی است که در حدود یک هفته اخیر با پیشرویهای سریعشان به سمت دمشق زیاد شنیدیم.
این نقشهها نه محرمانه است و نه جدید منتشر شده است و یه خوبی گویای حضور گروههای مختلف تروریستی و مخالفین مسلح در نقاط مختلف سوریه است. پس حتی اگر از "سرعت" پیشروی غاقلگیر شده باشیم، هیچکس نیست که نداند هرچند روی زخن سوریه بخیه شده بود، اما استخوان لای زخم مانده بود و چه کسی جز اسد میتوانست این استخوان را در بیاورد تا مردم و ارتش سوریه را همصدا کند.
خرداد سال ۱۳۹۶ رهبر معظم انقلاب به موضوعی اشاره کردند که در تمام این سالها پاشنه آشیلِ دولت اسد باقی ماند: گفتوگو."حضور کشورهای بیگانه در سوریه که برخلاف ارادهی دولت سوریه و ملّت سوریه است، کار خلافی است. معتقدیم مسائل سوریه هم باید با گفتوگو حل بشود؛ معتقدیم که هم در سوریه، هم در بحرین، هم در یمن، هم در همهجای دنیای اسلام، دشمنان جنگهای نیابتی به راه میاندازند، مردم را با یکدیگر درگیر میکنند. راه حل این است که بنشینند با هم صحبت کنند، گفتوگو کنند، مذاکره کنند، دیگران دخالت نکنند، سلاح از بیرون -به این شکل که ملاحظه میکنید- به کشورها تزریق نشود. "
در این سالها مواردی از تلاشهای ایران برای حل بحران سیاسی و شکل گیری این گفتوگو دیده میشود که البته گاهی به صورت موقت اتفاقاتی در این راستا افتاده، اما کابینه دولت اسد و ارکان مختلف قدرت در این کشور معمول دست گروه خاص و محدودی بوده آن هم در کشوری که علاوه بر چشم طمع رژیم صهیونیستی برای گرفتن خاک و حامیانش، گروههای مخالف، معارض، مسلح و حتی تروریست زیادی در آن هستند.
اما این تنها هشدار آیتالله خامنهای -دستکم در فضای عیان رسانهای و بیواسطه- نبود. همین ۶ ماه قبل، ایشان در دیدار با بشار اسد در تهران به او هشدار دادند: "غربیها و دنبالههای آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند، اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوههای دیگر و از جمله وعدههایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند. " اشاره ایشان به وعدهها و تلاشها برای حذف سوریه از معادلات منطقه نشان میدهد آگاهی نسبت به وضع کنونی و حتی احتمالا مذاکرات و اقدامات پشت پرده وجود داشته و هشدارهای لازم هم به اسد داده شده است.
احتمالا در آینده نزدیک جزئیات بیشتری درباره این ۱۱ روز متوجه خواهیم شد، اما روشن است سوریهی پسا بشار اسد، دستکم در میان مدت درگیر ناآرامی و بیثباتی خواهد بود و این وضع بیش از هر کسی به ضرر رژیم صهیونیستی و ترکیه خواهد بود. دستپاچگی رژیم صهیونیستی از وضع پیش آمده در سوریه حمله آن به زیرساختهای نظامی و شیمیایی سوریه هم در همین راستا قابل تعریف است. هرچند که در کوتاه مدت به نظر میرسد این موضوع به نفع آن باشد، اما در طولانی مدت، وضعیت از کنترلش خارج میشود.
رهبر معظم انقلاب در سال ۱۴۰۱ در دیدار با اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به نکتهای اشاره کردند که اتفاقا الان عمق معنای آن مشخص میشود.
ایشان در آن زمان به اهمیت 《حفظ تمامیت ارضی》سوریه اشاره کردند و با صحبت از برخی نقلقولها مبنی بر حمله نظامی به شمال سوریه، تأکید کردند: "این کار قطعاً هم به ضرر سوریه هم به ضرر ترکیه و هم به ضرر منطقه است. امنیت سوریه را امنیت خود بدانید. مسائل سوریه را باید با مذاکرات حل کرد و ایران، ترکیه، سوریه و روسیه با 《گفتوگو》 این مسئله را تمام کنند. "
ساعاتی پس از انتشار خبر سقوط دولت اسد، برخی شهروندان سوری عمدتا ساکن در خارج کشور تصاویری از گریه خوشحالی و 《آزادی سوریه》منتشر کردند و تنها ساعاتی بعد، موج حملات رژیم صهیونیستی علیه سوریه آغاز شد.
ناتو هرگز پیامآور آزادی و رفاه برای مردم متطقه ما نبوده است. نه آن روزی که با لشگرکشی به افغلنستان و عراق رفت و نه امروزی که فردی از زندانهای آمریکا به دمشق رسیده است.
پژوهشگر روابط بینالملل
12125291