«فرازمینیها»، «انسانهای دوران باستان»، «اجنه و پریان» و «مادر طبیعت» هر کدام ابزارهایی هستند که انسانها در طول تاریخ بنا بر بینش و دانش متفاوت خود برای تبیین پدیدههای عجیب به کار گرفتهاند. یکی از این پدیدهها صخره النصلة در عربستان سعودی است که از دو قطعه تقریبا متقارن ماسه سنگی تشکیل و با شکافی کاملا صاف به دو نیم تقسیم شده است. همین صافی و ظرافت زیاد شکاف باعث سردرگمی شده و حتی پای سلاح لیزری فرازمینیها را به داستان باز کرده است.
النصلة که یکی از مشهورترین عجایب زمین شناسی در عربستان به شمار میرود، در واقع یک سازند (Formation) صخرهای (مهمترین واحد تقسیمات سنگ شناسی) است. دو قطعه جداشده صخره النصلة روی دو پایه قرار گرفتهاند. این پایهها در صخرههای موجود در بیابانها معمولا در اثر وزش باد که سرعت آن در سطوح نزدیک به زمین شدیدتر است شکل میگیرند. صخرههای پایهدار به صخرههای قارچی نیز معروف هستند.
صخره النصلة ۶ متر ارتفاع، حدود ۹ متر طول و تقریبا ۸ متر عرض دارد و از لایههای ضخیم ماسهسنگ تشکیل شده است.
سنگنگاره صخره النصله
علت نام گذاری
این صخره علاوه بر نام النصلة به «الصخرة المقسومة» یا «الصخرة المشطورة» به معنای صخره به دو نیم تقسیم شده مشهور است؛ چرا که به دو قسمت تقسیم شده است.
نام النصلة همچنین از فعل «نصل من» در عربی گرفته شده است که به معنای خلاص شدن و خود را رهانیدن از چیزی میباشد. علت این نام گذاری نیز این مسئله است که این صخره از کوههای پیرامون خود جدا شده است.
موقعیت جغرافیایی و تاریخی
این صخره در پنجاه کیلومتری شهر تیماء (واقع در استانی به همین نام) در عربستان سعودی قرار گرفته است. شهر تیماء شهری میان دو شهر مدینه منوره و تبوک است که قدمت تاریخی دارد و اقوام قدیمی عرب مانند ثمود و عمالیق آن را بنا نهاده و در آن سکونت داشتهاند.
از جمله روایتهایی که درباره این صخره میان مردم رواج دارد این است که این صخره همان سنگ بزرگی است که از کوه شکافته شد و شتر حضرت صالح _ پیامبر قوم ثمود _ از آن بیرون آمد.
علاوه بر شکاف بسیار صاف میان این صخره، سنگنگارههای (Petroglyph) موجود روی آن، دیگر شگفتی النصلة به شمار میرود. تصاویری از حیوانات از جمله اسب عربی، بز کوهی و انسان روی این صخره وجود دارد.
دکتر بن عبدالعزیز بن عبدالله بن لعبون، رئیس هیئت مدیره انجمن زمین شناسان عربستان سعودی، عمر این صخره را بیش از ۴۰۰ میلیون سال یعنی پیش از حکاکی سنگنگارهها تخمین میزند که عمر آنها نیز چند هزار سال برآورد شده است.
دکتر بن لعبون عدم وجود سنگنگارههای متصل بهم و مستقل بودن سنگنگارههای هر طرف را علت این مسئله ذکر میکند که شکاف پیش از سنگنگارهها رخ داده است. همین مسئله میتواند این نظریه را که انسانهای دوران باستان این شکاف را در سنگ به وجود آوردهاند رد کند.
این دانشمند زمین شناس اهل عربستان میگوید تصاویر حیوانات، پرندگان و خزندگان حک شده روی صخره به عنوان نشانههایی برای کاروانها و مسافران به منظور شناسایی درهها و دشتها استفاده میشده است.
ورود به ادبیات
براساس داستانهای عامیانه رواج یافته میان مردم این صخره شاهد داستان عشقی مشهور بوده است. در یکی از روایتها آمده است که عنتره بن شداد، یکی از بزرگترین شاعران عرب قبل از اسلام و از مشهورترین پهلوانان عرب، اسب خود را به این صخره میبسته است تا با عبله دختر عمو و معشوق خود دیدار کند.
علل علمی احتمالی
تا پیش از سال ۲۰۱۰ یعنی زمانی که سازمان گردشگری عربستان سعودی صخره النصلة را کشف کند، کسی از وجود چنین صخرهای خبر نداشت. از آن زمان به بعد داستانهای زیادی درباره این صخره و شکاف بسیار صاف آن بیان شده است. زمین شناسان نیز نظرات متفاوتی در اینباره مطرح کردهاند.
برخی از آنها میگویند جابجایی زمین زیر صخره باعث شکستن صخره و نصف شدن آن شده است. پس از شکسته شدن صخره، شکاف تازه ایجاد شده احتمالا به کانالی برای بادهای حامل شن و ذرات ریز تبدیل شده است. به این ترتیب، ذرات به تدریج دو طرف سنگها را ساییده و آنها را کاملا صاف کردهاند.
بن لعبون نیز علت اصلی شکافته شدن دقیق این صخره را تکان و جابجایی زمین زیر پایه سمت چپ میداند که کمی ضعیفتر از سمت راست است و روایتهای عامیانه را که قهرمان آنها «اجنه» یا موجودات دیگر هستند رد میکند.
طبق فرضیهای دیگر این شکاف در اثر پدیدهای به نام «درزه» (Joint) ایجاد شده است. «درزه» به شکستگی طبیعی در سنگ بدون حرکت یا جابجایی میگویند. درزهها اغلب شکستگی با خطوط مستقیم در سنگ ایجاد میکنند. با این حال، فرسایش نیز ممکن است به صاف شدن شکاف کمک کرده باشد.
طبق فرضیه سومی که در اینباره مطرح میشود شکاف از نفوذ دائم آب به شکافهای کوچک موجود در صخره و انجماد و انبساط آن در اثر کاهش دمای هوا و در نتیجه گسترش شکافهای کوچک به وجود آمده است. این روند احتمالا طی هزاران یا حتی میلیونها سال تکرار شده و باعث شده است شکاف به صورت کنونی درآید.
وجود فرضیههای علمی همیشه باعث نمیشود انسانها عنان اختیار را از قوه تخیل خود بگیرند. اگر صخره جان میگرفت و به صدا درمیآمد فرضیههای علمی را ترجیح میداد یا داستانهای تخیلی؟ یا ترجیح میداد ما را با این بیت از مولانا خطاب قرار دهد:
هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من
منبع: ایسنا
12101204